Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
distractor
گزینه نادرست
Other Matches
The convict cannot distinguish between right and wrong
[distinguish right from wrong]
.
این مجرم نمی تواند بین درست و نادرست را تشخیص
[تشخیص درست را از نادرست]
بدهد.
alternatives
تابع منط قی که خروجی آن در صورتی که تمام ورودی ها درست باشند نادرست است و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
alternative
تابع منط قی که خروجی آن در صورتی که تمام ورودی ها درست باشند نادرست است و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
selection switch
گزینه
selector switch
گزینه
choice
گزینه
variant
گزینه
switch
گزینه
choices
گزینه
choicest
گزینه
choicer
گزینه
options
گزینه
option
گزینه
switched
گزینه
switches
گزینه
microswitch
ریز گزینه
logic switch
گزینه منطقی
light switch
گزینه نوری
n way switch
گزینه N راهی
switchboard
صفحه گزینه
switch indicator
گزینه نما
cross bar switch
گزینه شطرنجی
barrel switch
گزینه بشکهای
alteration switch
گزینه دگرگونی
forced choice
گزینه- بایست
switchboards
صفحه گزینه
non switched line
خط گزینه نشده
program switch
گزینه برنامه
stepping switch
گزینه پلهای
switched line
خط گزینه شده
selection switch
گزینه انتخاب
rotary switch
گزینه چرخشی
toggle switch
گزینه ضامنی
switch
گزینه راه گزین
switched
گزینه راه گزین
switches
گزینه راه گزین
software switch
گزینه نرم افزاری
on off switch
گزینه قطع و وصل
selector switch
گزینه انتخاب کننده
programmed switch
گزینه برنامه ریزی شده
denial
تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد
denials
تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد
NAND function
تابع منط قی که خروجی آن وقتی نادرست است که تمام ورودی ها درست باشند و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
dispersion
تابع منط قی که خروجی آن نادرست است وقتی تمام ورودی ها درست باشند و درست است وقتی یک ورودی نادرست باشد
imprecise
نادرست
amiss
نادرست
inaccurate
نادرست
erroneous
نادرست
in error
<adj.>
نادرست
infirmly
نادرست
out of order
نادرست
spurious
نادرست
out of trim
نادرست
phony
نادرست
inconsequent
نادرست
inconsecutive
نادرست
false code
کد نادرست
crooked
نادرست
wrongful
نادرست
sinister
کج نادرست
trumped-up
نادرست
trumped up
نادرست
phonies
نادرست
phoneys
نادرست
phoney
نادرست
unfairly
نادرست
unfair
نادرست
out of a
نادرست
inexact
نادرست
unsafe
نادرست
dishonest
نادرست
false
نادرست
fouls
نادرست
false
<adj.>
نادرست
foulest
نادرست
foul
نادرست
fouled
نادرست
fouler
نادرست
impure
نادرست
unsound
ناخوش نادرست
paralogism
قیاس نادرست
error
عقیده نادرست
inaccurately
بطور نادرست
improper
نامناسب نادرست
mistranslation
ترجمه نادرست
heterography
املای نادرست
misinformation
خبر نادرست
foul bill of lading
بارنامه نادرست
chucked
پرتاب نادرست
wrongfully
بطور نادرست
false code
رمز نادرست
inexactly
بطور نادرست
fallacy of composition
تعمیم نادرست
jackleg
ناشی نادرست
by indirection
با وسائل نادرست
miscue
ضربه نادرست
mispronounciation
تلفظ نادرست
missatement
گفته نادرست
errors
عقیده نادرست
wrong answers
پاسخهای نادرست
foul play
کار نادرست
vicious
بدطینت نادرست
chucks
پرتاب نادرست
chuck
پرتاب نادرست
mispronunciations
تلفظ نادرست
mispronunciation
تلفظ نادرست
misconstructions
تفسیر نادرست
misconstructions
تعبیر نادرست
misconstruction
تفسیر نادرست
misconstruction
تعبیر نادرست
inaccurate
نادرست یا غلط
wrong information
اطلاعات نادرست
untrue
نادرست خائن
false information
خبر نادرست
false
ساختگی نادرست
false information
اطلاعات نادرست
incorrect
نادرست یا به همراه خطا
true false questions
پرسشهای درست- نادرست
unfair trade practice
اعمال تجاری نادرست
lies
سخن نادرست گفتن
off base
<idiom>
غیر دقیق ،نادرست
suggestio falsi
افهار و اعلام نادرست
lie
سخن نادرست گفتن
wild cat
بی اعتبار بی پشتوانه نادرست
prismatic spectacles
عینک نادرست نما
mininformation
اطلاع یا خبر نادرست
paralpgize
قیاس نادرست ساختن
lied
سخن نادرست گفتن
misallocation of resources
تخصیص نادرست منابع
sigmatism
تلفظ نادرست حرف " س "
malfunctions
نادرست عمل کردن
foozle
بدساختن ضربت نادرست
malfunction
نادرست عمل کردن
malfunctioned
نادرست عمل کردن
false start
اغاز نادرست خطا در شروع
false starts
اغاز نادرست خطا در شروع
wide of the mark
<idiom>
از هدف به دور بردن ،نادرست
paralogist
کسیکه قیاس نادرست میسازد
an i calculation
حساب نادرست یا غیر دقیق
ungrammatical
مخالف ایین دستور نادرست
mal
خطا نادرست و متقلبانه را می رساند
skews
میزان کردن چیزی به صورت نادرست
boolean operation
یکی از دو مقدار ممکن درست یا نادرست
skewing
میزان کردن چیزی به صورت نادرست
logical
معادل وضعیت منط قی نادرست یا صفر
skew
میزان کردن چیزی به صورت نادرست
contamination
ذخیره کردن اطلاعات در جای نادرست در حافظه
zero
1-رقم . 2-معادل خاموش منط قی یا وضعیت نادرست
out of square
خارج از چهار گوش بطور نامنظم یا نادرست
zeros
1-رقم . 2-معادل خاموش منط قی یا وضعیت نادرست
ambiguities
خطای ناشی از انتخاب نادرست داده مبهم
Everybody condemned his foolish behaviour .
همه رفتار نادرست اورا محکوم کردند
zeroes
1-رقم . 2-معادل خاموش منط قی یا وضعیت نادرست
ambiguity
خطای ناشی از انتخاب نادرست داده مبهم
grammatical error
استفاده نادرست از قواعد زمان برنامه نویسی کامپیوتر
semantics
خطای ناشی از استفاده از نشانه نادرست در یک دستور برنامه
grafts
پیوند بافت تحصیل پول و مقام و غیره ازراههای نادرست
grafted
پیوند بافت تحصیل پول و مقام و غیره ازراههای نادرست
graft
پیوند بافت تحصیل پول و مقام و غیره ازراههای نادرست
hazard
خطای سخت افزاری مربوط به زمان بندی زمانی نادرست
logical
خطا در طراحی برنامه که باعث جهش یا عملیات نادرست شود
hazarding
خطای سخت افزاری مربوط به زمان بندی زمانی نادرست
hazards
خطای سخت افزاری مربوط به زمان بندی زمانی نادرست
mis-
پیشوندی است بمعنی غلط-اشتباه- نادرست- بد- سوء دشمنی
debounce
جلوگیری از محسوس بسته شدنهای نادرست یا جعلی یک کلید یا سوئیچ
hazarded
خطای سخت افزاری مربوط به زمان بندی زمانی نادرست
mis
پیشوندی است بمعنی غلط-اشتباه- نادرست- بد- سوء دشمنی
fraud
دزدی داده یا استفاده نادرست یا سایر جرم های مربوط به کامپیوتر
frauds
دزدی داده یا استفاده نادرست یا سایر جرم های مربوط به کامپیوتر
denials
تابع منط قی که خروجی آن نادرست است اگره یک ورودی درست باشد
denial
تابع منط قی که خروجی آن نادرست است اگره یک ورودی درست باشد
NOR function =
تابع منط قی که خروجی آن وقتی نادرست است که ورودی درست باشند
components
خطای ناشی از یک وسیله مشکل دار ونه برنامه نویس نادرست
component
خطای ناشی از یک وسیله مشکل دار ونه برنامه نویس نادرست
cancels
کد کنترلی برای بیان اینکه آخرین داده ارسالی نادرست بود
cancelling
کد کنترلی برای بیان اینکه آخرین داده ارسالی نادرست بود
cancel
کد کنترلی برای بیان اینکه آخرین داده ارسالی نادرست بود
neither nor function
تابع منط قی که خروجی آن نادرست است اگر ورودی درست باشد
boolean operation
کلمه دودویی که در آن هر بیت نشان دهنده درست یا نادرست است با استفاده از اعداد 0 و 1
fallacy of composition
استدلال نادرست به اینکه هرگاه بعض مطلبی درست باشد کل ان صحیح است
palettes
تصویر نمایش داده شده با استفاده از قالب نادرست و اثرات نامط لوب رنگها
burn out
گرمای زیادی یا استفاده نادرست که باعث میشود یک مدار الکترونیک یا وسیله متوقف شود
palette
تصویر نمایش داده شده با استفاده از قالب نادرست و اثرات نامط لوب رنگها
NOT function
تابع معکوس منط قی که وقتی ورودی نادرست باشد خروجی درست خواهد بود
negative
سیگنال ارسالی گیرنده برای بیان اینکه داده نادرست یا ناکامل دریافت شده است
negatives
سیگنال ارسالی گیرنده برای بیان اینکه داده نادرست یا ناکامل دریافت شده است
boolean algebra
قوانین مربوط به معرفی ساده کردن و تغییر توابع منط قی بر پایه عبارت درست و نادرست
gap
سیگنال توجه به علت مکان دهی نادرست نوک خواندن / نوشتن در رسانه ذخیره سازی
gaps
سیگنال توجه به علت مکان دهی نادرست نوک خواندن / نوشتن در رسانه ذخیره سازی
algebra
ساده کردن و تغییر دادن توابع منط قی بر پایه عبارت درست و نادرست ایجاد شده اند
aliasing
اثرات بصری نامطلوب تصاویرتولید شده کامپیوتری درنتیجه استفاده از روشهای نادرست نمونه برداری staircasing
step by step switch
گزینه گام به گام
logic
یکی از دو سطح ممکن مدار دیجیتال . سطح ها به صورت 1 و 0 هستند یا درست و نادرست
bomb
یک برنامه زمانی دچار این حالت میشود که خروجیهای ان نادرست بوده و یا به علت اشتباهات منطقی وگرامری قابل اجرا شدن نباشد
bombs
یک برنامه زمانی دچار این حالت میشود که خروجیهای ان نادرست بوده و یا به علت اشتباهات منطقی وگرامری قابل اجرا شدن نباشد
bombed
یک برنامه زمانی دچار این حالت میشود که خروجیهای ان نادرست بوده و یا به علت اشتباهات منطقی وگرامری قابل اجرا شدن نباشد
bombed out
یک برنامه زمانی دچار این حالت میشود که خروجیهای ان نادرست بوده و یا به علت اشتباهات منطقی وگرامری قابل اجرا شدن نباشد
checks
سخت افزار یا نرم افزاری که نشانی میدهد متن ارسالی نادرست است و خطا ردی داده است
checked
سخت افزار یا نرم افزاری که نشانی میدهد متن ارسالی نادرست است و خطا ردی داده است
spacer
امکانی در سیستم کلمه پرداز برای جلوگیری از فاصله دار شدن کلمات یا جدا شدن در محل نادرست
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com