English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 87 (6 milliseconds)
English Persian
n way switch گزینه N راهی
Other Matches
selection switch گزینه
selector switch گزینه
variant گزینه
switches گزینه
switch گزینه
options گزینه
switched گزینه
choice گزینه
choicest گزینه
choices گزینه
choicer گزینه
option گزینه
non switched line خط گزینه نشده
microswitch ریز گزینه
switched line خط گزینه شده
switch indicator گزینه نما
stepping switch گزینه پلهای
switchboard صفحه گزینه
rotary switch گزینه چرخشی
alteration switch گزینه دگرگونی
barrel switch گزینه بشکهای
logic switch گزینه منطقی
light switch گزینه نوری
cross bar switch گزینه شطرنجی
distractor گزینه نادرست
program switch گزینه برنامه
selection switch گزینه انتخاب
switchboards صفحه گزینه
forced choice گزینه- بایست
toggle switch گزینه ضامنی
software switch گزینه نرم افزاری
selector switch گزینه انتخاب کننده
switch گزینه راه گزین
switched گزینه راه گزین
switches گزینه راه گزین
on off switch گزینه قطع و وصل
classification yard line دو راهی
aberration کج راهی
explosive bolt سه راهی
sidings دو راهی
siding دو راهی
programmed switch گزینه برنامه ریزی شده
knees سه گوشه سه راهی
slideway راهی که دران سر
y track سه راهی در خط اهن
jct چند راهی
non-cooperation ناسر به راهی
fall back <idiom> راهی شدن
socket دو راهی لوله
interchange پل چند راهی
departs راهی شدن
foundlings بچه سر راهی
foundling بچه سر راهی
departing راهی شدن
waif بچه سر راهی
knee سه گوشه سه راهی
aberration کج راهی انحراف
depart راهی شدن
interchanging پل چند راهی
explosive bolt سه راهی انفجاری
interchanged پل چند راهی
interchanges پل چند راهی
collecting tee سه راهی جمع کننده
There is always a right way of doing everything. هرکاری راهی دارد
by hook or by crook <idiom> بههر راهی ،به هر طریقی
to take a course راهی را پیش گرفتن
socket putty [بطانه دو راهی لوله]
fosters بچه سر راهی پرستار
fostering بچه سر راهی پرستار
distributing tee سه راهی توزیع کننده
fostered بچه سر راهی پرستار
foster بچه سر راهی پرستار
great divide دو راهی مرگ و زندگی
to fret a passage راهی رابوسیله سایش بازکردن
break fresh ground <idiom> از راهی تازه به جایی رسیدن
go درصدد بودن راهی شدن
goes درصدد بودن راهی شدن
companion hatchway راهی که ازعرشه باطاق کشتی میرود
way station ایستگاههای فرعی بین راهی جاده یا خط اهن
dialed راهی برای نمایش و یا کنترل یک تنظیم که پیوسته میباشد
dial راهی برای نمایش و یا کنترل یک تنظیم که پیوسته میباشد
dials راهی برای نمایش و یا کنترل یک تنظیم که پیوسته میباشد
dialled راهی برای نمایش و یا کنترل یک تنظیم که پیوسته میباشد
dediction of way هر گاه راهی واقع در ملک خصوصی فردی به مدت 02سال مورد استفاده عموم باشد جزء اموال عمومی تلقی خواهد شد
trial and error <idiom> یافتن راه حلهای مناسب برای یافتن راهی مناسب
step by step switch گزینه گام به گام
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com