Dictiornary-Farsi | گستاخی بیمه | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 202 (10 milliseconds)

English	Persian
assurance	گستاخی بیمه
assurances	گستاخی بیمه


Other Matches

valued policy	بیمه نامه دریایی که در ان مبلغ بیمه دقیقا" تعیین و ذکر میشود
self insurance	بیمه شدگی توسط خویشتن بیمه شدن پیش خود
exclusion clause	مادهای از قرارداد بیمه که در ان مواردی که مشمول بیمه نمیگردد ذکر شده است
excess loss cover	بیمه مجدد ان قسمت از زیان که بیش از مقدار بیمه شده قبلی است
continuation clause	مادهای که درقرارداد بیمه ذکر گردیده وبراساس ان قراداد بیمه تمدیدمی گردد
accomodation line	قبول یک نوع خطر به وسیله بیمه گزار وقتی با بیمه نامه های دیگری همراه است
open policy	بیمه نامهای که در ان قیمت کالای بیمه شده معین نشده ودر وقت تلف شدن تعیین میشود
policies	بیمه نامه ورقه بیمه
policy	بیمه نامه ورقه بیمه
reassurance	بیمه اتکایی بیمه ثانوی
reassurances	بیمه اتکایی بیمه ثانوی
c & f	قیمت کالا وهزینه حمل ان بدون بیمه دریایی و تولید کننده پس ازتسلیم کالا به شرکت کشتیرانی و پرداخت هزینه حمل از خودسلب مسئولیت میکند و حق بیمه تا مقصد به عهده خریدار است
hoy denism	گستاخی
effrontery	گستاخی
flippancy	گستاخی
impertinency	گستاخی
impertinence or nency	گستاخی
cockiness	گستاخی
immodesty	گستاخی
hybris	گستاخی
cheekiness	گستاخی
hoy denhood	گستاخی
forwardness	گستاخی
arrogance	گستاخی
bronze	گستاخی
bronzes	گستاخی
impertinence	گستاخی
insolence	گستاخی
impudence	گستاخی
hubris	گستاخی
indecency	گستاخی
presumptuousness	گستاخی
sauciness	گستاخی
presumptions	استنباط گستاخی
petulance	تندی گستاخی
presumption	استنباط گستاخی
boldness	گستاخی بی باکی
audacity	جسارت گستاخی
familiarly	از روی گستاخی
audaciousness	بی پروایی گستاخی
galls	تلخی گستاخی
barefacedness	بی حیایی گستاخی
talk up	گستاخی کردن
snash	گستاخی کردن
petulancy	تندی گستاخی
perkiness	گستاخی جسارت
gall	تلخی گستاخی
cockily	ازروی گستاخی یاخودبینی
(have the) cheek to do something <idiom>	با گستاخی کاری را انجام دادن
Things can't remain this way. <idiom>	این گستاخی است ! [اصطلاح روزمره]
brazen	بی پروایی نشان دادن گستاخی کردن
brazenly	بی پروایی نشان دادن گستاخی کردن
That's a bit much! <idiom>	این گستاخی است ! [اصطلاح روزمره]
insurance	حق بیمه
assurer	بیمه گر
aids to trade	بیمه
underwriters	بیمه گر
cost,insurance,freight and exchange(cif&	بیمه
insurance permium	حق بیمه
insurance premium	حق بیمه
insurer, underwriter	بیمه گر
level premium	حق بیمه
insurance	بیمه
underwriter	بیمه گر
insurers	بیمه گر
premium	حق بیمه
insurer	بیمه گر
premiums	حق بیمه
assurance	بیمه
assurances	بیمه
insured	بیمه شده
premiums	وثیقه حق بیمه
insurance certificate	بیمه مشترک
insured	بیمه گذار
industrial insurance	بیمه صنعتی
insurance broker	واسطه بیمه
insurance broker	دلال بیمه
insurance agent	نماینده بیمه
insurance agent	عامل بیمه
insurable	قابل بیمه
insurable	بیمه کردنی
insurable	بیمه شدنی
insurability	بیمه برداری
liability insurance	بیمه تعهدی
contingency insurance	بیمه احتیاطی
credit insurance	بیمه اعتبار
assured	بیمه شده
comprehensive insurance	بیمه کامل
comprehensive insurance	بیمه جامع
coinsurance	بیمه مشترک
coinsurance	بیمه اتکایی
deductible	فرانشیز بیمه
employer's liability insurance company	شرکت بیمه
health insurance	بیمه بهداشتی
health insurance	بیمه تندرستی
health insurance	بیمه بهداشت
premiums	مبلغ بیمه
fire insurance	بیمه حریق
insured	بیمه شونده
hull insurance	بیمه بدنه
old age insurance	بیمه بازنشستگی
pension insurance	بیمه بازنشستگی
premium	وثیقه حق بیمه
policy	بیمه نامه
policy holder	دارنده بیمه
policies	بیمه نامه
property insurance	بیمه دارائی
reinsurance	بیمه مجدد
reinsurance	بیمه اتکایی
reinsurance	بیمه اتکائی
reinsurer	بیمه گر اتکائی
liability insurance	بیمه بدهی
marine insurance	بیمه بحری
insurance certificate	بیمه اتکایی
insurance certificate	گواهی بیمه
wagering policy	بیمه قماری
unemployment insurance	بیمه بیکاری
insurance company	شرکت بیمه
insurance cover	پوشش بیمه
to u. a policy of insurance	سند بیمه
term insurance	بیمه موقت
premium	مبلغ بیمه
insurant	بیمه گذار
insured, policy holder	بیمه شده
joint insurance	بیمه اشتراکی
leading insurer	بیمه گر اصلی
marine insurance	بیمه دریایی
social insurance	بیمه اجتماعی
assured	بیمه گزار
insurance policies	قرارداد بیمه
accident insurance	بیمه تصادفات
life assurance	بیمه جان
assurable	بیمه کردنی
actuary	متخصص بیمه
assurer	بیمه کننده
actuary	کارشناس بیمه
actuaries	متخصص بیمه
actuaries	کارشناس بیمه
assurance	بیمه عمر
blanket insurance	بیمه کلی
accident insurance	بیمه حوادث
national insurance	بیمه اجتماعی
insurance policies	بیمه نامه
insurance policies	سند بیمه
insurance policy	قرارداد بیمه
insurance policy	بیمه نامه
insurance policy	سند بیمه
assuring	بیمه کردن
assure	بیمه کردن
insurance	پول بیمه
national insurance	بیمه ملی
life assurance	بیمه عمر
cargo insurance	بیمه محموله
life insurance	بیمه عمر
cargo insurance	بیمه بار
life insurance	بیمه زندگی
assurances	بیمه عمر
assures	بیمه کردن
insure	بیمه کردن
class d allotment	کسورات بیمه
co insurance	بیمه مشترک
cargo insurance	بیمه محمولات
blabbing	وراجی کردن گستاخی کردن
blab	وراجی کردن گستاخی کردن
blabs	وراجی کردن گستاخی کردن
blabbed	وراجی کردن گستاخی کردن
to have private insurance [cover]	بیمه خصوصی داشتن
policy holder	دارنده بیمه نامه
assures	بیمه کردن عمر
insure	بیمه بدست اوردن
ordinary life insurance	بیمه عمر عادی
to be privately insured	بیمه خصوصی داشتن
averages	متوسط خسارت در بیمه
third party insurance	بیمه شخص ثالث
averaged	متوسط خسارت در بیمه
open cover	بیمه نامه باز
average	متوسط خسارت در بیمه
prohibited risk	خطر بیمه نشدنی
dole	حق بیمه ایام بیکاری
averaging	متوسط خسارت در بیمه
I want full insurance.	من با بیمه کامل میخواهم.
to rate up	بیمه زیاد گرفتن از
reasure	دوباره بیمه کردن
re assurance policy	قرارداد بیمه اتکایی
public liability insurance	بیمه تعهدات عمومی
proposal form	فرم درخواست بیمه
reinsure	بیمه اتکایی کردن
reinsure	دوباره بیمه کردن
war risk insurance	بیمه خطر مرگ
assuring	بیمه کردن عمر
professional liability insurance	بیمه تعهدات شغلی
endowment assurance	بیمه عمر مختلط
assurer	بیمه کنندهء عمر
underwriters	صادرکننده بیمه دریایی
indemnify	غرامت بیمه زیان
cif	بیمه و هزینه حمل
cover note	بیمه نامه موقت
underwriter	صادرکننده بیمه دریایی
blanket policy	بیمه نامه کلی
cover note	گواهی بیمه نامه