Dictiornary-Farsi | گسترش عمودی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (9 milliseconds)

English	Persian
vertical expansion	گسترش عمودی


Other Matches

deploying	اعزام ناو به ماموریت گسترش دادن گسترش یافتن باز شدن
deploys	اعزام ناو به ماموریت گسترش دادن گسترش یافتن باز شدن
deploy	اعزام ناو به ماموریت گسترش دادن گسترش یافتن باز شدن
deployment operating base	پایگاه پشتیبانی گسترش جنگی پایگاه کمک به گسترش نیروها
force tabs	نمودار یا طرح گسترش یکانهایا نیروها طرح زمان بندی شده گسترش نیروها
standard	دو میله عمودی پرش با نیزه یا پرش ارتفاع میله عمودی تکیه گاه وزنه
standards	دو میله عمودی پرش با نیزه یا پرش ارتفاع میله عمودی تکیه گاه وزنه
vertical redundancy check	بررسی عمودی اشتباهات بررسی افزونگی عمودی
develop	گسترش
promotions	گسترش
dispersal	گسترش
deployment	گسترش
developments	گسترش
line of deployment	خط گسترش
develops	گسترش
extension	گسترش
propagation	گسترش
expanse	گسترش
promotion	گسترش
development	گسترش
expanses	گسترش
spreads	گسترش
expansion	گسترش
extensions	گسترش
deploys	گسترش
spread	گسترش
deploying	گسترش
deploy	گسترش
develop	گسترش دادن
wide-angle	عدسی گسترش
deployment	تفرقه گسترش
wide angle	عدسی گسترش
outspread	گسترش یافتن
bank expansion	گسترش بانکی
circumfuse	گسترش یافتن
credit expansion	گسترش اعتبار
abroad	گسترش یافته
develop	گسترش وضعیت
deploys	گسترش یافتن
deploy	گسترش یافتن
accruing	گسترش یافتن
deploying	گسترش یافتن
accrues	گسترش یافتن
deployed	گسترش یافته
accrue	گسترش یافتن
generations	افرینش گسترش
generation	افرینش گسترش
develops	گسترش وضعیت
develops	گسترش دادن
spreads	گسترش یافتن
deployment diagram	دیاگرام گسترش
spread	گسترش یافتن
to unfold	گسترش دادن
to grow [into]	گسترش دادن [به]
to develop [into]	گسترش دادن [به]
expansion	گسترش توسعه
installed <adj.> <past-p.>	گسترش یافته
inserted <adj.> <past-p.>	گسترش یافته
deployed <adj.> <past-p.>	گسترش یافته
appointed <adj.> <past-p.>	گسترش یافته
applied <adj.> <past-p.>	گسترش یافته
expansion	گسترش انبساط
widening of market	گسترش بازار
widening of capital	گسترش سرمایه
eco development	بوم گسترش
disposition	ارایشات گسترش
deployment diagram	طرح گسترش
expansible	گسترش پذیر
expansion path	مسیر گسترش
extensibility	گسترش پذیری
flank development	گسترش جناحی
development plan	طرح گسترش
sign extension	گسترش علامت
prompt deployment	گسترش مناسب
prompt deployment	گسترش فوری
path of expansion	مسیر گسترش
job enlargement	گسترش شغلی
image speard	گسترش تصویر
relocation	تجدید گسترش دادن
space	گسترش دادن متن
dispersion	تفرقه گسترش یکان
bank development	گسترش شبکه بانکی
automatic volume expansion	گسترش خودکار صدا
expanding industry	صنعت در حال گسترش
elater	خاصیت انبساط و گسترش
flare angle	زاویه گسترش یا گشادگی
growth company	شرکت در حال گسترش
to spread [across] [over]	گسترش یافتن [سرتاسر]
redeployment	تجدید گسترش کردن
generated	گسترش یافتن افریدن
generating	گسترش یافتن افریدن
spaces	گسترش دادن متن
generate	گسترش یافتن افریدن
generates	گسترش یافتن افریدن
redeployment	گسترش مجدد دادن
extensible	آنچه قابل گسترش است
battery groung pattern	طرح گسترش توپهای اتشبار
spread	بسط وتوسعه یافتن گسترش
spreads	بسط وتوسعه یافتن گسترش
expansion	توسعه گسترش دادن کشیدن
open ranks	گسترش باز درسواره نظام
expandable	آنچه قابل گسترش باشد
deployed	مستقر گسترش یافته در روی زمین
To extend the scope of ones activities .	میدان عملیات خودرا گسترش دادن
breeding ground	محل یا شرایط موجب تولید و گسترش چیزی
extends	قوانین دستیابی برنامه به حافظه گسترش یافته در pc
breeding grounds	محل یا شرایط موجب تولید و گسترش چیزی
extending	قوانین دستیابی برنامه به حافظه گسترش یافته در pc
extend	قوانین دستیابی برنامه به حافظه گسترش یافته در pc
erected	عمودی
plumb line	خط عمودی
vertical	عمودی
lineal	عمودی
erects	عمودی
upright	عمودی
erect	عمودی
perpendicular	عمودی
plumb lines	خط عمودی
right	حق عمودی
othogonal	عمودی
straight	عمودی
straighter	عمودی
straightest	عمودی
righting	حق عمودی
righted	حق عمودی
erecting	عمودی
perpendecular	عمودی
on end	عمودی
basic plus	نوعی زبان برنامه نویسی گسترش یافته BASIC
vertical justification	تنظیم عمودی
vertical justification	تطابق عمودی
vertical interval	فاصله عمودی
verticality	حالت عمودی
vertical mobility	تحرک عمودی
vertical synchronizing	همزمانساز عمودی
vertical scrolling	چرخش عمودی
normal force	تلاش عمودی
vertical recording	ضبق عمودی
vertical merger	ادغام عمودی
linal descent	وارث خط عمودی
portraint orientation	تمایل عمودی
plumbness	حالت عمودی
perpendicularity	حالت عمودی
perpendecular	خط عمودی یا قائم
out of the perpendicular	غیر عمودی
orthotropism	رویش عمودی
normal acceleration	شتاب عمودی
normal axis	محور عمودی
orthogonality	حالت عمودی
off plmb	غیر عمودی
out of plumb	غیر عمودی
joint drain	زهکش عمودی
tap root	ریشه عمودی
vertical integration	ادغام عمودی
erectness	حالت عمودی
vertical growth	رشد عمودی
vertical force	نیروی عمودی
vertical equity	برابرسازی عمودی
vertical equity	عدالت عمودی
cliffs	صخره عمودی
cliff	صخره عمودی
vertical combines	ترکیب عمودی
vertical axis	محور عمودی
vertical antenna	انتن عمودی
orthogonal rotation	چرخش عمودی
boomed	ستون عمودی
aplomb	حالت عمودی
vertical adjustment	تنظیم عمودی
profiles	برش عمودی
profiling	برش عمودی
lineal	عمودی اجدادی
hammer-post	تیر عمودی
door-post	[تیر عمودی در]
profiled	برش عمودی
profile	برش عمودی
booming	ستون عمودی
booms	ستون عمودی
stringer	تراورس عمودی
vertical	عمودی [ریاضی]
stringers	تراورس عمودی
near vertical	تقریبا عمودی
boom	ستون عمودی
crown-post	تیرک عمودی
brise-soleil	کرکره عمودی
nosedived	فرود عمودی
Y direction	حرکت عمودی
riser	سیم عمودی
y axis	محور عمودی
nosediving	فرود عمودی
apeak	عمودی قائم
angle socket	سرپیچ عمودی
nosedives	فرود عمودی
brise-soleil	پرده عمودی
normal force	نیروی عمودی
whip stall	حرکت عمودی
plumb	شاقول عمودی
apeak	بحالت عمودی
nosedive	فرود عمودی
problem child	فیل جناح وزیر درصورتی که راه گسترش ان مسدود باشد
remedial maintenance	باقی مانده ترمیم خطا که در سیستم گسترش یافته است