Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (9 milliseconds)
English	Persian
incoherence	گسسته گویی
Other Matches
chiromancy	پیش گویی وغیب گویی با دیدن خطوط کف دست
telnet	پروتکل TCP/ IP که به کاربر امکان اتصال و کنترل از طریق اینترنت به کامپیوترهای راه دور میدهد به طوری ککه گویی همان جا هستند و دستورات را تایپ میکند به طوری که گویی در مقابل کامپیوترهستند
incoherent	گسسته
disjoint	گسسته
discontinuous	گسسته
dissociated	گسسته
discrete	گسسته
cleavage	گسسته شدن
discrete device	دستگاه گسسته
discrete data	داده گسسته
discrete component	مولفه گسسته
discrete component	با مولفههای گسسته
discrete circuit	مدار گسسته
discontinuous chip	براده گسسته
disclimax	اوج گسسته
cleavages	گسسته شدن
discrete	مجزاکردن گسسته
discrete structures	ساختهای گسسته
disturbance climax	اوج گسسته
helerolysis	گسسته شدن ناجور
heterolytic cleavage	گسسته شدن ناجور
discrete mathematics	ریاضیات گسسته [ریاضی]
homolytic cleavage	گسسته شدن جور
homolysis	گسسته شدن جور
homolytic fission	گسسته شدن جور
gap grading	دانه بندی گسسته
bond cleavage	گسسته شدن پیوند
broken traffic line	خط گسسته برای امد و شد
discrete spectrum	طیف گسسته یا انفصالی
discrete programming	برنامه سازی گسسته
cleavage reaction	واکنش گسسته شدن
acyl oxygen fission	گسسته شدن پیوند اسیل-اکسیژن
hypologia	کم گویی
soliloquy	تک گویی
laconic speech	کم گویی
scandals	بد گویی
scandal	بد گویی
hypophrasia	کم گویی
as thought	گویی
free spokenness	رک گویی
candor	رک گویی
candour	رک گویی
outdpokenness	رک گویی
downrightness	رک گویی
soliloquies	تک گویی
ingenuousness	رک گویی
one would say	گویی
so to peaking	گویی
to stab in the back	بد گویی
plain speaking	رک گویی
knop	گویی
pauciloquy	کم گویی
wittiness	بذله گویی
wittiness	لطیفه گویی
vituperation	ناسزا گویی
verbalization	دراز گویی
witticism	بذله گویی
unreserve	بی پرده گویی
tympany	گزافه گویی
to speak ill of	بد گویی کردن از
to fling d.	بد گویی کردن
tautologize	مکرر گویی
stilted speech	مطنطن گویی
word salad	اشفته گویی
bullshit	گزافه گویی
witticisms	بذله گویی
agitolalia	شتابان گویی
tachylalia	شتابان گویی
tachyphemia	شتابان گویی
ambage	ابهام گویی
waggery	بذله گویی
door-knob	دستگیره گویی
somniloquy or quence	سخن گویی
divagation	پریشان گویی
ranten	بیهوده گویی
pseudology	دروغ گویی
prate	یاوه گویی
poeticism	شعر گویی
open heartedness	رک گویی صداقت
metonymy	به تقریب گویی
logorrhea	پراکنده گویی
lallation	کودکانه گویی
polyphrasia	پریشان گویی
polylogia	پریشان گویی
idioglossia	نامفهوم گویی
idiolalia	مهمل گویی
labyrinthine speech	پریشان گویی
reticency	سکوت کم گویی
revilement	ناسزا گویی
rodomontade	گزاف گویی
divination	غیب گویی
soliloquize	تک گویی کردن
echolalia	پژواک گویی
echophrasia	پژواک گویی
extemporization	بالبداهه گویی
facetiousness	بذله گویی
so to speak	چنانکه گویی
free spokenness	ساده گویی
gratulation	تبریک گویی
missatement	خلاف گویی
self contradiction	تناقض گویی
scandalum magnatum	بد گویی از بزرگان
iterance	باز گویی
gossips	اراجیف بد گویی
repetitions	باز گویی
repetition	باز گویی
overstatements	گزافه گویی
irony	وارونه گویی
ironies	وارونه گویی
knobs	دستگیره گویی
knob	دستگیره گویی
invective	ناسزا گویی
contradictions	خلاف گویی
contradiction	خلاف گویی
improvisation	بدیهه گویی
ellipsis	بریده گویی
wit	بذله گویی
wits	بذله گویی
gossiping	اراجیف بد گویی
gossiped	اراجیف بد گویی
gossip	اراجیف بد گویی
knocked	بد گویی کردن از
knock	بد گویی کردن از
rhodomontade	گزاف گویی
disclosure	بی پرده گویی
disclosures	بی پرده گویی
knocks	بد گویی کردن از
jests	بذله گویی
jest	بذله گویی
premonition	شوم گویی
premonitions	شوم گویی
rants	بیهوده گویی
ranting	بیهوده گویی
piffle	مهمل گویی
ranted	بیهوده گویی
restatement	باز گویی
restatements	باز گویی
rant	بیهوده گویی
reticence	سکوت کم گویی
exaggeration	گزافه گویی
jocose	بذله گویی
jocosely	بذله گویی
verbosity	اطناب گویی
overstatement	گزافه گویی
leasing	دروغ گویی
cluttering	بریده گویی
nattered	یاوه گویی کردن
it look as if	چنین مینماید که گویی
doted	پرت گویی کردن
dote	پرت گویی کردن
recriminative	پس دهنده بد گویی یا تهمت
chicaneries	ضد ونقیض گویی مغالطه
quirks	مزاجی تناقض گویی
deliriousness	پرت گویی [روانشناسی]
bounces	جست گزاف گویی
logorrhea	پرحرفی وبیهوده گویی
bounce	جست گزاف گویی
bounced	جست گزاف گویی
natter	یاوه گویی کردن
bullshit	چرند گویی کردن
quirk	مزاجی تناقض گویی
natters	یاوه گویی کردن
Is that so ? You dont say.	نه بابا ( جدی می گویی ) ؟
recriminatory	پس دهنده بد گویی یاتهمت
effusively	چنانکه گویی بریزد
toucher	گویی که باجک برخوردکند
Do you mean it ? Really ? Honestly ?	جان من ؟( جدی می گویی )
veridical	از روی حقیقت گویی
deliriousness	هذیان گویی [روانشناسی]
tergiversation	بی ثباتی تناقض گویی
nattering	یاوه گویی کردن
exaggerating	گزافه گویی کردن
chicanery	ضد ونقیض گویی مغالطه
pleasantry	بذله گویی شوخی
overstated	گزافه گویی کردن
hyperbolize	گزافه گویی کردن
delirium	پرت گویی دیوانگی
divining	غیب گویی کردن
grandiloquence	گزاف گویی مبالغه
overstates	گزافه گویی کردن
overstating	گزافه گویی کردن
gutter ball	گویی که به شیار میافتد
forebode	پیش گویی کردن
divines	غیب گویی کردن
divine	غیب گویی کردن
divined	غیب گویی کردن
overstate	گزافه گویی کردن
fribble	یاوه گویی کردن
exaggerate	گزافه گویی کردن
exaggerates	گزافه گویی کردن
hyperbole	غلو گزاف گویی
obsequiousness	تملق مزاج گویی
extravaganzas	فانتزی گزاف گویی
witticisms	شوخی لطیفه گویی
corespondent	مسئول جواب گویی
extravaganza	فانتزی گزاف گویی
divining rod	چوب غیب گویی
witticism	شوخی لطیفه گویی
dotes	پرت گویی کردن
pleasantries	بذله گویی شوخی

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com