English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
English Persian
rictus گشادی دهان چاک دهان پرندگان
Other Matches
slaver گلیز مالیدن بزاق از دهان ترشح کردن اب افتادن دهان
slaver اب دهان اب دهان روان ساختن چاپلوسی کردن
To pass the news by word of mouth . خبری را در دهان به دهان پخش کردن
kiss of life تنفس مصنوعی دهان به دهان
stomal دهان دار وابسته به دهان
expired air method روش دهان به دهان method mouth to mouth :syn
slobbered اب دهان
chops دهان
astomatal بی دهان
mouth دهان
mouthed دهان
slobbering اب دهان
gobs دهان
slobbers اب دهان
polystomatous دهان
gob دهان
potato box دهان
polystome دهان
mouthing دهان
mouths دهان
astomatous بی دهان
unmuffle دهان
jib دهان
jibbed دهان
jibbing دهان
jibs دهان
OS دهان
puss دهان
saliva اب دهان
slobber اب دهان
spittle اب دهان
astomatal فاقد دهان
gag دهان باز کن
neb پوزه دهان
reek بخار دهان
reeking بخار دهان
throat صدا دهان
openmouthed دهان باز
reeked بخار دهان
reeks بخار دهان
throats صدا دهان
mouthing در دهان گذاشتن
orals از راه دهان
mouthed در دهان گذاشتن
mouth در دهان گذاشتن
gymnostomous برهنه دهان
mouths در دهان گذاشتن
cyclostomatous دهان گرد
spits اب دهان خدو
spit اب دهان خدو
microstomous کوچک دهان
insalivate اب دهان زدن به
cyclostomate دهان گرد
oral از راه دهان
gags دهان باز کن
gagging دهان باز کن
mouthy دهان دار
gagged دهان باز کن
fomalhaut دهان ماهی
halitosis گند دهان
slobbering دهان را اب انداختن
stomatal دهان دار
stomatal وابسته به دهان
slobbered دهان را اب انداختن
stomatitis ورم دهان
to shut up دهان بستن
stomatic شبیه دهان
slobber دهان را اب انداختن
stomatology دهان پزشکی
stomatous دهان دار
palate سقف دهان
fetid گند دهان
stoma شکاف دهان
slobbers دهان را اب انداختن
peroral از راه دهان
mum's the word <idiom> دهان قرص
scolds ادم بد دهان
mouth-watering دهان آب انداز
scolded ادم بد دهان
scold ادم بد دهان
say a mouthful <idiom> حرف دهان پر کن
palates سقف دهان
mouthwashes دهان شویه
toho دهان ببر
mouthwash دهان شویه
widemouthed دهان باز
rictus چاک دهان
hagfish مارماهی دهان گرد
fullmouthed دارای دهان کامل
clump block قرقره دهان گشاد
pie hole [American E] دهان [اصطلاح روزمره]
screw up غنچه کردن دهان
bazoo [American E] دهان [اصطلاح روزمره]
toadfish ماهی دهان گشاددریایی
fish fag زن بدزبان یابد دهان
muzzled دهان بند دهنه
to escape one's lips از دهان کسی در رفتن
yap [American E] دهان [اصطلاح روزمره]
To muzzle the people. دهان مردم را بستن
swearer ادم بد دهان وفحاش
stomatogastric وابسته به دهان ومعده
orinasal از دهان و بینی درامده
throw to the wolves <idiom> به دهان گرگ انداختن
sound off مزه دهان کسیرافهمیدن
spiracular شبیه سوراخ دهان
mouthpart زائده نزدیک دهان
trap دهان [اصطلاح روزمره]
chops دهان [اصطلاح روزمره]
jaws دهان [اصطلاح روزمره]
maw دهان [اصطلاح روزمره]
he has a loose tongue دهان لقی دارد
gob [British E] دهان [اصطلاح روزمره]
mush [British E] دهان [اصطلاح روزمره]
cake-hole [British E] دهان [اصطلاح روزمره]
paralysis of the face لغو یا کجی دهان
socket کام [سقف دهان]
halitosis بدبویی دهان [پزشکی]
trap نیرنگ فریب دهان
squiggle در دهان قرقره کردن
squiggles در دهان قرقره کردن
gag دهان بند بستن
gagging دهان بند بستن
gags دهان بند بستن
muzzle دهان بند دهنه
muzzles دهان بند دهنه
muzzling دهان بند دهنه
spit اب دهان پرتاب کردن
slobbers اب دهان روان ساختن
slobbering اب دهان روان ساختن
slobbered اب دهان روان ساختن
blurt از دهان بیرون انداختن
xerostomia خشکی دهان [پزشکی]
fondant شیرینی ای که در دهان اب میشود
fondants شیرینی ای که در دهان اب میشود
dry mouth syndrome خشکی دهان [پزشکی]
fetor oris بدبویی دهان [پزشکی]
bad breath بدبویی دهان [پزشکی]
gagged دهان بند بستن
slobber اب دهان روان ساختن
spits اب دهان پرتاب کردن
mugged ساده لوح دهان
drooled اب از دهان تراوش شدن
drool اب از دهان تراوش شدن
drools اب از دهان تراوش شدن
ejaculate از دهان بیرون پراندن
Wellington چکمه دهان گشاد
mugs ساده لوح دهان
mugging ساده لوح دهان
dry mouth خشکی دهان [پزشکی]
drooling اب از دهان تراوش شدن
ejaculating از دهان بیرون پراندن
ejaculates از دهان بیرون پراندن
ejaculated از دهان بیرون پراندن
mug ساده لوح دهان
aboral نقطه مقابل دهان
gape نگاه خیره با دهان باز
Hand, foot and mouth disease [HFMD] بیماری دست، پا و دهان [پزشکی]
saliva test ازمایش بزاق دهان اسب
gaped نگاه خیره با دهان باز
cyclostomatous وابسته به جانور دهان گرد
To sound someone out . To feel someones pulse . مزه دهان کسی را فهمیدن
cyclostomate وابسته به جانور دهان گرد
cyclostome جانور از راسته دهان گردان
stomatitis ورم مخاط دهان ولثه
to gape با خیره دهان باز کردن
hand to mouth reaction واکنش دست به دهان بردن
aftertastes اثر و طعم غذا در دهان
aftertaste اثر و طعم غذا در دهان
he did not open his lips دهان نگشود سخن نگفت
gapes نگاه خیره با دهان باز
a hand to mouth existence <idiom> دست به دهان زندگی کردن
living from hand to mouth <idiom> دست به دهان زندگی کردن
gaping نگاه خیره با دهان باز
vibrissa سبیل وموی اطراف دهان حیوان
slobber تلفظ کلمات با جاری ساختن اب دهان
slobbers تلفظ کلمات با جاری ساختن اب دهان
canker sore زخم وقرحه کوچک مخصوصادر دهان
bit میله فلزی داخل دهان اسب
agape مبهوت متعجب با دهان باز درشگفت
To be flabbergasted (bewildered). انگشت به دهان ماندن ( مبهوت شدن )
It melts in the mouth در دهان آب میشود(نرم و لذیذ است )
bits میله فلزی داخل دهان اسب
jump into the lion's mouth <idiom> خود را توی دهان افعی انداختن
muffles دم دهان کسی را گرفتن چشم بستن
muffling دم دهان کسی را گرفتن چشم بستن
To do something the hard way . to do something in a roundabout way. لقمه را از دور سر توی دهان گذاشتن
muffle دم دهان کسی را گرفتن چشم بستن
open hearth کوره فولاد سازی دهان باز
face hold گرفتن غیرمجاز دهان و چشم و بینی
slobbering تلفظ کلمات با جاری ساختن اب دهان
slobbered تلفظ کلمات با جاری ساختن اب دهان
Never look a gift horse in the mouth. <proverb> دهان اسب پیشکشى را هرگز معاینه نکن .
To be a good conversationalist . دهان گرمی داشتن ( خوش صحبت بودن )
gawps با دهان باز و به طور احمقانه خیره شدن
gawping با دهان باز و به طور احمقانه خیره شدن
gawped با دهان باز و به طور احمقانه خیره شدن
gaping خمیازه کشیدن دهان را خیلی باز کردن
granulose ماده اصلی نشاسته که اب دهان انراشیرین میسازد
gapes خمیازه کشیدن دهان را خیلی باز کردن
gaped خمیازه کشیدن دهان را خیلی باز کردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com