English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 129 (8 milliseconds)
English Persian
first moment گشتاور نخست
Other Matches
prime نخست
primed نخست
primes نخست
first نخست
imprlmis نخست
moments گشتاور
torque گشتاور
moment گشتاور
primordium مرحله نخست
primogeniture نخست زادگی
Prime Minister نخست وزیر
first moment عزم نخست
primeminister نخست وزیر
prime ministership نخست وزیری
at first blush در وهله نخست
at first hand در وهله نخست
grand vizier نخست وزیر
first ling نخست زاده
first coat اندودیارنگ نخست
first begotten نخست زاده
head of the state نخست وزیر
imprimis در مرحله نخست
ex prime minister نخست وزیرپیشین
imprlmis نخست انکه
book one کتاب نخست
firstborn نخست زاده
firstling نخست زاده
premiers نخست وزیر
Prime Ministers نخست وزیر
first and foremost <adv.> دردرجه نخست
first born نخست زاده
first-born نخست زاده
forenames نام نخست
forename نام نخست
half نیمه نخست
premier نخست وزیر
first half نیمه نخست
half-time نیمه نخست
premiership نخست وزیری
Downing Street نخست وزیر
moment arm بازوی گشتاور
magnetic moment گشتاور مغناطیسی
rolling moment گشتاور غلطشی
moment coefficient ضریب گشتاور
moment index نمای گشتاور
rotation moment گشتاور چرخشی
torsional moment گشتاور پیچشی
transition moment گشتاور انتقال
multiple moment گشتاور چندگانه
moment of inertia گشتاور اینرسی
moment of inertia گشتاور لختی
moment of inertia گشتاور ماند
moment of force گشتاور نیرو
moment of a magnet گشتاور مغناطیسی
moment of a force گشتاور یک نیرو
moment of a dipole گشتاور دو قطبی
restoring moment گشتاور برگشتی
torque گشتاور پیچشی
dipole moment گشتاور دو قطبی
dipole moment گشتاور دوقطبی
bond moment گشتاور پیوند
torque گشتاور نیرو
bending moment گشتاور خمشی
area moment گشتاور سطح
premiership دفتر نخست وزیری
white بازیگر نخست شطرنج
foremost جلوترین دردرجه نخست
whiter بازیگر نخست شطرنج
top board میز نخست شطرنج
primigenial نخست پیدا شده
rehabilitating بحال نخست برگرداندن
rehabilitates بحال نخست برگرداندن
rehabilitated بحال نخست برگرداندن
rehabilitate بحال نخست برگرداندن
whitest بازیگر نخست شطرنج
involuted بحال نخست برگشته
right of primogeniture حق نخست زادگی یا ارشدیت
it was we who went first ما بودیم که نخست رفتیم
first audio stage مرحله صوتی نخست
from the very f. ازهمان وهله نخست
torque twist curve منحنی گشتاور و پیچش
torque converter مبدل گشتاور پیچشی
angular mass گشتاور لختی [فیزیک]
rotational inertia گشتاور خطی [فیزیک]
rotational inertia گشتاور لختی [فیزیک]
rotational inertia گشتاور ماند [فیزیک]
angular mass گشتاور خطی [فیزیک]
moment لحظه گشتاور چرخشی
moments لحظه گشتاور چرخشی
synchronizing torque گشتاور پیچشی همزمان
stalling torque گشتاور پیچشی ناتوان
moment of momentum گشتاور اندازه حرکت
multipole moment گشتاور چند قطبی
no load torque گشتاور پیچشی بی باری
cebter of pressure moment گشتاور مرکز فشار
molecular dipole moment گشتاور دو قطبی مولکولی
magnetic dipole moment گشتاور دو قطبی مغناطیسی
internal torque گشتاور نیروی درونی
angular mass گشتاور ماند [فیزیک]
righting moment گشتاور راست کننده
driving torque گشتاور پیچشی گرداننده
running torque گشتاور پیچشی حرکت
effective magnetic moment گشتاور مغناطیسی موثر
premiership مقام نخست وزیری اولویت
in the first flight دارای مقام نخست سردسته
deputy primeminister قائم مقام نخست وزیر
torque regulator تنظیم کننده گشتاور پیچشی
starting torque گشتاور پیچشی راه انداز
premier نخست وزیر نخستین نمایش یک نمایشنامه
base on halls گرفتن امتیاز با رسیدن به پایگاه نخست
premiering نخست وزیر نخستین نمایش یک نمایشنامه
premiers نخست وزیر نخستین نمایش یک نمایشنامه
premieres نخست وزیر نخستین نمایش یک نمایشنامه
premiere نخست وزیر نخستین نمایش یک نمایشنامه
premiered نخست وزیر نخستین نمایش یک نمایشنامه
It must be put up to the prime minister . باید بعرض نخست وزیر برسد
to drink to a person نخست خودنوشیدن وسپس دیگریرابنوشیدن واداشتن
I acted as interpreter for the Prime Minister at yesterday's meeting. من در جلسه دیروز مترجم نخست وزیر بودم.
fence off کوشش برای کسب مقام نخست شمشیربازی
Chancellors صدر اعظم نخست وزیر رئیس اداره
Chancellor صدر اعظم نخست وزیر رئیس اداره
reversed rolling moment گشتاور ناشی از کنترل معکوس در صفحه غلتش
He undertook the primiership at the age of eighty. درهشتاد سالگی عهده دار سمت نخست وزیری شد
aircraft arresting hook مجموعه قطعاتی که برای گرفتن سرعت یا کاهش اندازه حرکت یا گشتاور هواپیما درفرود معمولی یا اضطراری باان درگیر میشوند
opener مسابقه نخست ازدو مسابقه متوالی
charactristics مشخصات مقدماتی یا اصلی که عبارتند از ضریب براضریب پسا نسبت برا به پساموقعیت مرکز فشار و ضریب گشتاور برای هر زاویه حمله
angular momentum اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
moment of momentum اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com