English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 181 (9 milliseconds)
English Persian
out guard گشتی صحرایی
Other Matches
bleacher صندلیهای چند ردیفی صحرایی نیمکتهای اموزشی صحرایی
waiting position ایستگاه انتظار قایقهای گشتی سریع السیر حالت انتظار یااماده باش قایقهای گشتی
combat air patrol هواپیمای گشتی رزمی گشتی رزمی هوایی
patrols گشتی
patrolling گشتی
patrolled گشتی
feedback گشتی
patrol گشتی
confusion گم گشتی
patrolman گشتی
out guard گشتی
patrolmen گشتی
patrolled قسمت گشتی
patrol boats ناوچه گشتی
patrolling قسمت گشتی
patrol cars اتومبیل گشتی
patrol car اتومبیل گشتی
patrol boat ناوچه گشتی
air guard گشتی هوایی
patrols قسمت گشتی
beach patrol گشتی ساحلی
coastal patrol گشتی ساحلی
inshorepatrol گشتی مرزساحلی
inshorepatrol گشتی ساحلی
flatfoot پلیس گشتی
reconnaissance patrol گشتی شناسایی
roundsman افسرپلیس گشتی
service craft قایق گشتی
standing patrol گشتی ثابت
fanal چراغ گشتی
end around دور گشتی
contact patrol گشتی اخذتماس
contact patrol گشتی تماس
fighting patrol گشتی رزمی
combat patrol گشتی رزمی
combat air patrol گشتی هوایی
moving screen گشتی ممانعتی
vessels ناو گشتی
runner گردنده گشتی
patrol قسمت گشتی
patrolmen پلیس گشتی
vessel ناو گشتی
runners گردنده گشتی
patrolman پلیس گشتی
barrier patrol گشتی مامور موانع
barrier combat air patrol گشتی مرزی هوایی
barrier patrol ناو گشتی سد کننده
fire patrol گشتی اتش نشان
black Maria اتومبیل گشتی پلیس
black Marias اتومبیل گشتی پلیس
turnscrew پیچ گشتی [ابزار]
screwdriver پیچ گشتی [ابزار]
scout helicopter هلی کوپتر شناسایی یا گشتی
end around carry رقم نقلی دور گشتی
end around borrow رقم قرضی دور گشتی
night cap گشتی رزمی هوایی شبانه
radar picket cap هواپیمای گشتی هوایی حامل رادار
barrier combat air patrol گشتی هوایی سد کننده راه دشمن
lightening bug ship هلی کوپتر روشن کننده گشتی
milk walk گشتی که شیر فروش میزند گشت
campestral صحرایی
outdoor صحرایی
air raid reporting control ship گشتی کنترل کننده گزارش حملات هوایی
zipper گشتی رزمی هوایی 42 ساعته در منطقه هدف
zippers گشتی رزمی هوایی 42 ساعته در منطقه هدف
locap گشتی رزمی هوایی مخصوص ارتفاع پست
field laboratory ازمایشگاه صحرایی
field atrillery توپخانه صحرایی
field gun توپ صحرایی
field exercise خدمات صحرایی
landrail ابچلیک صحرایی
field maintenance نگهداری صحرایی
field glass دوربین صحرایی
field kitchen اشپزخانه صحرایی
field army ارتش صحرایی
scabiosa مامیثای صحرایی
fieldartillery توپخانه صحرایی
rat موش صحرایی
gerbille موش صحرایی
mentha piperita نعناع صحرایی
field work کار صحرایی
outsentry پاسدار صحرایی
field wire سیم صحرایی
field notes یادداشتهای صحرایی
field radio بی سیم صحرایی
field shop تعمیرگاه صحرایی
ratton موش صحرایی
field ration جیره صحرایی
field shop کارگاه صحرایی
field stockade ذخایر صحرایی
field exercise تمرین صحرایی
field archery تیراندازی صحرایی
can مستراح صحرایی
field hospitals بیمارستان صحرایی
crab apple سیب صحرایی
crab apples سیب صحرایی
vole موش صحرایی
voles موش صحرایی
fieldmouse موش صحرایی
fieldmice موش صحرایی
oat جو صحرایی یولاف
canning مستراح صحرایی
cans مستراح صحرایی
field glasses عینک صحرایی
latrine توالت صحرایی
prison camp زندان صحرایی
orienteering مسابقهی دو صحرایی
prison camps زندان صحرایی
field hospital بیمارستان صحرایی
gerbil موش صحرایی
abutilon خطمی صحرایی
good king اسفناج صحرایی
good henry اسفناج صحرایی
english mercury اسفناج صحرایی
drumhead court martial محاکمه صحرایی
corn parsley جعفری صحرایی
corn mayweed بابونه صحرایی
artillery توپخانه صحرایی
gerbils موش صحرایی
pavilions چادر صحرایی
call boxes تلفن صحرایی
pavilion چادر صحرایی
bindweed نیلوفر صحرایی
call box تلفن صحرایی
caracal گربه صحرایی
fiedl fortifications استحکامات صحرایی
target cap گشتی هوایی رزمی مخصوص تجسس منطقه هدف
tare ویسیای صحرایی ماشک
dodder کتان صحرایی لرزیدن
field officer افسر عملیات صحرایی
field round یک دور تیراندازی صحرایی
convertible table میز صحرایی تا شونده
field manual ائین نامه صحرایی
field زمینه رزمی صحرایی
dodders کتان صحرایی لرزیدن
field arrow تیرهای تیراندازی صحرایی
fieldpiece تفنگ یا توپ صحرایی
fields زمینه رزمی صحرایی
fielded زمینه رزمی صحرایی
hunter's round نوعی مسابقه صحرایی
hudson seal خز موش صحرایی امریکا
igo علامت من پست گشتی خود راترک می کنم در درگیری هوایی
coyote گرگ صحرایی امریکای شمالی
hock گیاهان پنیرک شاهدانه صحرایی
coyotes گرگ صحرایی امریکای شمالی
lemming موش صحرایی قطب شمال
lemmings موش صحرایی قطب شمال
field operating فعال درصحرا رده صحرایی
land girl n دختری که کارهای صحرایی میکرد
field commands یکانهای صحرایی فرماندهیهای رزمی
field radio رادیوی قابل حمل صحرایی
out door صحرایی در هوای ازاد انجام شده
peafowl قوقاول بزرگ صحرایی جنوب اسیا
field events ورزش قهرمانی میدانی مسابقات صحرایی
field event ورزش قهرمانی میدانی مسابقات صحرایی
fieldwork کارهای صحرایی :زمین پیمایی ومانندان
ess دو پیچ در سمت مخالف درمسیر صحرایی
steeplechase اسب دوانی باپرش از مانع اسبدوانی صحرایی
equestrian events مسابقه کنترل اسب و پرش درمسافت صحرایی
field expedient روشهای اضطراری اخراجات در صحرا تدابیر صحرایی
steeplechases اسب دوانی باپرش از مانع اسبدوانی صحرایی
resume در رهگیری هوایی به معنی اینکه اخرین ماموریت گشتی خود را مجددا اجرا کنید
resumed در رهگیری هوایی به معنی اینکه اخرین ماموریت گشتی خود را مجددا اجرا کنید
resumes در رهگیری هوایی به معنی اینکه اخرین ماموریت گشتی خود را مجددا اجرا کنید
resuming در رهگیری هوایی به معنی اینکه اخرین ماموریت گشتی خود را مجددا اجرا کنید
cross country خارج از جاده وشارع اصلی در فضاهای بازدهات صحرایی
picket ناو گشتی نرده کشیدن دستک یا نرده
picketed ناو گشتی نرده کشیدن دستک یا نرده
pickets ناو گشتی نرده کشیدن دستک یا نرده
green چمن صاف و نرم و کوتاه اطراف سوراخ اسبی که هنوزدر مسابقه ازموده نشده میدان تیراندازی صحرایی
greenest چمن صاف و نرم و کوتاه اطراف سوراخ اسبی که هنوزدر مسابقه ازموده نشده میدان تیراندازی صحرایی
out post پاسدار پست نگهبانی پاسداری دادن پاسدار صحرایی
pioneer heliport فرودگاه هلی کوپتر صحرایی فرودگاه موقت
central pastry kitchen اشپزخانه ثابت پادگانی اشپزخانه غیر صحرایی
shore patrol انتظامات ساحلی یا گشتی ساحلی
air picket هواپیمای مخصوص اکتشاف و گزارش و ردیابی هواپیماو موشکهای دشمن هواپیمای گشتی هوایی هواپیمای پیشقراول هوایی
hare خرگوش صحرایی گوشت خرگوش
camp chair صندلی سفری صندلی صحرایی
hares خرگوش صحرایی گوشت خرگوش
field work استحکامات صحرایی استحکامات
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com