Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 78 (6 milliseconds)
English
Persian
figural openness
گشودگی شکلی
Other Matches
patency
گشودگی
unification
یک شکلی
informity
بی شکلی
monotropy
تک شکلی
amorphism
بی شکلی
isodimorphism
هم دو شکلی
formlessness
بی شکلی
for love or money
<idiom>
به هر شکلی
triform
سه شکلی
dimorphism
دو شکلی
conformity
هم شکلی
trimorphous
سه شکلی
distortion
کج شکلی
distortions
کج شکلی
trimorphism
سه شکلی
deformation
بد شکلی
allotropism
چند شکلی
allotropy
چند شکلی
form utility
مطلوبیت شکلی
deformation
دگر شکلی
trial on procedural matters
رسیدگی شکلی
allotriomorphism
چند شکلی
unification
یگانگی یک شکلی
(the) size of it
<idiom>
به شکلی که است
trimorph
سه شکلی سه وجهی
trial on technicalities
رسیدگی شکلی
procedural law
قانون شکلی
multiform
چند شکلی
judgment on technicalities
حکم شکلی
judgment on procedural matters
حکم شکلی
isodimorphism
تقارن دو شکلی
figural aftereffect
رد حسی شکلی
modal dispersion
شکلی از پراکندگی پالس ها
crystal allotropy
چند شکلی بلور
triskelion
شکلی مرکب از سه پره یا سه انشعاب
triskele
شکلی مرکب ازسه پره یا سه انشعاب
isodimorphism
تقارن و هم شکلی بین دو چیز دوشکل
baluster-side
[شکلی شبیه بالشتک پیچیده شده]
right out
<idiom>
به شکلی که هیچ چیز پنهان نباشد
guard cell
یکی از دو سلول لوبیایی شکلی که منافذ
figurine algebraic notation
ثبت جبری و شکلی حرکات شطرنج
What does he look like?
او
[مرد]
چه شکلی به نظر می آید؟
[شکل ظاهری]
chart
شکلی که اطلاعات را به صورت خط وط و بلاکهاو... بیان میکند
charted
شکلی که اطلاعات را به صورت خط وط و بلاکهاو... بیان میکند
streamlines
دارای شکلی که مقاومت هوارا در مقابل ان کم کند
pleomorphic
چند شکلی دارای اشکال وصور مختلف
quincunx
شکلی دارای پنج واحد یا نفش یکجور
charting
شکلی که اطلاعات را به صورت خط وط و بلاکهاو... بیان میکند
charts
شکلی که اطلاعات را به صورت خط وط و بلاکهاو... بیان میکند
streamline
دارای شکلی که مقاومت هوارا در مقابل ان کم کند
streamlining
دارای شکلی که مقاومت هوارا در مقابل ان کم کند
foreshortening
نمایش خطوط واقعی شکلی بصورت کوچک تر
humeral veil
پارچه مستطیل شکلی که کشیشان بر روی شانه می اندازند
trommel
غربال سیمی استوانه شکلی مخصوص سنگ معدن
dentil-band
[بخش مستطیلی شکلی از لایه ی گچ بری شده در قسمتی از پیشانی سرستون]
pausal form
دردستور عبری شکلی که کلمه هنگام ایست درجمله پیدا میکند
bravo, pattern
شکلی که حرارت سنج اب درعمق کمتر از 001 فاتوم نشان میدهد
charting
شکلی که نرخ ها در آن به صورت قط عاتی از دایره نشان داده شده اند
chart
شکلی که نرخ ها در آن به صورت قط عاتی از دایره نشان داده شده اند
charts
شکلی که نرخ ها در آن به صورت قط عاتی از دایره نشان داده شده اند
charted
شکلی که نرخ ها در آن به صورت قط عاتی از دایره نشان داده شده اند
bracket
رویارویی در مسابقه حذفی حرکت برای ساختن شکلی بصورت پرانتز روی یخ
vertical diagraph
شکلی از سیستم رمز دو حرفی است که یک حرف بالا و یکی پایین نوشته میشود
stratus
لایه یکنواخت و یک شکلی ازابرهای کم ارتفاع وخاکستری رنگ که از سطح زمین بخوبی دیده میشوند
phillips curve
شکلی غیرخطی بوده و در حقیقت نشان میدهد که یک رابطه جانشینی بین تورم و بیکاری وجود دارد
acrostolium
[قسمتی از دماغه کشتی در ناو جنگی باستان مه معمولا مدور، مارپیچ یا شکلی شبیه حیوانات داشته است.]
cable drum
قرقره استوانه شکلی که کابل کنترل به دور ان پیچیده شده و مقدار کابلی که با هرچرخش دسته حرکت میکند راافزایش میدهد
charts
شکلی که ترتیب پردازشهای کاری مختلف را در مراحل مختلف نشان میدهد
charting
شکلی که ترتیب پردازشهای کاری مختلف را در مراحل مختلف نشان میدهد
charted
شکلی که ترتیب پردازشهای کاری مختلف را در مراحل مختلف نشان میدهد
load module
یک برنامه کامپیوتر به شکلی که میتواند فورا" توسط کامپیوتر اجرا شود
chart
شکلی که ترتیب پردازشهای کاری مختلف را در مراحل مختلف نشان میدهد
polymorph
عضو یا موجود چند شکلی موجود زنده ایکه چندین مرحله تغییر ودگردیسی داشته باشد
shape
قالب کردن طرح کردن به شکلی دراوردن
shapes
قالب کردن طرح کردن به شکلی دراوردن
law of procedure
قانون اصول محاکمات قانون شکلی
whisker
کریستال منفرد کوچک عدسی شکلی که استحکام یا استقامت ان به بیشترین مقداری که به صورت تئوریک قابل دستیابی است بسیار نزدیک است
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com