Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
isoperimetry
گفتار در شکل هایی که محیط هاشان برابر است
Other Matches
pitot tube
لولهای در مسیر جریان سیال که فشار داخل ان بافشار کل محیط برابر است
hypercard
نوعی محیط برنامه نویسی که تمام شکلهای گوناگون اطلاعات را به صورت پشته هایی از کارت شاخص دارسازمان میدهد هایپرکارت
traffics
نرخ پیام هایی که وارد صف می شوند در برابر آنهایی خارج می شوند در یک زمان مشخص
trafficking
نرخ پیام هایی که وارد صف می شوند در برابر آنهایی خارج می شوند در یک زمان مشخص
trafficked
نرخ پیام هایی که وارد صف می شوند در برابر آنهایی خارج می شوند در یک زمان مشخص
traffic
نرخ پیام هایی که وارد صف می شوند در برابر آنهایی خارج می شوند در یک زمان مشخص
phototransistor
نیمه هادی حالت جامد که باجذب نور حفره هایی در ان ایجاد میشود و این جریان توسط عمل ترانزیستور تاچندین برابر تشدید میشود
hydraulic radius
شعاع ابی که برابر است باسطح خیس شده به محیط خیس شده
rezone
محیط چیزی را اصلاح کردن محیط را تغییر دادن
bioecology
رشتهای از محیط شناسی که روابط گیاهان و حیوانات رابا محیط اطراف خود موردبحث قرار میدهد
lisped
یک زبان برنامه نویسی سطح بالا که اصولا" برای پردازش داده هایی است که شامل لیست هایی می باشند
lisps
یک زبان برنامه نویسی سطح بالا که اصولا" برای پردازش داده هایی است که شامل لیست هایی می باشند
lisp
یک زبان برنامه نویسی سطح بالا که اصولا" برای پردازش داده هایی است که شامل لیست هایی می باشند
lisping
یک زبان برنامه نویسی سطح بالا که اصولا" برای پردازش داده هایی است که شامل لیست هایی می باشند
howitzer
توپی که طول لوله ان برابر با 02 تا03 برابر کالیبر باشد
to tip something
[British E]
ذخیره کردن چیزی
[محیط زیست]
[بوم شناسی]
[حفاظت محیط زیست]
to tip something
[British E]
رسوب کردن چیزی
[محیط زیست]
[بوم شناسی]
[حفاظت محیط زیست]
to tip something
[British E]
ته نشین شدن چیزی
[محیط زیست]
[بوم شناسی]
[حفاظت محیط زیست]
doubled up
سیستمی که فرفیت ذخیره سازی دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهای روی سطح دیسک دو برابر میکند
double
سیستمی که فرفیت ذخیره سازی دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهای روی سطح دیسک دو برابر میکند
doubled
سیستمی که فرفیت ذخیره سازی دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهای روی سطح دیسک دو برابر میکند
densities
سیستمی که حجم ذخیره سازی درایو دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهایی که روی سطح دیسک می توان گذاشت دو برابر میکند
density
سیستمی که حجم ذخیره سازی درایو دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهایی که روی سطح دیسک می توان گذاشت دو برابر میکند
isodomon
[بنایی با بلوک های سنگی برابر در طبقاطی با طول های برابر]
isodomun
[بنایی با بلوک های سنگی برابر در طبقاطی با طول های برابر]
rool crush
اثر تاخوردگی
[فرش هایی که درست عدل بندی نشده و یا مدت طولانی بصورت چهارلا در انبار باشد پس از مفروش شدن در زمین برآمدگی هایی در محل تا دارد که اگر به شکستگی منجر نشده باشد پس از مدتی اصلاح می شود.]
environmental test
ازمایش محیط زیست ازمایش محیط فیزیکی
sensitive to corrosion
حساس در برابر زنگ زدگی حساس در برابر خوردگی
triplicate
سه برابر سه برابر کردن
word
گفتار
sermon
گفتار
taciturn
کم گفتار
speeches
گفتار
worded
گفتار
sermons
گفتار
speech
گفتار
inarticulation
گفتار ناشمرده
prolegomenon
پیش گفتار
speech recogintion
تشخیص گفتار
forewords
پیش گفتار
saying
گفتار مشهور
anthotaxy
گفتار در ارایش گل
labiophobia
گفتار هراسی
foreword
پیش گفتار
part of speech
بخش گفتار
sayings
گفتار مشهور
areology
گفتار در بهرام
claver
گفتار بیهوده
articles
مقاله گفتار
inner speech
گفتار درونی
apophthegm
گفتار لب و کوتاه
front matter
پیش گفتار
subvocal speech
گفتار ناملفوظ
organs of speech
اندامهای گفتار
jargon
گفتار نامفهوم
ventriloquism
گفتار بطنی
speech therapy
گفتار درمانی
haplology
هجااندازی در گفتار
therology
گفتار در پستانداران
hysterology
گفتار در زهدان
digital speech
گفتار دیجیتالی
article
مقاله گفتار
logopedics
گفتار درمانی
voice grade channel
کانال ارسال گفتار
ovology
گفتار در پیدایش تخم
hygrology
گفتار در رطوبت هوا
pedologia
گفتار بچه گانه
preface
اغاز پیش گفتار
leprology
گفتار در برص یا پیسی
uraniscolalia
گفتار پریشی کامی
pharyngology
گفتار در گلوگاه و ناخوشیهای ان
prefaced
اغاز پیش گفتار
sarcology
گفتار در ماهیچه هاوگوشتهای تن
gaffe
اشتباه در گفتار یاکردار
prefacing
اغاز پیش گفتار
prologize
پیش گفتار گفتن
barylalia
گفتار بیخ حلقی
barbaralalia
گفتار پریشی لهجهای
acyrology
انشاء و گفتار غلط
posology
گفتار در مقادیر داروها
prologuize
پیش گفتار گفتن
methodologies
گفتار در روش واسلوب
gaffes
اشتباه در گفتار یاکردار
prologues
مقدمه پیش گفتار
prologue
مقدمه پیش گفتار
methodology
گفتار در روش واسلوب
prefaces
اغاز پیش گفتار
without recourse
عبارتی که درفهر نویسی اسناد قابل انتقال بکار می رود و به وسیله ان فهر نویس مسئوولیت خودرا در برابر فهر نویسان بعدی نفی میکند و تنها خودرا در برابر کسی که سند رابرایش صادر کرده است مسئول قرار میدهد
articulation
تلفظ شمرده طرز گفتار
simile
[rhetorical figure of speech]
تشبیه
[استعاره ]
[گفتار لفظی]
embarrassing blunder
اشتباه در گفتار یا کردار در جمعی از مردم
hydrology
گفتار درچگونگی ابهای روی زمین
faux pas
اشتباه در گفتار یا کردار در جمعی از مردم
gaffe
اشتباه در گفتار یا کردار در جمعی از مردم
embarrassing clanger
[British E]
اشتباه در گفتار یا کردار در جمعی از مردم
oratorios
قطعه موسیقی و اواز همراه با گفتار
oratorio
قطعه موسیقی و اواز همراه با گفتار
mind your p's and qs
در گفتار و کردار خود بهوش باشید
swan song
واپسین عمل یا اثر یا گفتار صدای قو
gravitas
موقع سنجی و خوش طبعی در گفتار
worid
کلمه لغت لفظ الفاظ واژه سخن گفتار حرف
splash proof enclosure
حفافت در برابر قطرات اب حفافت در برابر باران حفافت در مقابل ریزش قطرات اب
isagogics
گفتار در تاریخ ادبی کتاب مقدس و شرح گرداوری یاالهام شدن موادان
circumference
محیط
entourage
محیط
entourages
محیط
circumferences
محیط
environment
محیط
ambience
محیط
outward things
محیط
environments
محیط
surroundings
محیط
mediums
محیط
ambiance
محیط
millieu
محیط
girth
محیط
lapped
محیط
outsides
محیط
setting
محیط
settings
محیط
milieux
محیط
perimeters
محیط
sphere
محیط
lap
محیط
milieus
محیط
milieu
محیط
periphery
محیط
perimeter
محیط
outlines
محیط
outline
محیط
spheres
محیط
outlining
محیط
circuity
محیط
outside
محیط
girths
محیط
medium
محیط
peripheries
محیط
outlined
محیط
silhouettes
محیط مریی
polarization of a medium
قطبش محیط
medium
محیط کشت
perimeter
پیرامون محیط
circling
محیط دایره
perimeters
پیرامون محیط
psychological environment
محیط روانی
ambient temperature
دمای محیط
ambient pressure
فشار محیط
atmospheric environement
محیط جوی
acclimatization
سازش با محیط
comprehensive
وسیع محیط
environments
محیط زیست
environment
محیط زیست
contour
محیط مرئی
mediums
محیط کشت
silhouette
محیط مریی
dispersion medium
محیط پاشندگی
dispersive medium
محیط پخش
operational environment
محیط عملیاتی
environment architecture
معماری محیط
bodification
بهسازی محیط
periphery
محیط حدود
peripheries
محیط حدود
operational environment
محیط فعالیت
ill neighboured
دارای محیط بد
in vitro
در محیط مصنوعی
in vivo
در محیط طبیعی
induced environment
محیط القایی
miseenscene
محیط کلی
living environment
محیط زنده
milieu therapy
محیط درمانی
workbench
محیط کاری
workbenches
محیط کاری
bonification
به سازی محیط
circumference
محیط دایره
milieux
محیط اجتماعی
milieus
محیط اجتماعی
milieu
محیط اجتماعی
circumambient
محیط دورگردیدن
circles
محیط دایره
circled
محیط دایره
circle
محیط دایره
circumferences
محیط دایره
climate for growth
محیط رشد
therapeutic millieu
محیط درمانی
shelf environment
محیط کم عمق
environmentalist
محیط نگر
perimeter
[circumference]
of a circle
محیط دایره
threptic
محیط زاد
environmentalists
محیط نگر
social milieu
محیط اجتماعی
mixed environment
محیط درهم
windowing environment
محیط پنجرهای
frame
کنترل هایی
eco-
پیشوند محیط پرگیر
outside
محیط دست بالا
peripheral
دورهای وابسته به محیط
derealization
دگرسان بینی محیط
data base environment
محیط پایگاه داده
metaerg
صفت محیط زاد
collapse design
محاسبه در محیط خمیری
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com