Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 160 (2 milliseconds)
English
Persian
conference
گفتگو مذاکره
conferences
گفتگو مذاکره
Search result with all words
treater
مذاکره کننده طرف گفتگو
Other Matches
negotiation
مذاکره
tractate
مذاکره
bargains
مذاکره
bargain
مذاکره
negotiations
مذاکره
bargained
مذاکره
discussions
مذاکره
discussion
مذاکره
bargaining
مذاکره
negotiated
مذاکره کردن
parley
مذاکره کردن
negotiates
مذاکره کردن
negotiator
مذاکره کننده
negotiators
مذاکره کننده
negotiable
قابل مذاکره
interview
مصاحبه مذاکره
negotiate
مذاکره کردن
interviewed
مصاحبه مذاکره
parleys
مذاکره کردن
interviews
مصاحبه مذاکره
parleyed
مذاکره کردن
parleying
مذاکره کردن
interviewing
مصاحبه مذاکره
discuss
مذاکره کردن
plateform
سطح مذاکره
proceed with deliberations
اقدام به مذاکره
renegotiation
مذاکره مجدد
tractarian
مقاله مذاکره
negotiating
مذاکره کردن
consultations
مذاکره همفکری
consultation
مذاکره همفکری
beginning of negotiations
شروع مذاکره
debate
مذاکره کردن
negotiant
مذاکره کننده
invitation to treat
دعوت به مذاکره
colloquies
گفتگو
colloquy
گفتگو
conversation
گفتگو
conversations
گفتگو
parlance
گفتگو
negotiation
گفتگو
negotiation
گفتگو ها
tractarian
گفتگو
negotiations
گفتگو
negotiations
گفتگو ها
chitchat
گفتگو
dialog
گفتگو
parle
گفتگو
conversing
گفتگو
talked
گفتگو
talks
گفتگو
discussions
گفتگو
conversed
گفتگو
talk
گفتگو
chit-chat
گفتگو
indisputable
بی گفتگو
chit chat
گفتگو
converses
گفتگو
converse
گفتگو
discussion
گفتگو
conversing
مذاکره کردن امیزش
symposiums
مجلس مذاکره دوستانه
symposium
مجلس مذاکره دوستانه
converses
مذاکره کردن امیزش
talked
مذاکره حرف زدن
renegotiate
دوباره مذاکره کردن
talk
مذاکره حرف زدن
talks
مذاکره حرف زدن
conversed
مذاکره کردن امیزش
converse
مذاکره کردن امیزش
symposia
مجلس مذاکره دوستانه
out of one's shell
<idiom>
گفتگو دوستانه
intertalk
گفتگو کردن
monology
گفتگو باخود
tractate
بحث گفتگو
to talk
[to]
گفتگو کردن
[با]
negotiating
گفتگو کردن
negotiates
گفتگو کردن
negotiate
گفتگو کردن
interlocutress
طرف گفتگو
to make overtures
گفتگو اغازکردن
negotiated
گفتگو کردن
speaks
گفتگو کردن
speak
گفتگو کردن
discussions
گفتگو منافره
debatable
قابل گفتگو
debate
گفتگو کردن
discuss
گفتگو کردن
dialogues
گفتگو صحبت
dialogue
گفتگو صحبت
discussion
گفتگو منافره
talk out
مطرح مذاکره قرار دادن
to collapse
بهم خوردن
[مذاکره یا فرضیه]
parley
مذاکره درباره صلح موقت
parleying
مذاکره درباره صلح موقت
to collapse
موفق نشدن
[مذاکره یا فرضیه]
to collapse
درهم شکستن
[مذاکره یا فرضیه]
parleys
مذاکره درباره صلح موقت
in treaty
مشغول مذاکره و عقد پیمان
parleyed
مذاکره درباره صلح موقت
to toughen one's tone
در گفتگو سخت شدن
upsetting conversation
گفتگو ناراحت کننده
negotiatory
مبنی بر معامله یا گفتگو
soliloquize
باخود گفتگو کردن
sales talk
مذاکره وبازار گرمی برای فروش
palor
اطاق برای گفتگو خصوصی
lambency
ملایمت در گفتگو روشنایی ملایم
interlocutress
زنی که طرف گفتگو باشد
shoptald
گفتگو درباره وضع کسب
to have an i. with any one
باکسی دیدار و گفتگو کردن
mimed
تقلید نمایش بدون گفتگو
mimes
تقلید نمایش بدون گفتگو
mime
تقلید نمایش بدون گفتگو
miming
تقلید نمایش بدون گفتگو
chime in
<idiom>
ملحق شدن (آهنگ یا گفتگو)
bring up
<idiom>
معرفی چیزی برای بحث (مذاکره)آوردن
communes
مزرعه اشتراکی صمیمانه گفتگو کردن
communed
مزرعه اشتراکی صمیمانه گفتگو کردن
communing
مزرعه اشتراکی صمیمانه گفتگو کردن
locutory
تالاریا اطاق گفتگو در خانقاه راهبان
commune
مزرعه اشتراکی صمیمانه گفتگو کردن
to negotiate for something
گفتگو و معامله کردن برای چیزی
collogue
توط ئه چیدن محرمانه گفتگو کردن
to off negotiations
اعلان قطع گفتگو یا روابط کردن
to talk out a bill
مذاکره کردن در باره لایحهای انقدرکه موکول ببعدگرد د
soliloquies
گفتگو با خود نمایش یا مقاله یا سخنرانی یکنفری
soliloquy
گفتگو با خود نمایش یا مقاله یا سخنرانی یکنفری
to talk something over with somebody
با کسی در باره چیزی مفصل گفتگو کردن
to negotiate
[about; on; for]
something
[with somebody]
گفتگو و معامله کردن
[با کسی درباره چیزی]
pediatrics or pae
شاخهای از علم طب که ازبهداشت و ناخوشیهای کودکان گفتگو میکند
photomagnetism
شاخهای از فیزیک که ازرابطه مقناطیس بروشنایی گفتگو میکند
aeromedicine
قسمتی از طب که دربارهء بیماریها و اختلالات ناشی از پرواز گفتگو میکند
counsels
در CL به bariester ها و در موقع گفتگو از موکلین ایشان یاsolicitor مربوط به انها گفته میشود
counselling
در CL به bariester ها و در موقع گفتگو از موکلین ایشان یاsolicitor مربوط به انها گفته میشود
counselled
در CL به bariester ها و در موقع گفتگو از موکلین ایشان یاsolicitor مربوط به انها گفته میشود
counseled
در CL به bariester ها و در موقع گفتگو از موکلین ایشان یاsolicitor مربوط به انها گفته میشود
counsel
در CL به bariester ها و در موقع گفتگو از موکلین ایشان یاsolicitor مربوط به انها گفته میشود
full power
اختیاری است که دولتی به نماینده خود به طور موقتی میدهد تا درمورد بخصوصی مذاکره و اخذتصمیم کند
ideologies
بحث و گفتگو در موردافکار و عقاید فکری که ابتدا"ابراز شده و نتیجه مسائل قبلی نباشد
ideology
بحث و گفتگو در موردافکار و عقاید فکری که ابتدا"ابراز شده و نتیجه مسائل قبلی نباشد
pourparler
جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
pourparley
جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
sass
بابی احترامی صحبت کردن با گستاخانه سخن گفتن با بیشرمانه گفتگو کردن
to join in
[on]
a conversation
واسطه شدن
[میانجی شدن]
در مذاکره ای
demarche
بعمل می اورد . به این معنی که فرستاده ویژهای برای مذاکره درباره مطلب مورد نظر و تقدیم مدارک کتبی به ان کشور نزد وزیرامور خارجه ان می فرستد
telephone conversation
گفتگوی تلفنی مذاکره تلفنی
discussed
مطرح کردن گفتگو کردن
discusses
مطرح کردن گفتگو کردن
argue
گفتگو کردن مشاجره کردن
argued
گفتگو کردن مشاجره کردن
discussing
مطرح کردن گفتگو کردن
argues
گفتگو کردن مشاجره کردن
arguing
گفتگو کردن مشاجره کردن
discuss
مطرح کردن گفتگو کردن
approach
نزدیک شدن داخل گفتگو شدن مسیر نزدیک شدن هواپیما به باند فرودتقرب
approached
نزدیک شدن داخل گفتگو شدن مسیر نزدیک شدن هواپیما به باند فرودتقرب
approaches
نزدیک شدن داخل گفتگو شدن مسیر نزدیک شدن هواپیما به باند فرودتقرب
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com