Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 67 (5 milliseconds)
English
Persian
hibernaculum
گلخانه گلهای زمستانی
Other Matches
winter quarters
پادگان زمستانی اقامتگاه زمستانی
winter crookneck
کدوی زمستانی کدوی گردن کج زمستانی
greenhouse
گلخانه
greenhouses
گلخانه
glasshouse
گلخانه
hothouse
گلخانه
hothouses
گلخانه
green house
گلخانه
glasshouses
گلخانه
glass house
گلخانه
terrarium
گلخانه
gregarious
گلهای
solar house
گلخانه شیشهای
nursery
گلخانه نوزادگاه
nurseries
گلخانه نوزادگاه
sashes
پنجره گلخانه
sash
پنجره گلخانه
swarming
حرکت گلهای
greenery
گیاهان سبز گلخانه
heterogamous
دارای گلهای دوجوره
gowan
گلهای زرد و سفیدصحرایی
tubulous
دارای گلهای کوچک لولهای
tubulose
دارای گلهای کوچک لولهای
paniculate
خوشهای دارای گلهای افشان
physalis
عروسک پس پرده و گلهای همجنس ان
discifloral
دارای گلهای صفحه مانند
homogamic
دارای گلهای شبیه بهم ومتجانس
thistledown
پرز اطراف گلهای خاربن یا ژاژ
tubulifloral
دارای گلهای لولهای وطبقی شکل
rosulate
روی هم خوابیده دارای گلهای اویزان
tubuliferous
دارای گلهای لولهای وطبقی شکل
homogamous
دارای گلهای شبیه بهم ومتجانس
fuji
درخت گیلاسی که گلهای گلی رنگ ی دارد
basket hanger
بازیگری که برای گلهای مفت در زمین حریف میماند
hiemal
زمستانی
brumous
زمستانی
brumal
زمستانی
wintery
زمستانی
wintry
زمستانی
hymal
زمستانی
hiberbal
زمستانی
hibernal
زمستانی
winterish
زمستانی
winterization
زمستانی کردن
winterly
زمستانی بی نشاط
winterization
زمستانی شدن
winter solstice
انقلاب زمستانی
jack frost
لولوی زمستانی
winterberry
راج زمستانی
hibernaculum
جایگاه زمستانی
hibernating
بخواب زمستانی رفتن
hibernates
بخواب زمستانی رفتن
hibernate
بخواب زمستانی رفتن
winter olympic
بازیهای المپیک زمستانی
hibernated
بخواب زمستانی رفتن
winterization
بصورت زمستانی در امدن
flame tree
درختان وبوته هاییکه دارای گلهای درخشان اتشی یا زرد رنگ هستند
tuque
کلاه بافته پشمی زمستانی
midwinter
چله زمستان انقلاب زمستانی
storm window
پنجره زمستانی کرکره چوبی بادشکن
harmattan
بادخشک زمستانی سواحل غربی افریقا
to weather something in winter
چیزی را در معرض
[ آب و]
هوای زمستانی گذاشتن
snow tire
لاستیک مخصوص حرکت روی برف تایر زمستانی
winter
قشلاق کردن زمستانرا بر گذار کردن زمستانی
winters
قشلاق کردن زمستانرا بر گذار کردن زمستانی
perelotok
زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com