English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English Persian
absolute dud گلوله اتمی عمل نکرده
Other Matches
nuclear stalemate گلوله اتمی خارج از رده گلوله اتمی ممنوعه
fire ball گلوله انفجاری گوی اتشین اتمی گلوله
dwarf dud بمب اتمی عمل نکرده
nuclear dud بمب عمل نکرده اتمی
dud گلوله عمل نکرده
nuclear equipoise گلوله اتمی ممنوعه
nuclear equipoise گلوله اتمی که نبایستی مورداستفاده قرار گیرد
shock wave موج ضربتی انفجار گلوله معمولی یا بمب اتمی
shock waves موج ضربتی انفجار گلوله معمولی یا بمب اتمی
zero point نقطه مرکزی گلوله اتشین اتمی در لحظه انفجار
unbowed انحنا پیدا نکرده تعظیم نکرده
flare dud گلوله اتمی که در ارتفاع بیش از ارتفاع پیش بینی شده منفجر میشود
shock front جبهه یا خط جبهه موج انفجار گلوله اتمی
pressure front جبهه موج ضربتی ترکش گلوله اتمی میدان موج ضربتی
rainout ریزش ابر اتمی به علت رطوبت هوا بارش غبار اتمی
minometer دستگاه دوزسنج تشعشع اتمی وسیله اندازه گیری دوز اتمی
implosion weapon جنگ افزار اتمی حساس قابل انفجار با تجزیه اتمی
isotopy دارای تساوی در اعداد اتمی برابری عددی اتمی
proliferation سیستم گسترش اتمی یاگسترش تولید اتمی
unexploded عمل نکرده مهمات عمل نکرده
atomic weight وزن اتمی یک عنصر که برمبنای 61 وزن اتمی اکسیژن قرار داده شده است
missed موفق نشدن عدم اصابت گلوله به هدف خطای گلوله
misses موفق نشدن عدم اصابت گلوله به هدف خطای گلوله
miss موفق نشدن عدم اصابت گلوله به هدف خطای گلوله
sensing تخمین محل اصابت گلوله به زمین مشاهده ترکش گلوله
trend مسیرانحراف گلوله در برد که معمولا باعث گذارخوردن گلوله میشود
trends مسیرانحراف گلوله در برد که معمولا باعث گذارخوردن گلوله میشود
fallout contours خطوط میزان منحنی تشعشع اتمی یا نشان دهنده شدت تشعشع اتمی
clean weapon جنگ افزار اتمی کم ریزش جنگ اتمی که اثار باقیه کم داشته باشد
european atomic energy community جامعه نیروی اتمی اروپا اتحادیه متشکل از بلژیک وفرانسه و المان و ایتالیا ولوگزامبورک و هلند که هدفش ایجاد تسهیلات مختلف در راه بهره برداری ازانرژی اتمی است
sabot کمربند گلوله حلفه تمرکز یا وسیله ثبات گلوله در مسیر بوش استقرار لوله جوفی
clues گلوله کردن بشکل کلاف یا گلوله نخ درامدن
frangible bullet گلوله غیر فلزی بی استحکام گلوله نرم
clue گلوله کردن بشکل کلاف یا گلوله نخ درامدن
ogive ورم تمرکز گلوله رومی گلوله
nucleon اجزای داخل هسته اتمی هستک هسته اتمی
splinterproof ضدبسکهای گلوله ضد قطعات گلوله
dud منفجرنشدن گلوله گلوله ناپیدا
velocity jump جهش لوله توپ یا جهش گلوله در اثر سرعت اولیه پرتاب گلوله
fission to yield ratio توان بمب اتمی نسبت انرژی شکافت اتمی به انرژی حاصله از پرتاب بمب
maximum ordinate حداکثر ارتفاع سهمی گلوله ارتفاع نقطه اوج مسیر گلوله
atomic demolition munition خرج تخریب مهمات اتمی مهمات مخصوص تخریب جنگ افزار اتمی
cloud chamber effect اثرات حاصله از لایه خارجی قارچ اتمی اثرات پوسته قارچ اتمی
look before your leap گز نکرده
single ازدواج نکرده
rudimental رشد نکرده
indigested فکر نکرده
untravelled سفر نکرده
abortive <adj.> رشد نکرده
unsight امتحان نکرده
niet le fait او نکرده است
unkempt شانه نکرده
sole ازدواج نکرده
soles ازدواج نکرده
uncounselled مشورت نکرده [نداده]
unused عادت نکرده بکارنبرده
paddy برنج اسیاب نکرده
paddies برنج اسیاب نکرده
base of trajectory تصویر افقی مسیر گلوله پایه مسیر گلوله
unfledged پر در نیاورده کاملا رشد نکرده
impennate دارای بالهای رشد نکرده
hung striker چاشنی عمل نکرده نارنجک
stunted tree درخت رشد نکرده وکوتاه
seed wool پنبه خام یاپاک نکرده
order form نمونه سفارش نامه پر نکرده
he is not quite rested خوب رفع خستگی نکرده
gear blank چرخ دنده کار نکرده
You haven't changed. تو هیچ تغییر نکرده ای [رفتار] .
unschooled تعلیم نگرفته کار اموزی نکرده
clean که از زمان خواندن تغییری نکرده است
cleans که از زمان خواندن تغییری نکرده است
dwarf dud جنگ افزار هستهای عمل نکرده
cleanest که از زمان خواندن تغییری نکرده است
cleaned که از زمان خواندن تغییری نکرده است
Nobody was late except me . هیچکس غیر از من دیر نکرده بود
bomb cemetery محل تخریب بمبهای عمل نکرده
square base کف گلوله یا قسمت ته گلوله
Nothing has changed there. آنجا هیچ چیز تغییر نکرده است.
polywag دریانوردی که به نواحی استوایی سفر نکرده باشد
survey meter دستگاه دوزسنج تشعشع اتمی دستگاه تشعشع سنج اتمی
early time زمان حداقل انفجار اتمی زمان اولیه انفجار اتمی
abortion سقط نوزاد نارس یا رشد نکرده عدم تکامل
abortions سقط نوزاد نارس یا رشد نکرده عدم تکامل
slinking انسان یاحیوان رشد نکرده وضعیف حرکت دزدکی
slinks انسان یاحیوان رشد نکرده وضعیف حرکت دزدکی
slink انسان یاحیوان رشد نکرده وضعیف حرکت دزدکی
side spray بسکهای جانبی گلوله ترکشهای جانبی گلوله
He has never taken a step for any one . He has never raised a finger to تا کنون برای کسی قدم یبر نداشته است ( مسا عدتی نکرده )
presumptive instruction دستور برنامه تغییر نکرده که پردازش میشود تا دستورات قابل اجرا را بدست آورد
ballistics of penetration شناسایی شرایط نفوذ گلوله شناسایی مسیر نفوذ گلوله
accumulated profit پولی که شرکت یا شخصی در سال های قبل به دست آورده و استفاده نکرده یا به خریداران سهام نداده است
syntactic error خطای برنامه نویسی به علت اینکه عبارت برنامه دستور زبان را رعایت نکرده است
lead collision course مسیر تصادم گلوله با هدف خط تصادم گلوله با هدف
angle of arrival زاویه فرود مسیر گلوله زاویه فرود گلوله
atomic اتمی
triatomic سه اتمی
hexatomic شش اتمی
monoatomic یک اتمی
nuclear strike تک اتمی
diatomic دو اتمی
nuclear اتمی
atomic radius شعاع اتمی
atomic structure ساختار اتمی
nuclear warfare جنگ اتمی
atomic absorption جذب اتمی
atomic bond پیوند اتمی
atom bombs بمب اتمی
atom bomb بمب اتمی
nuclear parity همطرازی اتمی
atomic size اندازه اتمی
atomic configuration ارایش اتمی
atomic crystal بلور اتمی
nuclear مربوط به اتمی
atom samshing انفجار اتمی
nuclide اشکال اتمی
fission bomb بمب اتمی
fission products مواد اتمی
fission reactor واکنشگاه اتمی
fission to yield ratio بازده اتمی
diatomic molecule مولکول دو اتمی
atom number عدد اتمی
polyatomic چند اتمی
atom rocket موشک اتمی
atomics فیزیک اتمی
atomicity فرفیت اتمی
atomic weight وزن اتمی
atomic weight جرم اتمی
nuclear cell پیل اتمی
nuclear reactors پیل اتمی
nuclear reactor پیل اتمی
atomic orbital اوربیتال اتمی
atomic fusion گداخت اتمی
pile پیل اتمی
piled پیل اتمی
atomic fusion همجوشی اتمی
atomic interaction بر هم کنش اتمی
atomic number عدد اتمی
atomic lattice شبکه اتمی
median lethal dose دوزمتوسط اتمی
atomic pile واکنشگاه اتمی
mushromm could کلاهک اتمی
monoatomic solid جامد تک اتمی
monoatomic molecule مولکول تک اتمی
monoatomic gas گاز تک اتمی
mass number وزن اتمی
atomic energy نیروی اتمی
atomic energy انرژی اتمی
atomic fission شکافت اتمی
atomic clock ساعت اتمی
atomic polarization قطبش اتمی
atomic reactor واکنشگاه اتمی
atomic mass جرم اتمی
nukes کنشگر اتمی
clouding قارچ اتمی
clouds قارچ اتمی
fallout ریزش اتمی
nuclear winter زمستان اتمی
cloud قارچ اتمی
nuked نیروگاه اتمی
nukes نیروگاه اتمی
nukes زیردریایی اتمی
nuking زیردریایی اتمی
nuking نیروگاه اتمی
nuking کنشگر اتمی
nuked کنشگر اتمی
tetratomic چهار اتمی
radiation تشعشع اتمی
A-bombs بمب اتمی
nuked زیردریایی اتمی
nuke نیروگاه اتمی
nuke زیردریایی اتمی
A-bomb بمب اتمی
nuke کنشگر اتمی
atomic air burst ترکش هوایی اتمی
uranium pile مشعل هسته اتمی
effective atomic number عدد اتمی موثر
nuked جنگ افزار اتمی
hydrogen bomb بمب ترکیبی اتمی
A-bombs بمباران اتمی کردن
feasion عمل ترکیب اتمی
nukes جنگ افزار اتمی
atom samsher دستگاه انفجار اتمی
nuke جنگ افزار اتمی
interatomic spacing فاصله بین اتمی
hydrogen bombs بمب ترکیبی اتمی
fallout گرد و غبار اتمی
heteroatomic chain زنجیر ناجور اتمی
weapon debries بقایای ترکش اتمی
conventional جنگ غیر اتمی
residual مربوط به ریزش اتمی
A-bomb بمباران اتمی کردن
film badge علامت تشعشعات اتمی
homopolyatomic چند جور اتمی
gram atomic weight وزن اتمی به گرم
feasion بمب ترکیبی اتمی
homopolyatomic چند اتمی جور
heteropolyatomic چند اتمی ناجور
fallout pattern نمونه ریزش اتمی
exoatmosphere ترکش اتمی بالای جو
fission عمل تجزیه اتمی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com