Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
wooden round
گلوله سالم و بادوام
Other Matches
wooden bomb
بمب سالم و بادوام
levy in mess
نام نویسی از مردمان سالم برای جنگ بسیج مردمان سالم به طور اجباری
Sound mind in a sound body.
<proverb>
عقل سالم در بدن سالم.
miss
موفق نشدن عدم اصابت گلوله به هدف خطای گلوله
trend
مسیرانحراف گلوله در برد که معمولا باعث گذارخوردن گلوله میشود
sensing
تخمین محل اصابت گلوله به زمین مشاهده ترکش گلوله
trends
مسیرانحراف گلوله در برد که معمولا باعث گذارخوردن گلوله میشود
misses
موفق نشدن عدم اصابت گلوله به هدف خطای گلوله
missed
موفق نشدن عدم اصابت گلوله به هدف خطای گلوله
sabot
کمربند گلوله حلفه تمرکز یا وسیله ثبات گلوله در مسیر بوش استقرار لوله جوفی
clues
گلوله کردن بشکل کلاف یا گلوله نخ درامدن
clue
گلوله کردن بشکل کلاف یا گلوله نخ درامدن
fire ball
گلوله انفجاری گوی اتشین اتمی گلوله
frangible bullet
گلوله غیر فلزی بی استحکام گلوله نرم
ogive
ورم تمرکز گلوله رومی گلوله
splinterproof
ضدبسکهای گلوله ضد قطعات گلوله
dud
منفجرنشدن گلوله گلوله ناپیدا
perennials
بادوام
evergreens
بادوام
pukka
بادوام
perdurable
بادوام
bearable
بادوام
tougher
بادوام
perennial
بادوام
pucka
بادوام
of long standing
بادوام
hardy
بادوام
tough
بادوام
evergreen
بادوام
toughest
بادوام
serviceable
<adj.>
بادوام
lasting
بادوام
hardier
بادوام
hardiest
بادوام
enduring
بادوام
durable
بادوام
velocity jump
جهش لوله توپ یا جهش گلوله در اثر سرعت اولیه پرتاب گلوله
hard wood
چوب بادوام
perennate
بادوام بودن
tough
زمخت بادوام
durable goods
کالاهای بادوام
toughest
زمخت بادوام
anneal
بادوام نمودن
tougher
زمخت بادوام
durables
کالاهای بادوام
ruggedized computer
کامپیوتر بادوام
long life itemes
اقلام بادوام
maximum ordinate
حداکثر ارتفاع سهمی گلوله ارتفاع نقطه اوج مسیر گلوله
foxtail lily
نوعی گیاه بادوام
perennial artesian
چاه ارتزین بادوام
consumer durable goods
کالاهای مصرفی بادوام
durable consumption goods
کالاهای مصرفی بادوام
semi durable goods
کالاهای نیمه بادوام
durable goods
کالای بادوام یا فاسد نشدنی کالاهای دیرپای
nuclear stalemate
گلوله اتمی خارج از رده گلوله اتمی ممنوعه
base of trajectory
تصویر افقی مسیر گلوله پایه مسیر گلوله
square base
کف گلوله یا قسمت ته گلوله
salubrious
سالم
out of the wood
سالم
healthful
سالم
hale
سالم
valid
سالم
in a good state of health
سالم
healthy
سالم
sounds
سالم
soundest
سالم
sounded
سالم
sound
سالم
lucid
سالم
scot-free
سالم
scot free
سالم
whole
سالم
wells
سالم
well
سالم
intact
سالم
sicker
سالم
pert
سالم
healthiest
سالم
healthier
سالم
soundable
سالم
safest
سالم
safes
سالم
safer
سالم
safe
سالم
side spray
بسکهای جانبی گلوله ترکشهای جانبی گلوله
saner
سالم معقول
sane
سالم معقول
wholesome
سالم و بی خطر
salutary
سالم ومغذی
unclean
غیر سالم
sanest
سالم معقول
wholesomeness
سالم و بی خطر
intact
سالم کامل
healthily
بطور سالم
health foods
غذای سالم
A healthy recreation . Good clean fun.
تفریحات سالم
health food
غذای سالم
sound money
پول سالم
syntropy
پیوند سالم
with a whole skin
پی گزند سالم
halely
بطور سالم
All right?
سالم هستی؟
Is everything all right?
سالم هستی؟
clear timber
چوب سالم
ablebodied
<adj.>
سالم و تندرست
unhealthy
غیر سالم بیمار
bonnily
بطور سالم وخوشحال
peart
سالم وبا روح
survived
<past-p.>
جان سالم به در بردن
In good condition (health).
سالم وبی عیب
unsullied
مسموم نشده-سالم
to ride out
سالم بیرون رفتن از
Good wholesome food .
غذای سالم وکامل
wholesore
گوارا سالم سودمند
incorrupt
سالم کردن درستکارکردن
soundly
بطور صحیح و سالم
compos mentis
دارای عقل سالم
To be sound in wind and limb.
جسما" سالم وقوی بودن
well-balanced
سالم سلیم موزون باقرینه
embonpoint
دارای مزاج سالم و خوب
well balanced
سالم سلیم موزون باقرینه
It remained intact.
سالم ودست نخورده باقی مانده
duration
مدت زمانی که چیزی سالم می ماند
sound
[arguments, data, figures]
<adj.>
درست
[بی عیب ]
[سالم ]
[استدلال . داده ها . اعداد]
return to base
بازگشت هواپیما به پایگاه به طور سالم هواپیمای بازگشتی
you do not seem well
گویا حالتان خوش نیست سالم بنظر نمیایید
ballistics of penetration
شناسایی شرایط نفوذ گلوله شناسایی مسیر نفوذ گلوله
demands of providing healthy living and working conditions
خواسته هایی از فراهم نمودن شرایط زندگی و کار سالم
homeopathy
معالجه امراض بوسیله تجویزدارویی که دراشخاص سالم علائم ان مرض را بوجوداورد
durable material
مواد غیراستهلاکی مواد بادوام زیاد
angle of arrival
زاویه فرود مسیر گلوله زاویه فرود گلوله
lead collision course
مسیر تصادم گلوله با هدف خط تصادم گلوله با هدف
Sophrosyne
وضعیت سالم ذهن توصیف شده با خویشتنداری اعتدال و آگاهی عمیق از نفس حقیقی که به شادی واقعی منجر میشود
usura maritima
دادن وام با بهره سنگین به مالک کشتی که در صورت سالم برگشتن کشتی قابل وصول است
glomerule
گلوله رگ
bullet-proof
ضد گلوله
shell proof
ضد گلوله
cartridge
گلوله
cartridges
گلوله
projectile
گلوله
line shot
گلوله در خط
cannon proof
ضد گلوله
fire ball
گلوله
bullets
گلوله
ball
گلوله
roundest
گلوله
bullet
گلوله
rounds
گلوله ها
shots
گلوله
pellet
گلوله
gunshots
گلوله
round
گلوله
shot
گلوله
clue
گلوله نخ
clues
گلوله نخ
globe
گلوله
globes
گلوله
gunshot
گلوله
gunshots
زخم گلوله
piercing shell
گلوله ثاقب
bullet
گلوله تفنگ
bullet
گلوله فشنگ
ounce of lead
گلوله سربی
gunshot
زخم گلوله
bullets
گلوله تفنگ
number of rounds
تعداد گلوله ها
incendiary
گلوله اتش زا
plumb bob
گلوله شاقول
fireball
گلوله انفجاری
fragment
بسک گلوله
star shell
گلوله منور
shell proof
ضد نفوذ گلوله
smoke projectile
گلوله دودانگیز
shell room
انبار گلوله
shilleilagh
گلوله شلیلاق
shrapnel shell
گلوله انفجاری
lost
گلوله ناپیدا
fragmenting
بسک گلوله
fragments
بسک گلوله
fireballs
گلوله انفجاری
potshot
گلوله هوایی
projectile flat
سکوی گلوله
plumb
گلوله سربی
rotating band
کمربند گلوله
buckshot
گلوله سربی
shell fragments
بسک گلوله
shell fragments
قطعات گلوله
single shot
گلوله منفرد
delivery
فروریختن گلوله
gun shot
گلوله توپ
gun stone
گلوله توپ
gunshot wound
زخم گلوله
marbles
گلوله شیشهای
impact
اصابت گلوله
impacts
اصابت گلوله
marble
گلوله شیشهای
conglobate
گلوله شدن
clew
گلوله نخ گره
graupel
گلوله برف
deliveries
پرتاب گلوله
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com