Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
high explosive shell
گلوله محترقه شدید
Other Matches
high explosive antitank
گلوله سوختار شدید ضد تانک
high explosive plastic
گلوله پلاستیکی سوختار شدید
ignescent
محترقه
igneous
محترقه
crystallite
مواد بلورین سنگهای محترقه واتشفشانی
explosive
قابل احتراق ماده محترقه یا منفجره
gabbro
نوعی صخره از دسته سنگهای محترقه و اتشفشانی
fervor
حرارت شدید اشتیاق شدید
fervour
حرارت شدید اشتیاق شدید
sensing
تخمین محل اصابت گلوله به زمین مشاهده ترکش گلوله
trends
مسیرانحراف گلوله در برد که معمولا باعث گذارخوردن گلوله میشود
trend
مسیرانحراف گلوله در برد که معمولا باعث گذارخوردن گلوله میشود
miss
موفق نشدن عدم اصابت گلوله به هدف خطای گلوله
missed
موفق نشدن عدم اصابت گلوله به هدف خطای گلوله
misses
موفق نشدن عدم اصابت گلوله به هدف خطای گلوله
sabot
کمربند گلوله حلفه تمرکز یا وسیله ثبات گلوله در مسیر بوش استقرار لوله جوفی
clues
گلوله کردن بشکل کلاف یا گلوله نخ درامدن
frangible bullet
گلوله غیر فلزی بی استحکام گلوله نرم
fire ball
گلوله انفجاری گوی اتشین اتمی گلوله
clue
گلوله کردن بشکل کلاف یا گلوله نخ درامدن
ogive
ورم تمرکز گلوله رومی گلوله
splinterproof
ضدبسکهای گلوله ضد قطعات گلوله
dud
منفجرنشدن گلوله گلوله ناپیدا
velocity jump
جهش لوله توپ یا جهش گلوله در اثر سرعت اولیه پرتاب گلوله
maximum ordinate
حداکثر ارتفاع سهمی گلوله ارتفاع نقطه اوج مسیر گلوله
nuclear stalemate
گلوله اتمی خارج از رده گلوله اتمی ممنوعه
base of trajectory
تصویر افقی مسیر گلوله پایه مسیر گلوله
square base
کف گلوله یا قسمت ته گلوله
side spray
بسکهای جانبی گلوله ترکشهای جانبی گلوله
ballistics of penetration
شناسایی شرایط نفوذ گلوله شناسایی مسیر نفوذ گلوله
rigorous
شدید
drastic
شدید
keenest
شدید
keen
شدید
slashing
شدید
high wrought
شدید
hyperpyrexia
تب شدید
extensive
شدید
incontrollable
شدید
raging
شدید
severest
شدید
severer
شدید
intense
شدید
severe
شدید
violent
شدید
vehemently
شدید
vehement
شدید
drastically
شدید
grievous
شدید
inclement
شدید
rugged
شدید
sweltering
شدید
sopping
شدید
towering
شدید
strenuous
شدید
stalwart
شدید
stalwarts
شدید
vigorous
شدید
diametric
شدید
boisterous
شدید
acute
شدید
two fisted
شدید
forcible
شدید
climacteric
<adj.>
شدید
draconic
شدید
toughest
شدید
diametrical
شدید
tougher
شدید
tough
شدید
intensive
شدید
angle of arrival
زاویه فرود مسیر گلوله زاویه فرود گلوله
lead collision course
مسیر تصادم گلوله با هدف خط تصادم گلوله با هدف
hard
مشکل شدید
booms
رونق شدید
impetuous
تند و شدید
bedlam
اشتباه شدید
harder
مشکل شدید
hardest
مشکل شدید
workout
تمرین شدید
workout
کار شدید
vehemence
غضب شدید
workout
ورزش شدید
booming
رونق شدید
boomed
رونق شدید
advertising blitz
تبلیغات شدید
actude conditions
شرایط شدید
heavier
شدید پرزور
violent wind
باد شدید
heaviest
شدید پرزور
heavy
شدید پرزور
sthenic
شدید نیرومند
slat
ضربه شدید
slats
ضربه شدید
rumbustious
سخت شدید
heavies
شدید پرزور
boom
رونق شدید
aggravator
شدید کننده
passion
تعصب شدید
gird
ضربه شدید
clavus
سردرد شدید
an intensive particle
ادات شدید
rush
حرکت شدید
penchant
میل شدید
hypersensitivity
حساسیت شدید
high rate discharge
تخلیه شدید
revulsion
تنفر شدید
galloping inflation
تورم شدید
high explosive
سوختار شدید
chronic
شدید گرانرو
rushed
حرکت شدید
exquisite
شدید سخت
rushing
حرکت شدید
high order detonation
انفجار شدید
workouts
ورزش شدید
hyperinflation
تورم شدید
rain shower
باران شدید
schwarmerei
احساسات شدید
workouts
تمرین شدید
workouts
کار شدید
salvo
افهاراحساسات شدید
salvoes
افهاراحساسات شدید
rain cats and dogs
<idiom>
باران شدید
pash
باران شدید
nymphomania
میل شدید زن بجماع
high explosive
ماده منفجره شدید
did you hurt your self a
ایاهیچ اذیت شدید
fanatical
دارای احساسات شدید
burst advertising
شروع تبلیغات شدید
severely retarded
عقب مانده شدید
paroxysmal
طغیانی سخت شدید
hyperirritable
دارای حساسیت شدید
goings-over
عیب جویی شدید
hyperdeflation
انقباض پولی شدید
strong jump
جهش ابی شدید
nosedives
نزول شدید کردن
pathetic
دارای احساسات شدید
sterns
سخت و محکم شدید
sternest
سخت و محکم شدید
sterner
سخت و محکم شدید
zing
جیغ شدید وتند
stern
سخت و محکم شدید
mass casualties
تلفات و ضایعات شدید
impacts
اصابت اثر شدید
hunger for data
میل شدید به داده ها
going-over
عیب جویی شدید
groundswell
طغیان شدید دریا
hardball
رقابت شدید و بیرحمانه
nosedived
نزول شدید یا ناگهانی
fanatic
دارای احساسات شدید
fanatics
دارای احساسات شدید
nosedive
نزول شدید کردن
nosedived
نزول شدید کردن
nosedives
نزول شدید یا ناگهانی
nosediving
نزول شدید یا ناگهانی
nosediving
نزول شدید کردن
yen
تمایل رغبت شدید
maelstrom
طوفان یا گرداب شدید
impact
اصابت اثر شدید
hunger for power
[craving for power]
میل شدید به قدرت
nosedive
نزول شدید یا ناگهانی
die
پارو زدن شدید
violent pain
درد سخت یا شدید
yerk
حرکت سریع و شدید
escalating
شدید کردن یا شدن
escalates
شدید کردن یا شدن
escalated
شدید کردن یا شدن
escalate
شدید کردن یا شدن
heightened
شدید کردن بسط دادن
hyperesthesia
حساسیت شدید در یک ناحیه بدن
candescent
دارای تشعشع یاگرمای شدید
fury
هیجان شدید وتند خشم
ground swell
طغیان شدید و وسیع اب اقیانوس
earnest
سنگین علاقه شدید به چیزی
hyperaesthesia
حخساسیت شدید در یک ناحیه بدن
anasarca
ورم تقریبا شدید پشام
give someone a good run for her money
<idiom>
رقابت شدید به وجود آوردن
heightens
شدید کردن بسط دادن
hysteric
دارای هیجان شدید یاهیستری
heighten
شدید کردن بسط دادن
heightening
شدید کردن بسط دادن
big push theory of development
نظریه فشار شدید توسعه
basophil
میل ترکیبی شدید با موادقلیایی
snifter
طوفان شدید وزش سخت
upthrow
بطرف بالاانداختن تحول شدید
torrent
جریان شدید سیل وار
torrents
جریان شدید سیل وار
jar
اعمال شوک شدید به یک وسیله
jarred
اعمال شوک شدید به یک وسیله
jars
اعمال شوک شدید به یک وسیله
hobby-horse
کار مورد علاقهی شدید
ammonal
نوعی ماده منفجره شدید
hobby-horses
کار مورد علاقهی شدید
heady
عجول شدید مست کننده
backlash
عکس العمل سیاسی واکنش شدید
surged
تموج سریع برق نوسان شدید
A sharp note(reply).
نامه (جواب ) تند ( شدید اللحن )
jet
خروج شدید گاز فواره هواپیمای جت
jets
خروج شدید گاز فواره هواپیمای جت
jetted
خروج شدید گاز فواره هواپیمای جت
jetting
خروج شدید گاز فواره هواپیمای جت
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com