| Total search result: 201 (13 milliseconds) |
|
|
|
| English |
Persian |
| boutonniere |
گلی که درسوراخ دکمه کت زده میشود |
|
|
|
|
| Other Matches |
|
| turnstile |
تیری که چهار بازوی گردنده داردوهرکس میخواهد از ان بگذرد کوپن خود را درسوراخ ان انداخته وانراچرخانده وارد میشود |
| turnstiles |
تیری که چهار بازوی گردنده داردوهرکس میخواهد از ان بگذرد کوپن خود را درسوراخ ان انداخته وانراچرخانده وارد میشود |
pelican crossing |
دکمه ای که با زدن آن عبور و مرور قطع میشود |
| taskbar |
میلهای که درپایین صفحه ویندوز اجرا میشود و دکمه + Start و پیش از سایر برنامه ها پنجرههای جاری را نشان میدهد |
| single-breasted |
دارای دکمه در یک طرف کت کت دو یا سه دکمه |
| single breasted |
دارای دکمه در یک طرف کت کت دو یا سه دکمه |
| eyelet ring |
حلقه کوچک فلزی که درسوراخ پارچه ومانندان میگذارندکه زودپاره |
| slot machines |
ماشین خودکاری که پول درسوراخ ان انداخته و کالای مطلوب را تحویل میگیرند |
| slot machine |
ماشین خودکاری که پول درسوراخ ان انداخته و کالای مطلوب را تحویل میگیرند |
| radio button |
شانه دایرهای کنر یک انتخاب که در هنگام انتخاب یک مزکز سیاه دارد.دگمههای رادیویی یک روش انتخاب از بین چند موضوع است و در هر زمان فقط یک دکمه رادیویی انتخاب میشود. |
| top |
روش نوشتن برنامه ها که کل سیستم به بلاکها یا کارهای ساده تقسیم میشود. دو واحد بلاک نوشته میشود وپیش از پردازش آزمایش میشود با بعدی |
| sectors |
دیسکی که محلهای شروع شیار آن توسط سوراخهایی یا علامتهای فیزیکی دیگر روی دیسک نشان داده میشود و وقتی که دیسک ساخته میشود تنظیم میشود |
| sector |
دیسکی که محلهای شروع شیار آن توسط سوراخهایی یا علامتهای فیزیکی دیگر روی دیسک نشان داده میشود و وقتی که دیسک ساخته میشود تنظیم میشود |
| universal |
آنچه از همه جا اعمال میشود یا در هر جایی استفاده میشود یا برای چندین کار استفاده میشود |
| button hole |
جا دکمه |
| tubers |
دکمه |
| botton |
دکمه |
| bottle flower |
گل دکمه |
| tuber |
دکمه |
| knob |
دکمه |
| reset button |
دکمه |
| shooting adjustment keys |
دکمه |
| shutter release button |
دکمه |
| gemma |
دکمه |
| knobs |
دکمه |
| buttons |
دکمه |
button |
دکمه |
| tuberculum |
دکمه |
| tubercle |
دکمه |
| buttoning |
دکمه |
knop |
دکمه |
| stop knob |
دکمه |
| buttoned |
دکمه |
| snap fastener |
دکمه قابلمه |
| knobbed |
دکمه دار |
| Buttonhole |
کتی که در دو طرف دکمه دارد |
| gemmule |
دکمه گیاهک |
| cuffs |
دکمه سردست |
| double breasted |
کت چهار دکمه |
| buttonhook |
قلاب دکمه |
| buttonhook |
سگک دکمه |
| push button |
دکمه فشاری |
| cuffing |
دکمه سردست |
| cuffed |
دکمه سردست |
| radio button |
دکمه رادیو |
| cuff |
دکمه سردست |
| buttonholing |
سوراخ دکمه |
| buttonholes |
سوراخ دکمه |
| buttonholed |
سوراخ دکمه |
| buttonhole |
سوراخ دکمه |
| unbuttoned |
گشودن دکمه |
| buttonhook |
دکمه انداز |
| sleeve link |
دکمه زنجیری |
| gemmiparous |
دکمه اور |
| mouse button |
دکمه ماوس |
| unbuttons |
گشودن دکمه |
| flue stop |
دکمه ارگ |
| unbuttoning |
گشودن دکمه |
| alarm push |
دکمه اژیر |
| unbutton |
گشودن دکمه |
| snap fastener |
دکمه فشاری |
| button |
هرچیزی شبیه دکمه |
viewfinder adjustment keys |
دکمه یابنده هدف |
| buttoned |
هرچیزی شبیه دکمه |
| push botton |
دکمه زنگ اخبار |
| olivet |
دکمه هسته خرمایی |
| buttoning |
هرچیزی شبیه دکمه |
| olivette |
دکمه هسته خرمایی |
| door stop |
دکمه کله قندی |
canopy release knob |
دکمه برقراری سایبان |
fine adjustment knob |
دکمه تنظیم دقیق |
beater ejector |
دکمه تعویض سر همزن |
coarse adjustment knob |
دکمه تنظیم زیرین |
| stud |
دکمه سردست دسته |
condenser adjustment knob |
دکمه تنظیم تراکم |
film advance mode |
دکمه رد کردن فیلم |
| boutonniere |
بریدگی یاشکاف جای دکمه |
| farcy button |
دکمه یابرامدگی درناخوشی سراجه |
| eyeing |
دکمه یا گره سیب زمینی |
eye |
دکمه یا گره سیب زمینی |
| eying |
دکمه یا گره سیب زمینی |
| double breasted |
کتی که در دو طرف دکمه دارد |
| eyes |
دکمه یا گره سیب زمینی |
| farcy bud |
دکمه یابرامدگی درناخوشی سراجه |
seat back adjustment knob |
دکمه تنظیم پشتی صندلی |
| cornet a pistons |
یکجورسازشیپوری که چندین دکمه دارد |
exposure adjustment knob |
دکمه نمایش تعداد فیلم |
| tuberculous |
دارای برامدگی یا دکمه مسلول |
| right |
دکمه سمت راست از Mouse با دو یا سه کلید |
| shell jacket |
بالاتنه کوتاه دکمه دار نظامی |
| righted |
دکمه سمت راست از Mouse با دو یا سه کلید |
| etui |
جعبهء کوچک زینتی سوزن نخ و دکمه |
| righting |
دکمه سمت راست از Mouse با دو یا سه کلید |
| reefing jacket |
یکجور نیمتنه چسبان که از دوطرف دکمه میخورد |
| pushbutton |
آنچه با فشار دادن یک دکمه کار کند |
| programmable function keyboard |
صفحه کلید دکمه یی برای سیستمهای گرافیکی |
| double click |
احضار یک فرمان توسط دکمه دستگاه OUSE |
| echoes |
هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود |
| echoed |
هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود |
| echo |
هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود |
| echoing |
هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود |
| form |
ابتدای فایل که ذخیره میشود و همزمان با متن چاپ میشود |
| forms |
ابتدای فایل که ذخیره میشود و همزمان با متن چاپ میشود |
| perfoliate |
درباب برگی گفته میشود که ساقه اش فاهرا ازتوی ان رد میشود |
| formed |
ابتدای فایل که ذخیره میشود و همزمان با متن چاپ میشود |
| averaged |
متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود |
| trace |
نقاط قط ع انتخابی که برنامه اجرا درآنجا توقف میشود و ثبات بررسی میشود |
| average |
متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود |
| averages |
متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود |
| averaging |
متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود |
| traced |
نقاط قط ع انتخابی که برنامه اجرا درآنجا توقف میشود و ثبات بررسی میشود |
| traces |
نقاط قط ع انتخابی که برنامه اجرا درآنجا توقف میشود و ثبات بررسی میشود |
| loads |
برنامه کاپیوتری که در حا فظه اصلی باز میشود و سپس به صورت خودکار اجرا میشود |
| load |
برنامه کاپیوتری که در حا فظه اصلی باز میشود و سپس به صورت خودکار اجرا میشود |
| softer |
دیسکی که سکتورها با آدرس شرح داده میشود و کد شروع هنگام فرمت روی آن نوشته میشود |
| dummy |
متغیری که مط ابق با اصول زبان تنظیم میشود. ولی در زمان اجرای برنامه جایگزین میشود |
| softest |
دیسکی که سکتورها با آدرس شرح داده میشود و کد شروع هنگام فرمت روی آن نوشته میشود |
| dummies |
متغیری که مط ابق با اصول زبان تنظیم میشود. ولی در زمان اجرای برنامه جایگزین میشود |
| soft |
دیسکی که سکتورها با آدرس شرح داده میشود و کد شروع هنگام فرمت روی آن نوشته میشود |
| to make a typo [American E] |
اشتباه روی دکمه ای فشار دادن [کلید یا تلفن] |
| clicks |
تلنگر زدن فرایند فشار دکمه دستگاه OUSE |
| O.K. |
دکمه OK که برای شروع یا تایید یک عمل به کار می رود |
| to hit the wrong key [on the PC/phone/calculator] |
اشتباه روی دکمه ای فشار دادن [کلید یا تلفن] |
| clicked |
تلنگر زدن فرایند فشار دکمه دستگاه OUSE |
| to make a typing error [mistake] |
اشتباه روی دکمه ای فشار دادن [کلید یا تلفن] |
| click |
تلنگر زدن فرایند فشار دکمه دستگاه OUSE |
| town fog |
نوعی مه یخ مانند که دردرجه حرارت خیلی پایین تولید میشود و معمولا درشهرهای پر جمعیت دیده میشود |
| throughput |
نرخ تولید ماشین یا سیستم که به عنوان کل اطلاعات مفید که در یک زمان پردازش میشود اندازه گیری میشود |
| suffix notation |
عملیات ریاضی که به صورت منط ق نوشته میشود و نشانه پس از عددی که عمل روی آن انجام میشود می آید |
| mastered |
و وقتی کامپیوتر روشن میشود بار میشود. |
master |
و وقتی کامپیوتر روشن میشود بار میشود. |
| seconded |
که هنوز استفاده میشود و دوباره فروخته میشود |
| seconding |
که هنوز استفاده میشود و دوباره فروخته میشود |
| seconds |
که هنوز استفاده میشود و دوباره فروخته میشود |
| second |
که هنوز استفاده میشود و دوباره فروخته میشود |
| masters |
و وقتی کامپیوتر روشن میشود بار میشود. |
| faxed |
کارت آداپتور که وارد یک حفره بزرگ میشود و باعث میشود کامپیوتر داده فکس را ارسال و دریافت کند |
| faxing |
کارت آداپتور که وارد یک حفره بزرگ میشود و باعث میشود کامپیوتر داده فکس را ارسال و دریافت کند |
| workgroup |
خصوصیتی که به بستههای نرم افزاری استاندارد اضافه میشود که باعث کارایی بهتر آن در گروه کاربران شبکه میشود |
| fax |
کارت آداپتور که وارد یک حفره بزرگ میشود و باعث میشود کامپیوتر داده فکس را ارسال و دریافت کند |
| faxes |
کارت آداپتور که وارد یک حفره بزرگ میشود و باعث میشود کامپیوتر داده فکس را ارسال و دریافت کند |
| clicking |
فشار دادن دکمه بالای دستگاه ماوس paste and cut |
| Programs menu |
زیر منوییکه از دکمه Start در ویندوز قابل دستیابی است |
| horned scully |
مانع افقی زیرابی که برای سوراخ کردن بدنه کشتیهاکار گذاشته میشود و معمولابا بتون و تیراهن ساخته میشود |
double |
ضربه زدن دوبار و سریع به دکمه mouse برای آغاز عمل |
| doubled up |
ضربه زدن دوبار و سریع به دکمه mouse برای آغاز عمل |
| doubled |
ضربه زدن دوبار و سریع به دکمه mouse برای آغاز عمل |
| standards |
نامهای که بدون تغییر به متن اصلی فرستاده میشود ولی سپس با درج نام و آدرس افراد مختلف مشخص میشود |
| standard |
نامهای که بدون تغییر به متن اصلی فرستاده میشود ولی سپس با درج نام و آدرس افراد مختلف مشخص میشود |
| auto |
کلمه رمز و نام کاربر که پس از تمام شدن صفحه وقتی توسط یک سیستم از راه دور تقاضا میشود ارسال میشود |
| autos |
کلمه رمز و نام کاربر که پس از تمام شدن صفحه وقتی توسط یک سیستم از راه دور تقاضا میشود ارسال میشود |
| to press the button |
دکمه را فشار دادن در راه انداختن چیزی یا کاری پیش قدم شدن |
| phototransistor |
نیمه هادی حالت جامد که باجذب نور حفره هایی در ان ایجاد میشود و این جریان توسط عمل ترانزیستور تاچندین برابر تشدید میشود |
| clicks |
دو عمل سریع نگه داشتن و آزاد کردن دکمه mouse برای شروع یک برنامه یا انتخاب |
| clicked |
دو عمل سریع نگه داشتن و آزاد کردن دکمه mouse برای شروع یک برنامه یا انتخاب |
| click |
دو عمل سریع نگه داشتن و آزاد کردن دکمه mouse برای شروع یک برنامه یا انتخاب |
| self- |
قطعه RAM پوییا با مدار تو کار برای تولید سیگنالهای تنظیم کننده که باعث برگرداندن داده میشود وقتی که برق قط ع میشود با استفاده از باتری پشتیبان |
| config.sys |
این فایل در هنگام روشن شدن CPU یک بار خوانده میشود و سیستم عامل بار میشود |
| transfer |
زمانی که دستور انشعاب یا جهش در برنامه اجرا میشود, کنترل به نقط ه دیگر در برنامه منتقل میشود |
| transfers |
زمانی که دستور انشعاب یا جهش در برنامه اجرا میشود, کنترل به نقط ه دیگر در برنامه منتقل میشود |
| transferring |
زمانی که دستور انشعاب یا جهش در برنامه اجرا میشود, کنترل به نقط ه دیگر در برنامه منتقل میشود |
| asynchronous |
تابعی که جداگانه از برنامه اصلی اجرا میشود و وقتی اجرا میشود که یک موقعیتهای خاصی به وجود آمده باشند |
| palmtop |
کامپیوتر شخصی که آن قدر کوچک است که در یک است جا میشود و با دست دیگر پردازش میشود |
| contrasts |
دکمه کنترلی روی صفحه نمایش که اختلاف بین e-ton سیاه و سفید یا رنگها را تغییر میدهد |
| contrasting |
دکمه کنترلی روی صفحه نمایش که اختلاف بین e-ton سیاه و سفید یا رنگها را تغییر میدهد |
| contrasted |
دکمه کنترلی روی صفحه نمایش که اختلاف بین e-ton سیاه و سفید یا رنگها را تغییر میدهد |
| contrast |
دکمه کنترلی روی صفحه نمایش که اختلاف بین e-ton سیاه و سفید یا رنگها را تغییر میدهد |
| additions |
عمل جمعی که نتیجه در محل یکی از عملوندهای عمل جمع ذخیره میشود یعنی روی مقدار قبلی آن نوشته میشود |
addition |
عمل جمعی که نتیجه در محل یکی از عملوندهای عمل جمع ذخیره میشود یعنی روی مقدار قبلی آن نوشته میشود |
| resident |
برنامهای که از خط دستور شروع میشود , وسپس درحافظه بار میشود, آماده دریافت توسط عملی است و کنترل را به خط دستور برمی گرداند |
| residents |
برنامهای که از خط دستور شروع میشود , وسپس درحافظه بار میشود, آماده دریافت توسط عملی است و کنترل را به خط دستور برمی گرداند |
| mode |
حالت کامپیوتر محاورهای که در آن متن جدید وارد شده جانشین متن قبلی میشود و طوری تنظیم میشود که فضا داشته باشد |
| modes |
حالت کامپیوتر محاورهای که در آن متن جدید وارد شده جانشین متن قبلی میشود و طوری تنظیم میشود که فضا داشته باشد |
| POSIX |
استاندارد که یک سری سرویس سیستم عامل را شامل میشود. نرم افزاری که با استاندارد DOSIX کار میکند و بین سخت افزارها ارسال میشود |
| phase |
وسیله جدید که به تدریج معرفی میشود و وسیله قدیمی کم کم بی استفاده میشود |
| paged |
1-نقط های که در آن صفحه تمام میشود و صفحه بعد شروع میشود. |
| phases |
وسیله جدید که به تدریج معرفی میشود و وسیله قدیمی کم کم بی استفاده میشود |
| pages |
1-نقط های که در آن صفحه تمام میشود و صفحه بعد شروع میشود. |
| phased |
وسیله جدید که به تدریج معرفی میشود و وسیله قدیمی کم کم بی استفاده میشود |
| page |
1-نقط های که در آن صفحه تمام میشود و صفحه بعد شروع میشود. |
| reads |
مدت زمان بین وقتی که داده آدرس به رسانه ذخیره سازی فرستاده میشود و داده برمی گردد و با حالت اولیه مقایسه میشود تا خطایی رخ نداده باشد |
| warehousing system |
روشی که به موجب ان کالاهای وارداتی بدون پرداخت حقوق و عوارض گمرکی به مملکت وارد و انبار میشود و این عوارض درموقع عرضه برای فروش اخذ میشود |
| read |
مدت زمان بین وقتی که داده آدرس به رسانه ذخیره سازی فرستاده میشود و داده برمی گردد و با حالت اولیه مقایسه میشود تا خطایی رخ نداده باشد |
| destination |
محلی که چیزی ارسال میشود مکانی که داده ارسال میشود |
| destinations |
محلی که چیزی ارسال میشود مکانی که داده ارسال میشود |
| shift click |
ضرب دکمه ماوس همراه بافشردن کلید Shift صفحه کلید |
| sectors |
کوچکترین فضای دیسک مغناطیسی که توسط کامپیوتر آدرس پذیر است . دیسکک به شیارهای هم مرکز تقسیم میشود و هر شیار به سکتورهایی تقسیم میشود که میتواند به بایتهای داده را ذخیره کند |
| sector |
کوچکترین فضای دیسک مغناطیسی که توسط کامپیوتر آدرس پذیر است . دیسکک به شیارهای هم مرکز تقسیم میشود و هر شیار به سکتورهایی تقسیم میشود که میتواند به بایتهای داده را ذخیره کند |
| asynchronous computer |
نوعی از کامپیوتر که در ان هر عمل در نتیجه سیگنالی که از تکمیل عمل قبلی حاصل میشود و یا در اثر اعلام امادگی وسیله لازم برای عمل بعدی اغاز میشود کامپیوترناهمگام |
| dial up |
استفاده از یک شماره گیر یا دکمه فشاری تلفن برای ایجاد مکالمه تلفنی ایستگاه به ایستگاه |
| multicast packet |
بسته داده که به آدرسهای شبکه انتخاب شده ارسال میشود. یک بسته راه دور به تمام ایستگاههای شبکه فرستاده میشود |
| timed |
روش ترکیب چندین سیگنال به یک سیگنال ترکیبی سریع , هر سیگنال ورودی الگوبرداری میشود و نتیجه ارسال میشود , گیرنده سیگنال را مجدداگ می سازد |
| soft |
حرف خالی که در صورتی درج میشود که کلمه در انتهای خط دو بخش شود ولی وقتی کلمه طبیعی نوشته میشود درج نمیشود |
| time |
روش ترکیب چندین سیگنال به یک سیگنال ترکیبی سریع , هر سیگنال ورودی الگوبرداری میشود و نتیجه ارسال میشود , گیرنده سیگنال را مجدداگ می سازد |
| times |
روش ترکیب چندین سیگنال به یک سیگنال ترکیبی سریع , هر سیگنال ورودی الگوبرداری میشود و نتیجه ارسال میشود , گیرنده سیگنال را مجدداگ می سازد |
| softest |
حرف خالی که در صورتی درج میشود که کلمه در انتهای خط دو بخش شود ولی وقتی کلمه طبیعی نوشته میشود درج نمیشود |
| softer |
حرف خالی که در صورتی درج میشود که کلمه در انتهای خط دو بخش شود ولی وقتی کلمه طبیعی نوشته میشود درج نمیشود |
| clogged ink jet nozzles |
اشکالی که در یک چاپگر پرتاب مرکبی پیش می اید و مربوط به زمانی است که مرکب باهوا تماس پیدا کرده و خشک میشود که در اینصورت درداخل و اطراف دهانک جمع شده و باعث مسدود شدن سیستم میشود |
| toner |
که در چاگر لیزری استفاده میشود. تونر با بر الکتریکی روی کاغذ منتقل میشود و سپس با نوک آن به طور موقت روی کاغذ قرار می گیرد |
| off screen image |
تصویری که در ابتدا در حافظه رسم میشود و پس به حافظه صفحه نمایش منتقل میشود تا باعث عمل نمایش سریع شود |