Total search result: 118 (8 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
poppyhead |
گل اذین دستهای |
|
|
Other Matches |
|
ornament |
اذین |
corymb |
گل اذین |
inflorescence |
گل اذین |
nervation |
رگبرگ اذین |
polychasium |
گل اذین خوشهای |
inflorescent |
دارای گل اذین |
raceme |
گل اذین خوشهای |
thyrsus |
گل اذین خوشهای |
decorating |
اذین کردن |
decorates |
اذین کردن |
decorate |
اذین کردن |
strobilus |
گل اذین مخروطی شکل |
thyrsoid |
دارای گل اذین خوشهای |
spathed |
دارای گل اذین گریبانه وار |
spathic |
دارای گل اذین گریبانه وار |
decorations |
اذین بندی مدال یا نشان |
spathose |
دارای گل اذین گریبانه وار |
decoration |
اذین بندی مدال یا نشان |
umbellulate |
دارای گل اذین چتری فرعی |
dike |
رگههای سنگ اذین در زمین شناسی |
batches |
دستهای |
party lines |
خط دستهای |
denominational |
دستهای |
party line |
خط دستهای |
bunchy |
دستهای |
batch |
دستهای |
fascicled |
دستهای |
fascicular |
دستهای |
processionary |
دستهای |
congregational |
دستهای |
claque |
دستهای که |
block copolymer |
همبسپار دستهای |
batch processing |
پردازش دستهای |
batch mode |
باب دستهای |
batch compiler |
همگردان دستهای |
gregarious |
اجتماعی دستهای |
pentadelphous |
پنج دستهای |
batch file |
فایل دستهای |
productions |
تولید دستهای |
production |
تولید دستهای |
group flashing light |
چشمک زن دستهای |
multiple contact |
کنتاکت دستهای |
asterism |
برج دستهای از ستارگان |
wash your hands |
دستهای خود را بشویید |
splitting |
چند دستهای شدن |
gallowglass |
دستهای سرباز مزدور |
prone float |
روی شکم با دستهای کشیده |
processionist |
کسیکه با دستهای راه میافتد |
deadman's float |
شناور بودن با دستهای باز |
vespiary |
اجتماع زنبوران دستهای زنبور |
squadron |
دستهای از مردم گروه هواپیما |
feverweed |
دستهای از گیاهان خانواده بوقناق |
squadrons |
دستهای از مردم گروه هواپیما |
dinosaurs |
دستهای ازسوسماران دوره تریاسیک |
batches |
سیستمی که فایلهای دستهای را اجرا میکند |
deme |
دستهای از موجودات زنده مرتبط با یکدیگر |
batch |
سیستمی که فایلهای دستهای را اجرا میکند |
wide arm handstand |
بالانس ژاپنی با دستهای فاصله دار |
someone's hands are tied <idiom> |
دستهای کسی بسته بودن [اصطلاح مجازی] |
strappado |
مچ دستهای مجرم را بر پشت او بستن واویختن وی ازطناب |
fasciculus |
دستهای ازرشتههای عضلانی که عضله را تشکیل میدهند |
hard handed |
دارای دستهای پینه خورده سخت گیر |
fascicule |
دستهای ازرشتههای عضلانی که عضله را تشکیل میدهند |
fascicle |
دستهای از رشتههای عضلانی که عضله را تشکیل میدهند |
chain gang |
دستهای از محکومین که بهم زنجیر شده اند |
burst |
انتقال دستهای از داده در یک باس بدون وقفه |
maharajah |
لقب دستهای ازراجه ها یا شاهزادگان بزرگ در هند |
maharajas |
لقب دستهای ازراجه ها یا شاهزادگان بزرگ در هند |
bursts |
انتقال دستهای از داده در یک باس بدون وقفه |
maharaja |
لقب دستهای ازراجه ها یا شاهزادگان بزرگ در هند |
hurdy gurdy |
نوعی الت موسیقی که باگرداندن دستهای کار میکند |
monoprogramming system |
سیستم پردازش دستهای که در هر لحظه یک برنامه را اجرا میکند |
corymbous |
گل اذین دار دیهیم دار |
corymbose |
گل اذین دار دیهیم دار |
batches |
فضای حافظه که سیستم عامل برنامههای دستهای را اجرا میکند |
passionist |
عضو دستهای از نصارا که پیوسته مصیبت حضرت مسیح رابایدیاداورشوند |
batch |
فضای حافظه که سیستم عامل برنامههای دستهای را اجرا میکند |
queues |
تعداد کارهای مرتب که منتظرند تا در سیستم دستهای پردازش شوند |
queueing |
تعداد کارهای مرتب که منتظرند تا در سیستم دستهای پردازش شوند |
queued |
تعداد کارهای مرتب که منتظرند تا در سیستم دستهای پردازش شوند |
queue |
تعداد کارهای مرتب که منتظرند تا در سیستم دستهای پردازش شوند |
windrow |
دستهای علف که برای خشک کردن جمع شده است |
happy family |
دستهای ازجانوران جوربجورکه دریک قفس باهم زندگی میکنند |
chains |
لیستی از دستورات در فایل که به ترتیب در یک سیستم دستهای اجرا می شوند |
chain |
لیستی از دستورات در فایل که به ترتیب در یک سیستم دستهای اجرا می شوند |
songfest |
دستهای که اواز معروفومحبوب یا اهنگهای محلی جالبی را اجراء میکنند |
forlorn hope |
دستهای که قبلا مامور حمله و بمباران جای محصوری میشوند |
Jehovah's Witnesses |
دستهای از مسیحیان که بحکومت خداوند و به بازگشت عیسی پس از هزار سال دیگراعتقاددارند |
rje |
سیم پردازش دستهای که دستورات ازترمینال راه دور به کامپیوترارسال می شوند |
jobs |
تعداد کارهای مرتب شده برای پردازش در سیستم چندکاره یا دستهای |
job |
تعداد کارهای مرتب شده برای پردازش در سیستم چندکاره یا دستهای |
capitulary |
عضو دستهای درکلیسا مجموعه دستورهاوایین نامههای اداری وشرعی سرلوحه |
streamed |
تعداد کارهای مرتب شده و آماده برای پردازش در سیستم دستهای |
stream |
تعداد کارهای مرتب شده و آماده برای پردازش در سیستم دستهای |
streams |
تعداد کارهای مرتب شده و آماده برای پردازش در سیستم دستهای |
sequential |
خاتمه دادن یک کار در سیستم دستهای پیش از اینکه بعدی شروع شود |
end |
کدی که در پردازش دستهای برای نشان دادن خاتمه کاری استفاده میشود |
ends |
کدی که در پردازش دستهای برای نشان دادن خاتمه کاری استفاده میشود |
ended |
کدی که در پردازش دستهای برای نشان دادن خاتمه کاری استفاده میشود |
script |
مجموعه دستوراتی که تابعی را انجام می دهند که توسط یک زبان ماکرو یا دستهای استفاده میشود |
logs |
مجموعهای از دستورات دستهای که به صورت خودکار اجرا می شوند وقتی که به شبکه وصل یا وارد می شوید |
log |
مجموعهای از دستورات دستهای که به صورت خودکار اجرا می شوند وقتی که به شبکه وصل یا وارد می شوید |
AUTOEXEC.BAT |
فایل دستهای که شامل دستوراتی است که وقتی کامپیوتر شروع به کار میکند اجرا می شوند |
autoexec bat |
در DOS یک فایل دستهای است که هنگام روشن شدن کامپیوتر یا شروع مجدد کاردستگاه فعال میشود |
TDS |
سیستم کامپیوتری که معمولاگ کارهای دستهای را پردازش میکند تا وقتی که وقفه رخ دهد و سپس منابع را به تراکنش جدید اختصاص میدهد |
bureau |
ادارهای که متخصص تایپ داده و پردازش دستهای داده ادارههای کوچکتر است |
bureaus |
ادارهای که متخصص تایپ داده و پردازش دستهای داده ادارههای کوچکتر است |
batch |
فایل ذخیره شده روی دیسک که شامل دستورات سیستم است . در هنگام اجرای فایل دستهای |
batches |
فایل ذخیره شده روی دیسک که شامل دستورات سیستم است . در هنگام اجرای فایل دستهای |
editing run |
در پردازش دستهای برنامه ویرایش کننده داده را از نظردرستی فاهری بررسی کرده و هر گونه اشتباه را برای تصحیح و ارائه مجدد مشخص میکند |
transaction |
سیستم کامپیوتری که معمولاگ دستهای کار میکند تا وقتی که با تراکنش جدید متوقف شود و سپس منابع را به تراکنش اختصاص میدهد |
grog |
دستهای از مردم که برای خوردن عرق گرد هم نشینند عرق خوردن |
BAT file extension |
مشخصه استاندارد سه حرفی فایل در سیستم -MS DOS برای مشخص کردن فایل دستهای فایل متن حاوی دستورات سیستم |
remote batch processing |
پردازش دستهای از راه دور دسته پردازی از راه دور |
remote |
سیستم پردازش دستهای که دستورات از یک کامپیوتر ترمینال راه دور تا به کاربر امکان کنترل کامپیوتر راه دور را بدهد |
remoter |
سیستم پردازش دستهای که دستورات از یک کامپیوتر ترمینال راه دور تا به کاربر امکان کنترل کامپیوتر راه دور را بدهد |
remotest |
سیستم پردازش دستهای که دستورات از یک کامپیوتر ترمینال راه دور تا به کاربر امکان کنترل کامپیوتر راه دور را بدهد |