Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 215 (10 milliseconds)
English
Persian
sunflower
گل افتاب گردان
sunflowers
گل افتاب گردان
daisies
گل افتاب گردان
daisy
گل افتاب گردان
helianthus
گل افتاب گردان
turnsole
گل افتاب گردان
Search result with all words
sunshade
افتاب گردان
sunshades
افتاب گردان
visor
افتاب گردان
visors
افتاب گردان
fire opal
گل افتاب گردان عین الشمس
heliotrope
گل افتاب گردان ارغوانی روشن
visard
افتاب گردان
visorless
بی افتاب گردان
vizor
افتاب گردان
Other Matches
solariums
اتاق افتاب رو اطاق مریضخانه که دران مریض حمام افتاب میگیرد
solarium
اتاق افتاب رو اطاق مریضخانه که دران مریض حمام افتاب میگیرد
heliograph
گراورسازی بانور افتاب دستگاه عکسبرداری از افتاب مخابره بوسیله نور خورشید
seabee
گردان ساختمان دریایی گردان مهندسی دریایی مخصوص ساختن پایگاه ولنگرگاه یکان استحکامات دریایی
construction batalion
گردان مهندسی ساختمان گردان ساختمان
suns
افتاب
sunned
افتاب
sunniest
افتاب رو
sunny
افتاب رو
queen's weather
افتاب
dislocating
افتاب
dislocates
افتاب
dislocate
افتاب
subsolar
در فل افتاب
sunning
افتاب
sunnier
افتاب رو
patent to the sun
افتاب رو
photosphere
افتاب
sunshine
افتاب
sunless
بی افتاب
sun
افتاب
sun struck
افتاب زده
dry in the sun
خشکاندن در افتاب
sunshine recorder
افتاب سنج
sunlike
مانند افتاب
sunbath
حمام افتاب
eclipse of sun
افتاب گرفتگی
dawning
طلوع افتاب
dawns
طلوع افتاب
basks
افتاب خوردن
giant circle
افتاب شکسته
german giant swing
افتاب شکسته
sunbaked
افتاب پخته
sun worship
افتاب پرستی
p of the sun
طلوع افتاب
dawned
طلوع افتاب
sundials
شاخص افتاب
broiling sun
افتاب سوزان
sun burn
افتاب زدگی
streamer
تیغ افتاب
sunward
سوی افتاب
sunup
طلوع افتاب
sunstruck
افتاب زده
sunshiny
افتاب گیر
sunrises
طلوع افتاب
streamers
تیغ افتاب
sun beam
پرتو افتاب
sunstroke
افتاب زدگی
sundial
شاخص افتاب
cockshut
غروب افتاب
solarism
افسانههای افتاب
chamaeleontis
افتاب پرست
sunburn
افتاب زدگی
chamaeleon
افتاب پرست
sun dried
در افتاب خشکانیده
solarization
تابش افتاب
sunrise
طلوع افتاب
dawn
طلوع افتاب
heliosis
افتاب زدگی
helianthemum
چرخ افتاب
helianthemum
افتاب چرخ
roman candle
افتاب مهتاب
sunbeams
تیغ افتاب
sunbeams
پرتو افتاب
sunbeam
پرتو افتاب
heliograph
افتاب نگار
heliotherapy
معالجه با افتاب
heliolatrous
افتاب پرست
sun worshipper
افتاب پرست
heliologist
افتاب شناس
heliophilous
افتاب دوست
heliotropism
افتاب گرایی
heliotrope
افتاب گرای
heliotrope
گل افتاب پرست
girasole
گل افتاب پرست
girasol
گل افتاب پرست
p of the sun
نیش افتاب
sunshine
نور افتاب
sunbeam
تیغ افتاب
basking
افتاب خوردن
sunlight
نور افتاب
basked
افتاب خوردن
bask
افتاب خوردن
weather beaten
افتاب زده
sunshine
تابش افتاب
patent to the sun
افتاب گیر
sunsets
غروب افتاب
giant swing
افتاب یا مهتاب
moving iron instrument
دستگاه اندازه گیری اهن گردان دستگاه اندازه گیری اهن نرم گردان
peeping
نیش افتاب روزنه
sung hat
کلاه افتاب گیر
sunbaked
حرارت افتاب دیده
peeps
نیش افتاب روزنه
sunburn
افتاب سوخته کردن
sunlit
روشن از فروغ افتاب
sunbaked
در افتاب خشک شده
sun hat
کلاه افتاب گیر
peep
نیش افتاب روزنه
peeped
نیش افتاب روزنه
insolate
در معرض افتاب گذاشتن
sun dial
افتاب نما مقنطره
to take the sun
افتاب بخود دادن
to sun one self
خودرا افتاب دادن
sunbathe
حمام افتاب گرفتن
sunflowers
گیاه افتاب گرا
sunbathed
حمام افتاب گرفتن
sunflower
گیاه افتاب گرا
sunbathes
حمام افتاب گرفتن
bask
حمام افتاب گرفتن
basked
حمام افتاب گرفتن
basking
حمام افتاب گرفتن
side screen
چادر افتاب گیر
helianthus
روزگردک جنس گل افتاب
basks
حمام افتاب گرفتن
under the sun
در جهان در زیر افتاب
solarize
درمعرض افتاب قراردادن
solisequous
تابع گردش افتاب
sunbathing
حمام افتاب گرفتن
sunshiny
منور از نور افتاب
sun disk
صفحه بالدارمظهر خدای افتاب
sun deck
عرشه افتاب گیر کشتی
helioscope
دوربین افتاب بینی خورشیدبین
heliograph
دستگاهی که افتاب را اندازه میگیرد
ra
خدای افتاب مصریان قدیم
solar orientation
تعیین موقعیت نسبت به افتاب
insolation
در مقابل اشعه افتاب قراردادن
sun
درمعرض افتاب قرار دادن
tannage
قهوهای در اثر اشعه افتاب
parches
تفتیدن افتاب سوخته کردن
parch
تفتیدن افتاب سوخته کردن
suns
درمعرض افتاب قرار دادن
sunned
درمعرض افتاب قرار دادن
sunning
درمعرض افتاب قرار دادن
sunrises
طلوع خورشید تیغ افتاب
sunrise
طلوع خورشید تیغ افتاب
turnstiles
گردان در
swing door
در گردان
rotary
گردان
winch
گردان
swing doors
در گردان
doubled edge
لب گردان
winches
گردان
winching
گردان
pivoting
گردان
turnstile
گردان در
versatile
گردان
levorotatory
چپ گردان
levogyrous
چپ گردان
sq
گردان
revolving
گردان
winched
گردان
battalions
گردان
battalion
گردان
ramblers
سر گردان
rambler
سر گردان
swing bridge
پل گردان
solarize
زیاد در افتاب ماندن وخراب شدن
heliotropic
رشدکننده تحت تاثیرافتاب افتاب گرد
the sun had parched his skin
افتاب پوست تنش را سوزانده بود
sunlight
تابش افتاب انعکاس نور خورشید
cosmical
برابرباخورشید- مصادف باطلوع وغروب افتاب
apollo
خدای افتاب وزیبایی و شعر و موسیقی
dog watch
پلیس یا نگهبان عصر و غروب افتاب
roll over credit
اعتبار گردان
rotary beam antenna
انتن گردان
rotary converter
تبدیل گر گردان
rotary converter
مبدل گردان
rotary crane
جراثقال گردان
swing bucket
جراثقال گردان
swing gates
دریچههای گردان
rotary current
جریان گردان
He turned away from his wife .
از همسرش رو گردان شد
curved design
نماد گردان
rotary kiln
کوره گردان
revolving kiln
کوره گردان
portable lamp
چراغ گردان
portable pump
پمپ گردان
propeller fan
پروانه گردان
revolving crane
جرثقیل گردان
revolving credit
اعتبار گردان
revolving fund
تنخواه گردان
star handle
دستگیره گردان
rotary discharger
تخلیه گر گردان
rotary drum
طبلک گردان
swivel vise
گیره گردان
separate battalion
گردان مستقل
selector switch
کلید گردان
rotating field
میدان گردان
rotary klin
کوره گردان
rotary pump
پمپ گردان
turnable foot bridge
پل پیاده رو گردان
rotary selector
سلکتور گردان
rotary wing
بال گردان
rotary type regulator
رگولاتورنوع گردان
rotary table
میز گردان
variable capacitor
خازن گردان
vent wing
پنجره گردان
rotary furnace
کوره گردان
quizmasters
آزمون گردان
swivel block
قرقره گردان
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com