Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 70 (5 milliseconds)
English	Persian
thought	گمان
thoughts	گمان
assumption	گمان
idea	گمان
ideas	گمان
opinion	گمان
opinions	گمان
conjecture	گمان
guess	گمان
guessed	گمان
guesses	گمان
surmise	گمان
surmised	گمان
surmises	گمان
surmising	گمان
impression	گمان
impressions	گمان
they suspect him of lying	گمان
Other Matches
i do not think so	گمان نمیکنم
supposable	گمان کردن
i suppose so	گمان میکنم
supposition	گمان پندار
dubitate	گمان چیزنامعلوم
suppositions	گمان پندار
wis	گمان کردن
trusting	نیک گمان
aim	گمان جهت
reckoned	گمان کردن
reckon	گمان کردن
supposing	گمان کردن
doubting	گمان دودلی
supposes	گمان کردن
suppose	گمان کردن
believes	گمان داشتن
believed	گمان داشتن
believe	گمان داشتن
belief	ایمان گمان
conjecture	گمان بردن
doubts	گمان دودلی
doubted	گمان دودلی
doubt	گمان دودلی
aims	گمان جهت
aimed	گمان جهت
reckons	گمان کردن
think	گمان کردن
suspect	گمان کردن
suspecting	گمان کردن
suspects	گمان کردن
dubitation	گمان شک داشتن
estimation	حدس گمان
estimations	حدس گمان
thinks	گمان کردن
surmised	گمان بردن حدس
surmise	گمان بردن حدس
surmising	گمان بردن حدس
surmises	گمان بردن حدس
i have a hunch that	سخت گمان دارم که
to believe wrong	اشتباه گمان کردن
think well of	خوش گمان بودن به
to think ill of any one	نسبت به کسی بد گمان
i shoudel hardly think so	گمان نمیکنم اینطور باشد
hunch player	شرطبند از روی حدس و گمان
open hearted	راست باز خوش گمان
outguess	در حدس و گمان برتری داشتن بر
i suspect him to be a liar	گمان میکنم دروغگو باشد
to think well of a person	درباره کسی خوش گمان بودن
bark up the wrong tree <idiom>	[درمورد چیزی گمان اشتباه کردن]
Santa Claus	شخص موهومی که کودکان گمان میبرند درشب عیدمیلادمسیح میاید
venriloquism	سخن گفتن بدانسان که گمان کنندصداازجای ....دهان بیرون میاید
pale face	سفید پوست لقبی است که گمان می کنندسرخ پوستان امریکایی بمردم سفیدپوست

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com