English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
levy duties گمرک بستن به جنسی
Other Matches
levy duties گمرک بستن
import duties حق گمرک اجناس وارداتی گمرک ورودی
custom's appraisor مامور گمرک ارزیاب گمرک
to declare [customs] گمرک دادن [گمرک]
androgen هورمونهای جنسی که باعث ایجاد صفات ثانویه جنسی درمرد
estrogen هورمن جنسی زنانه که موجب بروز سفات جنسی ثانویه زنان میشود
erogenous ارضاکننده تحریکات شهوانی و جنسی محرک احساسات جنسی
exhibitionism نوعی انحرافات جنسی که دران شخص بوسیله نشان دادن الت جنسی خود احساسات شهوانی رافرومینشاند عریان گرائی
isogamete سلول جنسی که ازنظر شکل و کار از سلول جنسی جفت خود قابل تشخیص نیست
sexes احساسات جنسی روابط جنسی
sex احساسات جنسی روابط جنسی
oogamete سلول جنسی ماده یاخته جنسی ماده
customs گمرک
mach hold بستن سرعت ماخ به هواپیما بستن سرعت لازم به هواپیمابه طور خودکار
customs اداره گمرک
clears از گمرک دراوردن
customs دفتر گمرک
clearest از گمرک دراوردن
customs clearance ترخیص از گمرک
inland duty گمرک داخلی
dutiable گمرک بردار
duty paid گمرک شده
duty paid گمرک پرداخته
customs officer مامور گمرک
customs house اداره گمرک
impost گمرک ورودی
clearer از گمرک دراوردن
free trader بدون گمرک
customable گمرک بردار
customs agent کارگزار گمرک
customs agent واسطه گمرک
warehouses انبار گمرک
custom house اداره گمرک
custom house گمرک خانه
To get it through the custome. از گمرک رد کردن
customhouse اداره گمرک
custom assersor مامور گمرک
warehouse انبار گمرک
bonded warehouse انبار گمرک
customs appraisor مامور گمرک
clear از گمرک دراوردن
duty-free معاف از گمرک
ware room انبار گمرک
bonded store انبار گمرک
custom assersor گمرکچی ارزیاب گمرک
the free list صورت کالای بی گمرک
tidewaiter مامور گمرک لب دریا
custom حقوق گمرکی گمرک
free list صورت کالاهای بی گمرک
import duties گمرک اجناس وارداتی
clearance inwards اعلامیه ورود کشتی به گمرک
clearance inwards ورود کشتی به محوطه گمرک
in bond تحت کنترل اداره گمرک
customs entry افهار یا اعلام ورود به گمرک
bonded goods کالاهایی که در انبار گمرک میباشد
bond به انبار گمرک تحویل دادن
I have nothing to declare. چیزی برای گمرک دادن ندارم.
transire اجازه گمرک جهت انتقال محموله
Do you have nothing to declare? آیا چیزی برای اعلام به گمرک دارید؟
bonded goods کالاهایی که تحت کنترل گمرک نگهداری میشود
To be out to do some thing . کمر همت بستن ( کمر انجام کاری را بستن )
out of bond کالاهایی که پس از پرداخت حقوق گمرکی ازمحوطه گمرک خارج شده باشد
clearance in ward گواهی مامورین گمرک نسبت به کالاهایی که مشمول حقوق گمرکی می شوند قبل از تخلیه و بعد از حمل
transire برگ ترخیص کالا از گمرک اجازه عبور کالا
sexes جنسی
hermaphrodites دو جنسی
hermaphrodite دو جنسی
homogeneity هم جنسی
unisex دو جنسی
road sense جنسی
sexual جنسی
unisexual یک جنسی
ambisexual دو جنسی
kind جنسی
bisexual دو جنسی
generic جنسی
kinds جنسی
kindest جنسی
sex جنسی
bisexuals دو جنسی
gamic جنسی
diclinous یک جنسی
clearest ترخیص کردن از گمرک تسویه کردن
clearer ترخیص کردن از گمرک تسویه کردن
clear ترخیص کردن از گمرک تسویه کردن
clears ترخیص کردن از گمرک تسویه کردن
sexual perversion انحراف جنسی
sex offenses جرایم جنسی
haploid cell یاخته جنسی
heteroeroticism دگرخواهی جنسی
heteroerotism دگرخواهی جنسی
heterophilia دیگرخواهی جنسی
sexual delusion هذیان جنسی
sexual aberration انحراف جنسی
venery مقاربت جنسی
heterosome کروموزوم جنسی
sexual arousal برانگیختگی جنسی
rape تجاوز جنسی
gynandrous نر و ماده دو جنسی
zygosis امیختگی جنسی
sex perversion انحراف جنسی
raping تجاوز جنسی
rapes تجاوز جنسی
gynandromorphy ریخت دو جنسی
gonad غده جنسی
sexiness جاذبه جنسی
raped تجاوز جنسی
gonocyte سلول جنسی
sexual development رشد جنسی
sexual relations مقاربت جنسی
inkind کمک جنسی
truckage مبادله جنسی
psycholagny خیالپردازی جنسی
taxes in kind مالیات جنسی
renifleur بو پرست جنسی
psychosexual روانی- جنسی
impotence ناتوانی جنسی
impotence ضعف جنسی
peepling tom تماشاگر جنسی
sodomy انحراف جنسی
multure مزد جنسی
puberty بلوغ جنسی
payment in kind پرداخت جنسی
sexual anomaly نابهنجاری جنسی
parasexuality نابهنجاری جنسی
pansexualism جنسی نگری
unisexuality حالت یک جنسی
tax in kind مالیات جنسی
sexual disorder اختلال جنسی
sex glands غدههای جنسی
sexual maturity بلوغ جنسی
sexual offences جرائم جنسی
sex differentiation تمایز جنسی
idols of the tribe اوهام جنسی
sexual receptivity پذیرندگی جنسی
sexual deviation انحراف جنسی
sexual relations روابط جنسی
excitement برانگیختگی جنسی
sex differences تفاوتهای جنسی
excitements برانگیختگی جنسی
coitus مقاربت جنسی
sexual symbolism نمادگری جنسی
scopophilia تماشاگری جنسی
impotency ضعف جنسی
paraphilia نابهنجاری جنسی
germ cell یاخته جنسی
autosomal غیر جنسی
heterosexuality دگرخواهی جنسی
libido شور جنسی
sexual orientation گرایش جنسی
erotomania جنون جنسی
voyeurism تماشاگری جنسی
autoerotism خودانگیزی جنسی
sex appeal جاذبه جنسی
potency توان جنسی
sexism تبعیض جنسی
sex discrimination تبعیض جنسی
aphrodisiac برانگیزنده جنسی
aphrodisiacs برانگیزنده جنسی
eroticism تحریکات جنسی
active algolagnia ازارگری جنسی
eroticism تمایلات جنسی
gamete یاخته جنسی
lesbianism رابطه جنسی زن با زن
gametangium سلول جنسی
sexual intercourse امیزش جنسی
anaphrodisia بی میلی جنسی
libidos شور جنسی
asexual غیر جنسی
autoeroticism خودانگیزی جنسی
gender identity هویت جنسی
Y chromosomes کروموزوم جنسی
deviations انحراف جنسی
Y chromosome کروموزوم جنسی
deviation انحراف جنسی
modesty شرم جنسی
climax اوج جنسی
climaxes اوج جنسی
Peeping Toms تماشاگر جنسی
commodity money پول جنسی
Peeping Tom تماشاگر جنسی
bisexuality دو گانگی جنسی
rapist متجاوز جنسی
sexual intercourse مقاربت جنسی
benefit in kind نفع جنسی
sexuality عطش جنسی
sexuality تمایلات جنسی
petting نوازش جنسی
sex chromosomes کروموزومهای جنسی
Sexual assault تجاوز جنسی
sex education اموزش جنسی
rapists متجاوز جنسی
platyhelminth جنسی از کرمهای پهن
prestation مالیات اجاره جنسی
libidos شهوت جنسی هوس
perversions انحراف جنسی یا اخلاقی
polymophous perversity چندگانگی میل جنسی
retifism پا- کفش پرستی جنسی
clitoral orgasm اوج جنسی خروسهای
autosome کروموزوم غیر جنسی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com