Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 64 (5 milliseconds)
English
Persian
duty paid
گمرک پرداخته
Other Matches
import duties
حق گمرک اجناس وارداتی گمرک ورودی
custom's appraisor
مامور گمرک ارزیاب گمرک
polished
پرداخته
finished
پرداخته
to declare
[customs]
گمرک دادن
[گمرک]
omittance is no quit tance
بستانکاردلیل پرداخته شدن بدهی نیست
He swore to having paid for the goods .
قسم می خورد که پول کالاها را پرداخته است
cancelled cheque
چکی که وجه ان را بانک به اورنده چک پرداخته است
customs
گمرک
duty paid
گمرک شده
dutiable
گمرک بردار
customs officer
مامور گمرک
customs house
اداره گمرک
custom house
اداره گمرک
customs clearance
ترخیص از گمرک
free trader
بدون گمرک
impost
گمرک ورودی
To get it through the custome.
از گمرک رد کردن
ware room
انبار گمرک
levy duties
گمرک بستن
inland duty
گمرک داخلی
customs appraisor
مامور گمرک
customs agent
کارگزار گمرک
customs agent
واسطه گمرک
customs
اداره گمرک
customs
دفتر گمرک
duty-free
معاف از گمرک
bonded store
انبار گمرک
clears
از گمرک دراوردن
clearest
از گمرک دراوردن
bonded warehouse
انبار گمرک
clearer
از گمرک دراوردن
warehouse
انبار گمرک
warehouses
انبار گمرک
custom assersor
مامور گمرک
clear
از گمرک دراوردن
customhouse
اداره گمرک
custom house
گمرک خانه
customable
گمرک بردار
tidewaiter
مامور گمرک لب دریا
custom assersor
گمرکچی ارزیاب گمرک
the free list
صورت کالای بی گمرک
custom
حقوق گمرکی گمرک
import duties
گمرک اجناس وارداتی
free list
صورت کالاهای بی گمرک
levy duties
گمرک بستن به جنسی
clearance inwards
ورود کشتی به محوطه گمرک
customs entry
افهار یا اعلام ورود به گمرک
in bond
تحت کنترل اداره گمرک
clearance inwards
اعلامیه ورود کشتی به گمرک
bond
به انبار گمرک تحویل دادن
bonded goods
کالاهایی که در انبار گمرک میباشد
I have nothing to declare.
چیزی برای گمرک دادن ندارم.
transire
اجازه گمرک جهت انتقال محموله
bonded goods
کالاهایی که تحت کنترل گمرک نگهداری میشود
Do you have nothing to declare?
آیا چیزی برای اعلام به گمرک دارید؟
out of bond
کالاهایی که پس از پرداخت حقوق گمرکی ازمحوطه گمرک خارج شده باشد
clearance in ward
گواهی مامورین گمرک نسبت به کالاهایی که مشمول حقوق گمرکی می شوند قبل از تخلیه و بعد از حمل
transire
برگ ترخیص کالا از گمرک اجازه عبور کالا
clear
ترخیص کردن از گمرک تسویه کردن
clearer
ترخیص کردن از گمرک تسویه کردن
clearest
ترخیص کردن از گمرک تسویه کردن
clears
ترخیص کردن از گمرک تسویه کردن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com