Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 145 (8 milliseconds)
English	Persian
radiation loss	گمگشتگی تابش
Other Matches
loss	گمگشتگی
magnetic hystersis loss	گمگشتگی هیسترزیس
power loss	گمگشتگی قدرت
current loss	گمگشتگی جریان
heat loss	گمگشتگی حرارتی
light loss	گمگشتگی نور
corona losses	گمگشتگی کورونا
voltage loss	گمگشتگی فشارالکتریکی
impedance loss	گمگشتگی اتصال کوتاه
glows	تابش
glowed	تابش
glow	تابش
glints	تابش
glinting	تابش
glinted	تابش
glint	تابش
fulgency	تابش
shine	تابش
shines	تابش
coruscation	تابش
radiational	تابش
erythema	تابش
effulge	تابش
effulgence	تابش
total radiation	تابش کل
eradiation	تابش
radioactivity	تابش
irradiation	تابش
isodose	هم تابش
brilliance	تابش
radiation of heat	تابش
phosphorogenic	تابش زا
emission	تابش
glitters	تابش
glittered	تابش
glitter	تابش
emissions	تابش
lustre	تابش
radiation	تابش
primary cosmic rays	تابش کیهانی
candescent	تابش یاگرما
cosmic radiation	تابش کیهانی
bolometri	تابش سنجی
radiant intensity	شدت تابش
black light	تابش فرابنفش
electromagnetic radiation	تابش الکترومغناطیسی
emissivity	تابش نسبی
energy radiation	تابش انرژی
radiation field	میدان تابش
irradiancy	درخشندگی تابش
irradiance	درخشندگی تابش
radiation density	تراکم تابش
radiation constants	ثابتهای تابش
plane of incidence	صفحه تابش
incidence plane	صفحه تابش
incidence angle	زاویه تابش
polarized radiation	تابش قطبیده
radiation hazard	گزند تابش
radiation intensity	شدت تابش
radiation laws	قوانین تابش
radiation efficiency	راندمان تابش
lustreer	تابش فروزندگی
soaking	تابش متعادل
irradiation	تابش دهی
cosmic rays	تابش کیهانی
shines	فروغ تابش
shine	فروغ تابش
fluorescence	تابش ماهتابی
thermal emission	تابش حرارتی
flash	تابش انی
spectrum	گستره تابش
wave radiation	تابش موج
flashes	تابش انی
sheen	تابش برق
irradiating	تابش دادن
irradiates	تابش دادن
irradiated	تابش دادن
irradiate	تابش دادن
visible radiation	تابش مرئی
ultraviolet radiation	تابش فرابنفش
heat radiation	تابش گرما
background radiation	تابش زمینه
sunshine	تابش افتاب
annihilation radiation	تابش نابودی
anneal	پخت تابش
angle of reflection	زاویه تابش
flashed	تابش انی
radiation pattern	الگوی تابش
soft radiation	تابش نرم
thermal radiation	تابش حرارتی
exciting radiation	تابش برانگیزاننده
angle of incidence	زاویه تابش
radiometer	تابش سنج
solarization	تابش افتاب
net radiation factor	ضریب تابش خالص
opalescence	تابش قوس و قزحی
bolometric magnitude	قدر تابش سنجی
polarized electromagnetic radiation	تابش الکترومغناطیسی قطبیده
planck's radiation law	قانون تابش پلانک
continuous background radiation	تابش زمینهای پیوسته
near ultraviolet radiation	تابش فرابنفش نزدیک
kirchhoff radiation law	قانون تابش کیرشهف
radiation of heat	انتقال گرمابوسیله تابش
hard radiation	تابش یا پرتو سخت
glowed	التهاب تابش گداختگی
glow	التهاب تابش گداختگی
flames	مشتعل شدن تابش
flame	مشتعل شدن تابش
ionizing radiation	تابش یونیزه کننده
ionizing radiation	تابش یون ساز
glows	التهاب تابش گداختگی
blackbody radiation	تابش جسم سیاه
photon	تنها یک الکترون تابش شود
dazzling	تابش یا روشنی خیره کننده
dazzles	تابش یا روشنی خیره کننده
dazzled	تابش یا روشنی خیره کننده
dazzle	تابش یا روشنی خیره کننده
radioactive	پرتو افشان تابش دار
glared	تابش خیره کننده تشعشع
glare	تابش خیره کننده تشعشع
accidentalism	اثرات تابش نورمصنوعی براشیاء
glares	تابش خیره کننده تشعشع
sunlight	تابش افتاب انعکاس نور خورشید
thermionic	مربوط به تابش الکترونها ازاجسام داغ
isodose	دارای تابش یا اشعه برابر هم شعاع
roentgen	واحد تابش تشعشعات یونیزه کننده
roentgenography	عکس برداری بوسیله تابش اشعه مجهول
angle of incidence	زاویه بین شعاع تابش و عمود به صفحه
radiation cooling	سرد شدن توسط تابش مستقیم از سطح
delayed neutrons	نوترونهای تابش شده از یک هسته برانگیخته در یک پروسه رادیواکتیو
footcandle	واحد روشنایی برابر تابش نور در یک فوت مربع
photoemissive	مادهای که در اثر روشنایی یانور از خود الکترون تابش میکند
luminescence	پدیده نورافشانی جسمی پس ازقرار گرفتن درمعرض تابش اشعه
laser [light amplification by stimulated emission of radiation]	لیزر [تقویت نور به روش گسیل القایی تابش] [فیزیک]
roentgenogram	عکسی که توسط تابش اشعه مجهول درست شده است
airglow	روشنایی که در هنگام غروب به علت تابش افتاب به جوزمین پدید می اید
phototude	لوله الکترون دارای کاتد و اندکه بترتیب فوتون تابش وجذب می کنند
actinoelectric	اجسامی که دارای خاصیت تولید الکتریسیته در اثر تابش طول موجی متناسب با نورباشند
wein law	طول موج بیشترین شدت تابش حاصل از منبع جسم داغ با دمای مطلق نسبت عکس دارد
lasers	هر روش تابش نور کوهرنت یا همسان توسط انرژی ذخیره شده در سیستم مولکولی یااتمی هنگام تحریک با سیگنال ورودی
laser	هر روش تابش نور کوهرنت یا همسان توسط انرژی ذخیره شده در سیستم مولکولی یااتمی هنگام تحریک با سیگنال ورودی
rem	مقدار تابش یونیزه کننده که در صورت جذب توسط یک جسم همان تاثیرات فیزیولوژیکی را که یک رونتگن اشعه ایکس یاتابشهای گاما دارند خواهدداشت
hill shading	سایه زدن ارتفاعات و تپه هاروی نقشه رنگ کردن ارتفاعات در عکس جهت تابش نور خورشید
black body radiation	تابش جسم سیاه پرتو جسم سیاه

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com