English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
astrodome گنبد شیشهای که خلبان میتواند از وراء ان اسمان رامشاهده کند
Other Matches
the vault of heaven گنبد اسمان
the round of heaven گنبد اسمان
annulus دایرهای که بوسیلهء گردش یک دایره وراء محیط خودتشکیل گردد
copilot کمک خلبان خلبان دوم
adders مدار جمع دودویی که میتواند مجموع در ورودی را حساب کند و نیز میتواند ورودی یا خروجی به صورت وام شده را بپذیرد
adder مدار جمع دودویی که میتواند مجموع در ورودی را حساب کند و نیز میتواند ورودی یا خروجی به صورت وام شده را بپذیرد
flip-flopping قطعه یا مدار الکترونیکی که خروجی آن به صورت یکی از دو خروجی میتواند باشد که توسط یکی از دو ورودی تشخیص داده میشود و میتواند که یک بیت از داده دیجیتال را ذخیره کند
flip-flopped قطعه یا مدار الکترونیکی که خروجی آن به صورت یکی از دو خروجی میتواند باشد که توسط یکی از دو ورودی تشخیص داده میشود و میتواند که یک بیت از داده دیجیتال را ذخیره کند
flip-flops قطعه یا مدار الکترونیکی که خروجی آن به صورت یکی از دو خروجی میتواند باشد که توسط یکی از دو ورودی تشخیص داده میشود و میتواند که یک بیت از داده دیجیتال را ذخیره کند
flip-flop قطعه یا مدار الکترونیکی که خروجی آن به صورت یکی از دو خروجی میتواند باشد که توسط یکی از دو ورودی تشخیص داده میشود و میتواند که یک بیت از داده دیجیتال را ذخیره کند
cupola گنبد
thole گنبد
domes گنبد
vaults گنبد
dome گنبد
vault گنبد
calotte گنبد
cupolas گنبد
stupa گنبد
domes گنبد سونار
conch نیم گنبد
semidome نیمه گنبد
dome گنبد سونار
tambour گریو گنبد
pendentive dome گنبد اویخته
drum ساقه گنبد
stupa گنبد مقبره
drummed ساقه گنبد
the vault of heaven گنبد کبود
vault گنبد دفن
half dome نیم گنبد
domed گنبد دار
burial vault گنبد دفن
astrodome گنبد رصدخانه
dome گنبد دودکش [شیمی]
Mosque design طرح مسجد و گنبد
spherical dome گنبد دور تمام
louver گنبد روزنه دار
dome گنبد زدن منزلگاه
hood گنبد دودکش [شیمی]
radome گنبد انتن رادار
louvers گنبد روزنه دار
louvre گنبد روزنه دار
domes گنبد زدن منزلگاه
vault گنبد یاطاق درست کردن
calotte [گنبد خانه ها در رم شبیه شب کلاه]
vaults گنبد یاطاق درست کردن
geodesic dome گنبد متشکل ازسطوح هندسی
vitriform شیشهای
glazing شیشهای
amorphous شیشهای
vitreous شیشهای
glass rule خط کش شیشهای
glassy شیشهای
vitric شیشهای
galssy شیشهای
hyaloid شیشهای
bluest اسمان
blue اسمان
bluer اسمان
welkin اسمان
the blue اسمان
hypethral رو به اسمان
heaven اسمان
the upper regions اسمان
heavens اسمان
on high به اسمان
on high در اسمان
tramps اسمان جل
tramp اسمان جل
tramped اسمان جل
height اسمان
heights اسمان
firmament اسمان
skies اسمان
sky اسمان
vitreosity خاصیت شیشهای
blindworm مار شیشهای
vitreus state حالت شیشهای
slow worm مار شیشهای
glassy state حالت شیشهای
hyaloid membrane شامهء شیشهای
glass الت شیشهای
semivitrified نیم شیشهای
shellac لاک شیشهای
glassiness خاصیت شیشهای
glass vessels فروف شیشهای
glass tube لوله شیشهای
solar house گلخانه شیشهای
glass jaw ارواره شیشهای
glass eye چشم شیشهای
glass rod میله شیشهای
glazing coat روکش شیشهای
the vitreoud humour ابگونه شیشهای
semivitrified نیمه شیشهای
louvred دریاپنجرهچوبی-شیشهای
gamma transition تبدیل شیشهای
glass bulb حباب شیشهای
marbles گلوله شیشهای
glass electrode الکترود شیشهای
marble گلوله شیشهای
galss transition تبدیل شیشهای
glassy transition تبدیل شیشهای
loft کبوترخانه اسمان
the seventh heaven اسمان هفتم
planetarium اسمان نما
planetariums اسمان نما
the kingdom of heaven ملکوت اسمان
primum mobile اسمان دهم
skiey اسمان وار
skyey اسمان وار
thunder اسمان غرش
thundered اسمان غرش
sky scraper اسمان خراش
heavenward بطرف اسمان
thunders اسمان غرش
bluest اسمان نیلگون
bluer اسمان نیلگون
skyscrapers اسمان خراش
skyscraper اسمان خراش
skyward بسوی اسمان
heavenward روبه اسمان
lofts کبوترخانه اسمان
uranology اسمان شناسی
heavenwards سوی اسمان
uranorama اسمان نما
azure اسمان نیلگون
blue اسمان نیلگون
skywards سوی اسمان
sky scaper اسمان خراش
mackerel sky اسمان پیسه
olympus اسمان بهشت
celestial sphere کره اسمان
glass type tube لامپ الکترونی شیشهای
glasy trainsition temperature دمای تبدیل شیشهای
vitreous enamel coating روکش لعاب شیشهای
gamma transition temperature دمای تبدیل شیشهای
hyalitis اماس رطوبت شیشهای
t.g دمای تبدیل شیشهای
glass transition temperature دمای تبدیل شیشهای
heaven عرش هفت اسمان
ascension عروج عیسی به اسمان
heavens هفت طبقه اسمان
heavens عرش هفت اسمان
serene متین اسمان صاف
heaven هفت طبقه اسمان
hypaethral بی پوشش روبه اسمان
sky blue رنگ ابی اسمان
the milky way اسمان دره کاهکشان
uranographic وابسته به اسمان نگاری
uranographical وابسته به اسمان نگاری
zenith بالاترین نقطه اسمان
sky high خیلی بالا در اسمان
sky-high خیلی بالا در اسمان
salvers سینی پایه دار شیشهای
salver سینی پایه دار شیشهای
glass separator میان گیر شیشهای باتری
intravitreous واقع در درون رطوبت شیشهای
vitrify شیشهای کردن یا شدن زینترن
pseudoscope شیشهای که کاو را کوژکوژراکاو نماید
pilotless بی خلبان
aviators خلبان
aviator خلبان
pilots خلبان
fly boy خلبان
piloted خلبان
pilot خلبان
aivatrix خلبان زن
aeronaut خلبان
ascension day روز عروج عیسی به اسمان
uranus خدای اسمان فرزندزمین و پدرتیتان ها
starfinder وسیله شناسایی ستارگان در اسمان
Milky Way اسمان دره جاده شیری
uranography عالم شناسی اسمان نگاری
it thunders صدای اسمان غرغره میاید
eye glass شیشهای که برای کمک بینایی بکارمیبرند
fogging مات کردن سطوح شیشهای یاعدسیها
cockpit کابین خلبان
cockpit اطاقک خلبان
cockpits اطاقک خلبان
compilot کمک خلبان
beeps هواپیمای بی خلبان
cockpits کابین خلبان
nautical خلبان کتاب
cockpit canopy سایبان خلبان
beep هواپیمای بی خلبان
beeping هواپیمای بی خلبان
copilot کمک خلبان
beeped هواپیمای بی خلبان
automatic pilot خلبان اتوماتیک
drone هواپیمای بی خلبان
co pilot کمک خلبان
droned هواپیمای بی خلبان
drones هواپیمای بی خلبان
droning هواپیمای بی خلبان
soloists خلبان تک پرواز
co-pilot کمک خلبان
flying officer افسر خلبان
soloist خلبان تک پرواز
first pilot خلبان اول
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com