Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 91 (5 milliseconds)
English
Persian
filed capacity
گنجایش میدانه
Other Matches
field
میدانه
fields
میدانه
fielded
میدانه
capacity
گنجایش
capaciousness
گنجایش
capacities
گنجایش
contenting
گنجایش
content
گنجایش
inclusion
گنجایش
volume capacity
گنجایش
aptitude
گنجایش
aptitudes
گنجایش
burden
گنجایش
burdens
گنجایش
incapacious
بی گنجایش ناقص
fan out
گنجایش خروجی
fan in
گنجایش ورودی
energy content
گنجایش انرژی
dead weight tonnage
گنجایش باری
dead storage
گنجایش مرده
cranial capacity
گنجایش جمجمه
code capacity
گنجایش رمزرسانی
channel capacity
گنجایش کانال
channel capacit
گنجایش مجرا
field capacity
گنجایش زراعی
register capacity
گنجایش ثبات
pulmometry
سنجش گنجایش شش
saturation capacity
گنجایش اشباع
storage capacity
گنجایش انباره
gross tonnage
گنجایش حجمی
total reservoir storage
گنجایش کل مخزن
vital capacity
گنجایش حیاتی
memory capacity
گنجایش حافظه
practical capacity
گنجایش عملی
possible capacity
گنجایش ممکن
effective capacity
گنجایش مفید
caliber
گنجایش استعداد
bulk storage
انباره پر گنجایش
module
حوزه گنجایش
modules
حوزه گنجایش
capacity
توانایی گنجایش
active capacity
گنجایش مفید
active storage
گنجایش مفید
capacities
گنجایش استعداد
effective storage
گنجایش مفید
at the top of one's bent
تا سرحد گنجایش
capacities
توانایی گنجایش
net register tonnage
گنجایش خالص
bearing capacity
گنجایش تحمل
basic capacity
گنجایش پایه
producing
گنجایش تولید
basic capacity
گنجایش مبنا
capacity
گنجایش استعداد
pulmometer
الت سنجش گنجایش شش
block coefficient
ضریب گنجایش ناو
tankage
گنجایش تانک یا مخزن
truckloads
به گنجایش یک ماشین باری
farad
واحد گنجایش برق
tonnage
گنجایش کشتی برحسب تن
expanded , capacity
زیاد کردن گنجایش
available storage capacity
گنجایش مفید مخزن
useable reservoir storage
گنجایش مفید مخزن
truckload
به گنجایش یک ماشین باری
capacious
گنجایش دار گشاد
to gauge a person
گنجایش یا اخلاق کسیراسنجیدن یا ازمودن
pneumatoneter
الت سنجش گنجایش تنفس ریه
fluid ounce
واحد گنجایش مایعات معادل 61/1 پینت
fluid ounces
واحد گنجایش مایعات معادل 61/1 پینت
unformatted
گنجایش دیسک مغناطیسی پیش از فرمت
gauger
کسیکه گنجایش چلیک وغیره رامعین میکند
loads
برای انتقال برنامه به حافظه با گنجایش بالا
load
برای انتقال برنامه به حافظه با گنجایش بالا
Shannon's Law
قانونی که بیشترین گنجایش محل اطلاعات را برای خط ارتباطی بیان کند
gallonage
فرفیت چیزی بر حسب گالن تعداد گالنی که فرفی گنجایش دارد
micros
اندازه کوچک و کامل بر پایه قطعه ریز پردازنده و گنجایش حافظه محدود
micro
اندازه کوچک و کامل بر پایه قطعه ریز پردازنده و گنجایش حافظه محدود
metagnosticism
عقیده باینکه اثبات هستی خدااز گنجایش علم بشر بیرون است
microcomputer
اندازه کوچک و کامل بر پایه قطعه ریز پردازنده و گنجایش حافظه محدود
VHD
نوعی دیسک ویدیویی با گنجایش بالا که میتواند حجم زیادی داده را ذخیره کند
conventional RAM
در سیستم سازگار -IBM PC ناحیه حافظه با دستیابی تصادفی نصب شده روی PC با گنجایش چند کیلو بایت
conventional memory
در سیستم سازگار -IBM PC ناحیه حافظه با دستیابی تصادفی نصب شده روی PC با گنجایش چند کیلو بایت
wavelength division multiplexing
روش افزایش گنجایش داده روی فیبرنوری بوسیله ارسال چندین سیگنال نوری با طول موج مختلف در یک فیبر
seconded
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
second
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconding
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconds
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
pack board
وسیله سیم کشی با گنجایش دو قرقره سیم
pondage
گنجایش حوض یا استخر انباشتن اب در حوض یااستخر
redundant
سیستم دیسک درایو سریع تا گنجایش بالا که از چندین درایو استفاده میکند که هر یک یک بایت از کلمه داده را ذخیره می کنند
peripheral
باس سریع طراحی شده توسط Intel که تا چند مگاهرتز گنجایش دارد و در کامپیوترهای شخصی بر پایه Pentum برای آداپتورهای شبکه یا گرافیکی استفاده میشود
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com