Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
English
Persian
ptisan
گندم پوست کنده
Search result with all words
groat
بلغور جو یا گندم یاجو پوست کنده
Other Matches
groats
گندم یاجوپوست کنده
bran
پوست گندم
picked
پوست کنده
in plain english
پوست کنده
hulled
پوست کنده
aboveboard
پوست کنده
husked
پوست کنده
peeled
پوست کنده
plain
ساده پوست کنده
plainest
ساده پوست کنده
plains
ساده پوست کنده
shelled almond
بادام پوست کنده
make no bones about something
<idiom>
رک و پوست کنده گفتن
talk turkey
<idiom>
رک و پوست کنده گفتن
plainer
ساده پوست کنده
she is a peach
هلوی پوست کنده است
as fresh as a rose
<idiom>
مثل هلوی پوست کنده
it peels better
بهتر پوست ان کنده میشود
plainspoken
صاف و پوست کنده بی ریا و تزویر
hominy grits
ذرت پوست کنده با دانههای متحد الشکل
hominy
ذرت پوست کنده که با اب جوش یا شیر پخته شده باشد
frumenty
گندمی که پوست انرا کنده بجوشانند ودارچین وشیرینی بان بزنند
endermic
انجه که درروی پوست یا دربین پوست عمل میکند
scleroderma
مرض پینه خوردگی پوست تصلب پوست
dermatological
مربوط به پوست شناسی یا امراض پوست
skinned
پوست کندن با پوست پوشاندن
skin
پوست کندن با پوست پوشاندن
skinning
پوست کندن با پوست پوشاندن
skins
پوست کندن با پوست پوشاندن
cornflowers
گل گندم
cash crops
گندم جو
centaurea
گل گندم
wheat
گندم
cornflower
گل گندم
corn flower
گل گندم
grain
یک گندم
slough
پوست دله زخم پوسته پوسته شدگی پوست انداختن
wheatgerm
جنین گندم
tawnier
گندم گون
tawniest
گندم گون
wheaten bread
نان گندم
wheaten
برنگ گندم
crapped
گندم سیاه
wheaten
وابسته به گندم
tawniness
گندم گونی
wheatear
سنبله گندم
wheat rust
زنگ گندم
wheat chaff
کاه گندم
wheat bread
نان گندم
to winnow the grain
گندم راباددادن
parched corn
گندم برشته
crap
گندم سیاه
wholewheat
گندم خالص
wholewheat
گندم ناب
jointworm
کرم گندم
wheatgerm
گیاهک گندم
moory
گندم گون
frit fly
مگس گندم
husker
گندم پاک کن
musteline
گندم گون
pug
خاشاک گندم
pugs
خاشاک گندم
parched corn
گندم بریان
crapping
گندم سیاه
tawny
گندم گون
cornmeal
ارد گندم
corn weevil
شپشه گندم
corn field
گندم زار
flailing
گندم کوب
flails
گندم کوب
sheaf
دسته گندم
flailed
گندم کوب
grain field
گندم زار
flail
گندم کوب
grain rust
زنگ گندم
corn chandler
گندم فروش
buckwheat
گندم سیاه
saracen corn
گندم سیاه
buck wheat
گندم سیاه
french wheat
گندم سیاه
sheaf
دسته یابافه گندم
bunt
ناخوشی قارچی گندم
wheat stack
خرمن کومه گندم
loose smut
بیماری زنگ گندم
wheatgerm
آرد مغز گندم
the wheat was scanted
گندم را کم کم بیرون دادند
hessian fly
حشره گندم خوار
weevils
سوسه شپشه گندم
gluten
ماده چسبنده گندم
weevil
سوسه شپشه گندم
rye
گندم سیاه مرد کولی
polygonaceous
وابسته به تیره گندم سیاه
marabou
ادم سبزه یا گندم گون
whole wheat
ساخته شده از گندم ساییده
marabout
ادم سبزه یا گندم گون
wheat eel
کرم کوچک انگل گندم و علوفه
harvest mouse
یکجورموش که درساقههای گندم لانه میکند
wheatworm
کرم کوچک انگل گندم و علوفه
basic crops
محصولات کشاورزی اساسی مانند گندم
peel
پوست انداختن پوست
tegumnentum
پوست طبیعی پوست
peels
پوست انداختن پوست
breadstuff
مواد نان مانند گندم و ارد و غیره
sloe gin
عرق گندم که دارای اب میوه گوجه باشد
emmer
نوعی گندم سرخ بنام شعیر ابلیس
hard wheat
گندم ماکارونی دارای مقدارگلوتن زیادی است
manchet
قرص نام ساخته شده از گندم اعلی وخالص
red reg
چیزی که موجب خشم وبرانگیختگی گرد د یکجورزنگ در گندم
wheat germ
گیاهک گندم که هنگام اسیاب کردن جدا میشود
log
کنده
bilboes
کنده
dugout dewelling
کنده
anvil stock
کنده
block aead
سر کنده
stocked
کنده
stock
کنده
timber
کنده
logs
کنده
chumps
کنده
chump
کنده
clogged
: کنده
blocked
کنده
block
کنده
blocs
کنده
knockstone
کنده
bloc
کنده
stubs
کنده
stubbing
کنده
stubbed
کنده
stub
کنده
chunks
کنده
clogs
: کنده
blocks
کنده
graven
کنده
clog
: کنده
pulled
کنده
chunk
کنده
in intaglio
بشکل کنده
near leg pickup and turnover
نوعی کنده رو
deblocking
کنده شکنی
ingraving
کنده کاری
blockette
کنده کوچک
near leg and craddle
کنده گوسفندانداز
glyptics
کنده کاری
logs
کنده چوب
block length
درازای کنده
olympic lift
کنده یک چاک
graving
کنده کاری
log
کنده چوب
frankly
رک وپوست کنده
inside sarma
انواع کنده رو
block size
اندازه کنده
trunks
کنده درخت
block mark
نشان کنده
deblock
شکستن کنده
rear crotch and near arm
نوعی کنده رو
plummer block
کنده شفت
logrolling
کنده غلتانی
leg pickup
کنده کشی
leg lift and side roll
کنده سرانبون
trunk
کنده درخت
dugout
کنده شده
dugouts
کنده شده
control block
کنده کنترل
plummer block
کنده محور
carver
کنده کار
entry block
کنده مدخل
grits
جوپوست کنده
building block
کنده ساخت
unstuck
کنده شده
stumps
کنده درخت
engravers
کنده کار
engraver
کنده کار
stumping
کنده درخت
wooden anvil stock
کنده چوب
stumped
کنده درخت
stumpy
پر از کنده درخت
building blocks
بنا کنده
building blocks
کنده ساخت
building block
بنا کنده
stump
کنده درخت
rock hewn
از کوه کنده شده
I had a very hard time ot it.
دراینکار پوستم کنده شد
quarried
ازکان کنده شده
carve
کنده کاری کردن
dug in
سنگر کنده شده
carved
کنده کاری کردن
carves
کنده کاری کردن
carvings
کنده کاری کردن
logged
از کنده پاک شده
record blocking
کنده یی کردن مدارک
olympic lift and cross face
کنده حصیر مال
stubby
پراز کنده درخت
break ground
لنگر از زمین کنده شد
block
کنده مانع ورادع
Bluntly. Without mincing words.
صاف وپوست کنده
loggets
کنده کوچک دیرک
chalcogrophy
کنده کاری روی مس
chalcographer
کنده کاری روی مس
blocked
کنده مانع ورادع
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com