Dictiornary-Farsi | گواهی بازرسی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 206 (2 milliseconds)

English	Persian
certificate of inspection	گواهی بازرسی
certificate of survey	گواهی بازرسی
inspection certificate	گواهی بازرسی


Search result with all words

test	شهادت گواهی بازرسی کردن
tested	شهادت گواهی بازرسی کردن
tests	شهادت گواهی بازرسی کردن
Other Matches

probate	گواهی حصر وراثت گواهی نمودن صحت وصیت نامه
eyewitness	گواهی مستقیم گواهی چشمی شاهدبرای العین
eyewitnesses	گواهی مستقیم گواهی چشمی شاهدبرای العین
stock certificate	گواهی موجودی کالا در انبار گواهی سهم
eye-witnesses	گواهی مستقیم گواهی چشمی شاهدبرای العین
inspector general	بازرسی بازرسی کل ارتش
certify	تصدیق و گواهی کردن تصدیق و گواهی دادن
certifies	تصدیق و گواهی کردن تصدیق و گواهی دادن
certifying	تصدیق و گواهی کردن تصدیق و گواهی دادن
cancel check firing	فرمان بازرسی اتش ملغی فرمان بازرسی اتش لغو
inspection	بازرسی بازدید کردن بازرسی کردن
examination	بازرسی
checked	بازرسی شد
inspected	بازرسی
checks	بازرسی شد
examinations	بازرسی
inspecting	بازرسی
perambulation	بازرسی
inspects	بازرسی
controllership	بازرسی
control	بازرسی
examined	بازرسی
examine	بازرسی
examining	بازرسی
controls	بازرسی
inquiries	بازرسی
controlling	بازرسی
examines	بازرسی
audits	بازرسی
visit	بازرسی
visitations	بازرسی
audited	بازرسی
visits	بازرسی
visited	بازرسی
audit	بازرسی
surveys	بازرسی
inspection	بازرسی
surveyed	بازرسی
survey	بازرسی
auditing	بازرسی
inquiry	بازرسی
inspectorship	بازرسی
visitation	بازرسی
cross examination	بازرسی
check	بازرسی شد
examen	بازرسی
inspect	بازرسی
witnesses	گواهی
witnessing	گواهی
attestation	گواهی
witnessed	گواهی
warrants	گواهی
certificate	گواهی
warrant	گواهی
certificates	گواهی
warranting	گواهی
testimonies	گواهی
testimony	گواهی
witness	گواهی
warranted	گواهی
oral evidence	گواهی
deposition	گواهی
certification	گواهی
legalization	گواهی
certificate [official document]	گواهی
attestation	گواهی
depositions	گواهی
evidence	گواهی
grade	گواهی
mark	گواهی
reference [testimonial]	گواهی
report	گواهی
vidimus	بازرسی حساب
inquiry documents	اسناد بازرسی
survey report	گزارش بازرسی
searched	تکاپو بازرسی
to look over	بازرسی کردن
searchingly	بازرسی کردن
searcher warrant	اجازه بازرسی
searches	بازرسی کردن
searchingly	تکاپو بازرسی
martitime survey	بازرسی دریائی
searched	بازرسی کردن
right of visit	حق بازرسی و تفتیش
scrutineer	بازرسی فنی
magnetic inspection	بازرسی مغناطیسی
inspectional	مربوط به بازرسی
jerque	بازرسی کشتی
seach	بازرسی کردن
searches	تکاپو بازرسی
unexamined <adj.>	بازرسی نشده
checkup	بازرسی کلی
for [your/our] inspection	برای بازرسی
committee of inquiry	کمیته بازرسی
investigating committee	کمیته بازرسی
cargo checking	بازرسی بار
aircraft inspection	بازرسی هواپیما
inspects	تحقیق بازرسی
inspects	بازرسی کردن
unaudited <adj.>	بازرسی نشده
look over something <idiom>	بازرسی کردن
inspect	بازرسی کردن
inspect	تحقیق بازرسی
unevaluated <adj.>	بازرسی نشده
check point	نقطه بازرسی
inspected	بازرسی کردن
inspected	تحقیق بازرسی
unchecked <adj.>	بازرسی نشده
inspecting	بازرسی کردن
inspecting	تحقیق بازرسی
board of inspection and survey	سازمان بازرسی
control	بازرسی کردن
check	بازرسی کردن
examining	بازرسی کردن
audit	بازرسی رسیدگی
examines	بازرسی کردن
audits	بازرسی رسیدگی
auditing	بازرسی رسیدگی
audited	بازرسی رسیدگی
unverified <adj.>	بازرسی نشده
examined	بازرسی کردن
identity control	بازرسی شناسنامه
controlling	بازرسی کردن
identity check	بازرسی شناسنامه
controls	بازرسی کردن
checks	بازرسی کردن
examine	بازرسی کردن
checked	بازرسی کردن
surveys	بازرسی کردن
search	بازرسی کردن
surveyed	بازرسی کردن
survey	بازرسی کردن
to browse through	بازرسی کردن
to rummage	بازرسی کردن
untested <adj.>	بازرسی نشده
uninspected <adj.>	بازرسی نشده
to search after	بازرسی کردن
probed	میله بازرسی
inspection	بازرسی و بازبینی
search	تکاپو بازرسی
detection	بازیابی بازرسی
examinations	بازرسی معاینه
probe	میله بازرسی
probes	میله بازرسی
manholes	اطاقک بازرسی
manhole	اطاقک بازرسی
examination	بازرسی معاینه
clean bill of health <idiom>	گواهی سلامتی
false evidence	گواهی کدب
certificate of origin	گواهی مبداء
licensing	گواهی نامه
certification	گواهی کردن
license	گواهی نامه
certificating of quantity	گواهی کمیت
certificate of weight	گواهی وزن
certificate of quality	گواهی کیفیت
certificate of quantity	گواهی کمیت
certificate of quantity	گواهی مقدار
certificate of receipt	گواهی رسید
certificate of survey	گواهی بازدید
qualifying certificate	گواهی صلاحیت
certificate of receipt	گواهی وصول
quality certificate	گواهی کیفیت
deposition	گواهی کتبی
testify	گواهی دادن
bill of health	گواهی بهداشت
certified check	چک گواهی شده
treasury warrant	گواهی خزانه
testifies	گواهی دادن
to call in evidence	گواهی خواستن از
speak well for	گواهی دادن
to bear testimony	گواهی دادن
testis	تخم گواهی
testified	گواهی دادن
deponent	گواهی نویس
death certificate	گواهی فوت
warrantable	قابل گواهی
interim certificates	گواهی موقت
certifier	گواهی کننده
insurance certificate	گواهی بیمه
false testimony	گواهی کذب
bill of health	گواهی تندرستی
to bear witness	گواهی دادن
inspection certificate	گواهی نظارت
health certificate	گواهی بهداشت
testifying	گواهی دادن
death certificates	گواهی فوت
testimonial	گواهی نامه
testimonials	گواهی نامه
witness	گواهی دادن
witnessed	گواهی دادن
attests	گواهی دادن
witnesses	گواهی دادن
attesting	گواهی دادن
certifies	گواهی کردن
certificates	گواهی نامه
certificate	گواهی نامه
warrants	گواهی حکم
warrants	گواهی کردن
warranting	گواهی حکم