Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
bill of health
گواهی تندرستی
Other Matches
probate
گواهی حصر وراثت گواهی نمودن صحت وصیت نامه
stock certificate
گواهی موجودی کالا در انبار گواهی سهم
eye-witnesses
گواهی مستقیم گواهی چشمی شاهدبرای العین
eyewitnesses
گواهی مستقیم گواهی چشمی شاهدبرای العین
eyewitness
گواهی مستقیم گواهی چشمی شاهدبرای العین
healthiness
تندرستی
good health
تندرستی
wellbeing
تندرستی
health
تندرستی
soundness
تندرستی
hygeia
تندرستی
health insurance
بیمه تندرستی
hygeia
دارگونهء تندرستی
the p health of old men
تندرستی ناپایدارپیران
in the pink
در کمال تندرستی یا صحت
the pink ofhealth
کمال تندرستی یا صحت
insalubrious
مضر برای تندرستی
valetudinarian
کسیکه نسبت به سلامتی و تندرستی خودوسواسی است
valetudinary
کسیکه نسبت به سلامتی و تندرستی خودوسواسی است
hygeian
وابسته به دارگونهء تندرستی مربوط به رب النوع صحت بهداشت
certifies
تصدیق و گواهی کردن تصدیق و گواهی دادن
certify
تصدیق و گواهی کردن تصدیق و گواهی دادن
certifying
تصدیق و گواهی کردن تصدیق و گواهی دادن
witnessed
گواهی
warranted
گواهی
witnesses
گواهی
testimony
گواهی
certificates
گواهی
certification
گواهی
warrant
گواهی
witnessing
گواهی
testimonies
گواهی
certificate
گواهی
warrants
گواهی
witness
گواهی
attestation
گواهی
depositions
گواهی
deposition
گواهی
certificate
[official document]
گواهی
evidence
گواهی
grade
گواهی
reference
[testimonial]
گواهی
report
گواهی
warranting
گواهی
oral evidence
گواهی
legalization
گواهی
attestation
گواهی
mark
گواهی
certificating of quantity
گواهی کمیت
certificate of inspection
گواهی بازرسی
certificate of damage
گواهی خسارت
certificate of health
گواهی بهداشت
certificate of deposit
گواهی سپرده
certificate of death
گواهی فوت
certificate of measurement
گواهی مقدار
certificate of measurement
گواهی وزن
certificate of origin
گواهی مبدا
certificate of quantity
گواهی مقدار
certificate of survey
گواهی بازرسی
certificate of survey
گواهی بازدید
certificate of quantity
گواهی کمیت
certificate of receipt
گواهی رسید
certificate of quality
گواهی کیفیت
certificate of origin
گواهی مبداء
certificate of weight
گواهی وزن
certificate of receipt
گواهی وصول
warrantable
قابل گواهی
treasury warrant
گواهی خزانه
health certificate
گواهی بهداشت
to call in evidence
گواهی خواستن از
to bear witness
گواهی دادن
to bear testimony
گواهی دادن
testis
تخم گواهی
qualifying certificate
گواهی صلاحیت
inspection certificate
گواهی بازرسی
inspection certificate
گواهی نظارت
insurance certificate
گواهی بیمه
clean bill of health
<idiom>
گواهی سلامتی
false testimony
گواهی کذب
certification
گواهی کردن
speak well for
گواهی دادن
certified check
چک گواهی شده
certifier
گواهی کننده
quality certificate
گواهی کیفیت
deponent
گواهی نویس
false evidence
گواهی کدب
interim certificates
گواهی موقت
evidence
ملاک گواهی
certified
گواهی شده
warrant
گواهی کردن
warrant
گواهی حکم
warranted
گواهی کردن
warranted
گواهی حکم
warranting
گواهی کردن
warranting
گواهی حکم
warrants
گواهی کردن
warrants
گواهی حکم
testify
گواهی دادن
certificate
گواهی نامه
testifies
گواهی دادن
certifying
گواهی کردن
testifying
گواهی دادن
depose
گواهی دادن
deposes
گواهی دادن
deposing
گواهی دادن
attest
گواهی دادن
attested
گواهی دادن
attesting
گواهی دادن
attests
گواهی دادن
license
گواهی نامه
depositions
گواهی کتبی
certifies
گواهی کردن
deposition
گواهی کتبی
licensing
گواهی نامه
certify
گواهی کردن
testified
گواهی دادن
birth certificate
گواهی تولد
witnessing
گواهی دادن
affiant
گواهی نویس
certificate of a doctor
گواهی پزشک
back letter
گواهی تضمین
bear witness
گواهی دادن
bear testimony
گواهی دادن
bill of health
گواهی بهداشت
call to witness
گواهی خواستن از
call in evidence
گواهی خواستن از
witnessed
گواهی دادن
witness
گواهی دادن
death certificates
گواهی فوت
certificates
گواهی نامه
death certificate
گواهی فوت
certificate of compliance
گواهی تطبیق
testimonial
گواهی نامه
witnesses
گواهی دادن
testimonials
گواهی نامه
certificate of analysis
گواهی بررسی
scrip
گواهی نامه موقت
subscriping witness
گواهی کننده سند
presage
گواهی دادن بر خبردادن از
to give evidence before the court
در دادگاه گواهی دادن
certificate of measurement
گواهی اندازه و ابعاد
vindicable
قابل گواهی واثبات
taking of evidence
شنوایی گواهی
[حقوق]
certificate of deposit
گواهی پول سپرده
certificate of deposits
گواهی نامه سپرده
certificate of exclusive inheritance
گواهی انحصار وراثت
hearing of evidence
شنوایی گواهی
[حقوق]
to call any one in testimony
از کسی گواهی خواستن
presaged
گواهی دادن بر خبردادن از
presages
گواهی دادن بر خبردادن از
share certificate
گواهی مالکیت سهام
bill of health
گواهی صحت مزاج
attestor
گواهی دهنده گواه
cover note
گواهی پوشش بیمه
d. certificate
گواهی نامه مرخصی
certificate
گواهی صادر کردن
give evidence of
گواهی دادن در مورد
false witness
گواهی یاشهادت دروغ
cover note
گواهی بیمه نامه
certificates
گواهی صادر کردن
notice of dishonour
گواهی عدم پرداخت
perjures
گواهی دروغ دادن
perjuring
گواهی دروغ دادن
marriage lines
گواهی نامه عروسی
perjure
گواهی دروغ دادن
packing note
گواهی بسته بندی
notarization
گواهی محضری و رسمی
presaging
گواهی دادن بر خبردادن از
notice of non payment
گواهی عدم پرداخت
taking of evidence
پذیرش سند و گواهی
[حقوق]
tests
شهادت گواهی بازرسی کردن
hearing of evidence
پذیرش سند و گواهی
[حقوق]
tested
شهادت گواهی بازرسی کردن
caption
گواهی مندرج درروی سند
test
شهادت گواهی بازرسی کردن
certified copy
رونوشت گواهی رسمی شده
to give evdience
گواهی دادن مدرک بودن از
depone
عزل نمودن گواهی دادن
testamur
گواهی نامه گذراندن امتحانات
testimonialize
گواهی نامه یا رضایت دادن
in witness whereof
برای گواهی مراتب بالا
grant probate of a will
صحت وصیتنامهای را گواهی کردن
perjury
سوگند شکنی گواهی دروغ
To authenticate a signature.
تصدیق امضاکردن ( گواهی امضاء )
I hereby certify that ….
بدینوسیله تصدیق ( گواهی ) می نمایم که …
clean bill of health
گواهی نامه بهداشت کشتی
attestation
امضاکسی را گواهی کردن تصدیق
captions
گواهی مندرج درروی سند
bankrupts certificate
گواهی نامه اعاده حیثیت
docl pass
گواهی ورود به لنگرگاه یاخروج از ان
probate
رونوشت گواهی شده وصیت نامه
matricula
دفتر ثبت گواهی نامه نویسی
vouchee
کسیکه برای او گواهی وشهادت میدهند
floater
گواهی نامه سهام دولتی یا راه اهن
internal evidence
مدارک یا گواهی که از درون چیزی بدست میاید
cdp
Processing Data Certificationin گواهی پردازش داده
estreat
رونوشت گواهی شده پیش نویس دادگاه
king's evidence
گواهی واعتراف شریک گناه برضدهمدستان خودرادرامریکا.....گویند
ccp
Programming inComputer Certificate گواهی برنامه نویسی کامپیوتر
attestation clause
عبارتی که در ذیل اسنادبلافاصله قبل از اسامی گواهی کنندگان امضا
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com