Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (3 milliseconds)
English
Persian
butchery business
گوشت فروشی
Search result with all words
at the but cher's
در دکان گوشت فروشی
Other Matches
bistro
اغذیه فروشی و مشروب فروشی
bistros
اغذیه فروشی و مشروب فروشی
salami
گوشت خوک ویا گوشت گاو خشک شده
pomace
گوشت سیب گوشت میوه
club steak
قسمتی از گوشت ران گاو گوشت گاو بریان شده
on sale
فروشی
on offer
فروشی
disposability
فروشی
sales
فروشی
for sale
فروشی
prudishness
عفت فروشی
perfumery
عطر فروشی
retail dealing
خرده فروشی
retail sales
خرده فروشی
priggery
علم فروشی
smithies
اهن فروشی
draperies
پارچه فروشی
smithy
اهن فروشی
priggishness
علم فروشی
pedlary
دست فروشی
retail trade
خرده فروشی
salter
نمک فروشی
short sale
پیش فروشی
wineshop
باده فروشی
wholesale
عمده فروشی
whole sale trade
عمده فروشی
whole sale dealer
عمده فروشی
toploftiness
خود فروشی
cash crop
فرآورد فروشی
toggery
لباس فروشی
taproom
بارمشروب فروشی
slopwork
دوخته فروشی
short sale
سلم فروشی
peacockery
خود فروشی
cash crop
محصول فروشی
draperies
ماهوت فروشی
drapery
پارچه فروشی
staple
مرکزعمده فروشی
stapled
مرکزعمده فروشی
stapling
مرکزعمده فروشی
greengrocery
سبزی فروشی
newsstand
روزنامه فروشی
jewelry
جواهر فروشی
barroom
نوشابه فروشی
bijouterie
جواهر فروشی
glassman
شیشه فروشی
chandlery
شمع فروشی
retail
جزئی فروشی
drapery
ماهوت فروشی
haberdashery
خرازی فروشی
optometry
عینک فروشی
upholstery
پرده فروشی
upholstery
مبل فروشی
pedantry
فضل فروشی
drugstore
دوا فروشی
drugstores
دوا فروشی
ironmongery
اهن فروشی
snobbery
افاده فروشی
slave trade
برده فروشی
retail
خرده فروشی
dealing in slaves
برده فروشی
food shop
خواربار فروشی
grocery
خواربار فروشی
grocery store
[American E]
خواربار فروشی
snack bar
ساندویچ فروشی
snack bars
ساندویچ فروشی
grocer's shop
خواربار فروشی
grocer's
خواربار فروشی
soda fountains
مغازه لیموناد فروشی
quantity discount
تخفیف عمده فروشی
quantity rebate
تخفیف عمده فروشی
soda fountain
مغازه لیموناد فروشی
resale price
بهای خرده فروشی
ostentation
خود فروشی تظاهر
swagger
کبر فروشی خودستایی
retail price
قیمت خرده فروشی
retail price
بهای خرده فروشی
retail
خرده فروشی کردن
delicatessens
مغازه اغذیه فروشی
bookshop
دکان کتاب فروشی
peltry
پوست خام فروشی
bookshops
مغازه کتاب فروشی
bars
میکده بارمشروب فروشی
bar
میکده بارمشروب فروشی
porterhouse
ابجو واغذیه فروشی
pot house
ابجو فروشی خرابات
smithy
فلز فروشی اهنگری
smithies
فلز فروشی اهنگری
box office
باجه بلیط فروشی
box offices
باجه بلیط فروشی
bookshops
دکان کتاب فروشی
proslavery
طرفداری از برده فروشی
delicatessen
مغازه اغذیه فروشی
pedantry or pedantism
علم فروشی خام
swaggered
کبر فروشی خودستایی
sales
جنس فروشی فروش
vintnery
عمده فروشی شراب
gaudiness
خودنمائی جلوه فروشی
oversold
فزون فروشی کردن
oversells
فزون فروشی کردن
overselling
فزون فروشی کردن
wholesale price
قیمت عمده فروشی
trade price
قیمت عمده فروشی
wineshop
مغازه شراب فروشی
cutlery
کارد وچنگال فروشی
oversell
فزون فروشی کردن
dramshop
بار مشروب فروشی
convenience store
خواربار فروشی کوچک
convenience stores
خواربار فروشی کوچک
bookshop
مغازه کتاب فروشی
dram shop
جایگاه نوشابه فروشی
dramshop
سالن مشروب فروشی
sweetshop
شیرینی فروشی قنادی
mercery
مغازه پارچه فروشی
newsstand
دکه روزنامه فروشی
tap room
محل پیاله فروشی
taproom
محل پیاله فروشی
ticket office
باجه بلیت فروشی
swaggers
کبر فروشی خودستایی
grogshop
دکان مشروب فروشی
to peacock oneself vref
خود فروشی کردن
to prank out oneself
خود فروشی کردن
groggery
نوشابه فروشی میخانه
swaggering
کبر فروشی خودستایی
barroom
بار یا پیاله فروشی
commission
حق العمل کاری امانت فروشی
milk float
عرابه یا چرخ شیر فروشی
milk floats
عرابه یا چرخ شیر فروشی
index of retail prices
شاخص قیمتهای خرده فروشی
index of wholesale prices
شاخص قیمتهای عمده فروشی
cantina
مغازه خواربار یامشروب فروشی
commissioning
حق العمل کاری امانت فروشی
commissions
حق العمل کاری امانت فروشی
Where is the ticket office?
باجه بلیت فروشی کجاست؟
short sale
بیع سلف پیش فروشی
newsstand
دکه یا کیوسک روزنامه فروشی
profit cannibalism
افراط در تخفیف و ارزان فروشی
Where is the booking office?
باجه بلیت فروشی کجاست؟
wholesale price index
شاخص قیمت عمده فروشی
ware
کالای فروشی پرهیز کردن از
wares
کالای فروشی پرهیز کردن از
wholesale
بطور یکجا عمده فروشی کردن
pedantic
وابسته به عالم نمایی وفضل فروشی
snuffles
زهد فروشی کردن صدای خس خس بینی
snuffling
زهد فروشی کردن صدای خس خس بینی
milk maid
زنی که درشیرخانه یا شیر فروشی کارمیکند
olericulture
سبزی فروشی فراوردن و نگاهداری سبزیجات
pedantize
از روی خامی علم فروشی کردن
snuffled
زهد فروشی کردن صدای خس خس بینی
floorwalker
بازرس فروشگاه بزرگ خرده فروشی
snuffle
زهد فروشی کردن صدای خس خس بینی
tap room
جایگاه نوشابه فروشی ونوشابه خوری
ink hard terms
اصطلاحات غلنبه که حاکی ازعلم فروشی باشد
mail order house
تجارت خرده فروشی بوسیله مکاتبات پستی
Are there any houses for sale in these parts?
این طرفها خانه فروشی پیدا می شود ؟
licensed victualler
مهمانخانه داری که پروانه نوشابه فروشی دارد
to make a p of one's learing
دانش خودرا نمایش دادن علم فروشی کردن
lumberyard
محوطه یاحیاط تیر فروشی که الوار در ان انباشته شده
lumberyards
محوطه یاحیاط تیر فروشی که الوار در ان انباشته شده
euphuism
انشاء پرتصنع و مغلق فصاحت فروشی یا استعمال صنایع لفظی
night cellar
زیر زمینی که در انجاپیاله فروشی کنندو مردم پست بدانجاروند
basting
گوشت
flesh
گوشت
granulation tissue
گوشت نو
brawn
گوشت
viand
گوشت
meats
گوشت
meat
گوشت
pulpless
بی گوشت
proud flesh
گوشت نو
flesh and blood
گوشت
preserved meat
گوشت
flesh-and-blood
گوشت
fruit pulp
گوشت میوه
fuzz ball
گوشت زیادی
gambrel
قلاب گوشت
pemmican
گوشت خشکانده
white meat
گوشت سفید
chopping board
تختهسبزیو گوشت
green meat
گوشت کهنه
masher
گوشت کوب
flab
گوشت شل و آویزان
luncheon meat
گوشت ساندویچی
top round
گوشت کبابی
flash hook
قلاب گوشت
flesh hook
قلاب گوشت کش
flesher
گوشت فروش
fleshmonger
گوشت فروش
pemican
گوشت خشکانده
french chop
گوشت دنده
spareribs
گوشت دنده
haslet
گوشت کبابی
pulpous
گوشت دار
shoulder
گوشت سردست
murrain
گوشت مرده
leg
گوشت ران
chop
گوشت دنده
chop
گوشت کتلت
sarcophagous
گوشت خوار
meatman
گوشت فروش
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com