Dictiornary-Farsi | گوشه نشینی که در غاریا کلبهای می نشست ودرجهانیان رابروی خود می بست | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
inclusus	گوشه نشینی که در غاریا کلبهای می نشست ودرجهانیان رابروی خود می بست


Other Matches

hermitical	وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
solitariness	گوشه نشینی
reclvsion	گوشه نشینی
seclusion	گوشه نشینی
sequestered life	گوشه نشینی
eremitic life	گوشه نشینی
eremitism	گوشه نشینی
cloisters	صومعه گوشه نشینی کردن
cloister	صومعه گوشه نشینی کردن
retreat	گوشه نشینی [گروهی برای مدتی]
cottier	روستایی ایرلندی که کلبهای اجاره کرده است
to poke up oneself	درجای تنگ رفتن ودر رابروی خود بستن
meet	نشست نشست گاه
meets	نشست نشست گاه
cornering	گوشه دار کردن گوشه گذاشتن به
corners	گوشه دار کردن گوشه گذاشتن به
corner	گوشه دار کردن گوشه گذاشتن به
eremitic	گوشه نشینانه گوشه گیر
acute angle	گوشه تیز گوشه تند
withdrawal	عملیات عقب نشینی اختیاری عقب نشینی
backpedal	عقب نشینی در مقابل حریف عقب نشینی
withdrawals	عملیات عقب نشینی اختیاری عقب نشینی
recoilless	جنگ افزار بدون عقب نشینی بدون عقب نشینی
variable recoil	سیستم عقب نشینی متغیر دستگاه عقب نشینی متغیر
settlement	نشست
seepage	نشست
trim	نشست
leakages	نشست
settletment	نشست
trimmest	نشست
trims	نشست
leakage	نشست
settlements	نشست
siting	نشست
precipitation	ته نشست
deposition	ته نشست
depositions	ته نشست
settlement of the dam	نشست سد
seance	نشست
slumps	نشست
slumping	نشست
symposia	هم نشست
fouling	ته نشست
session	نشست
meetings	نشست
sediments	ته نشست
sediment	ته نشست
meeting	نشست
consolidation	نشست
sessions	نشست
slumped	نشست
sitting	نشست
symposium	هم نشست
sittings	نشست
symposiums	هم نشست
slump	نشست
subsidence	نشست خاک
subside	نشست کردن
subsided	نشست کردن
electrolytic deposition	ته نشست الکترولیتی
subsides	نشست کردن
lime deposite	ته نشست اهکی
subsiding	نشست کردن
seep in	نشست کردن
assembly	مجمع نشست
rate of deposition	سرعت ته نشست
boring stay	محل نشست
annual accumulation of sediment	ته نشست سالانه
lacustrine sediment	ته نشست دریاچهای
air landed	هوا نشست
shore formation	ته نشست دریاچهای
extravasate	نشست کردن
oil residue	ته نشست روغن
subsidence	نشست فرونشینی
settle	نشست کردن
precipitated rocks	سنگهای ته نشست
calcareous deposit	ته نشست اهکی
leaky	نشست کننده
exudation	برون نشست
sinking	استهلاک نشست
closed conference	نشست مسدود
true slump	نشست واقعی
deposits	ته نشست ته نشین
extraordinary meeting	نشست ویژه
special session	نشست ویژه
deposit	ته نشست ته نشین
trim forward	نشست سینه
sink	نشست کردن
settlement of the foundation	نشست پی گاه
settlement ratio	نسبت نشست
she sat behind me	او پشت من نشست
sinkable	نشست کردنی
soft spot	ناحیه نشست
settles	نشست کردن
to cave in	نشست کردن
trim aft	نشست پاشنه
closed meeting	نشست مسدود
sinks	نشست کردن
The plan landed .	هواپیما بزمین نشست
extraordinary meeting	نشست فوق العاده
landing zone	منطقه نشست هوایی
settlement forecast	پیش بینی نشست
settlement of abutments	نشست تکیه گاه
powwow	نشست وگفتگو کردن
She went to the bad.	بروز سیاه نشست
annual accumulation of sediment	سال اورد ته نشست
She sat beside ( next to ) her mother .	کنار مادرش نشست
seat of settlement	محل نشست ساختمان
special session	نشست فوق العاده
He was favorably impressed by what I told him .	حرفم دردلش نشست
The dust was laid ( settled ) .	گرد وخاک نشست
conventional take off and landing	هواپیمایی با نشست وبرخاست معمولی
the bird took its perch	مرغ روی چوب نشست
proces verbal	صورت جلسه نشست نامه
exudate	ترشح التهابی برون نشست
the veaael was neaped	کشتی بواسطه فرو کش اب بگل نشست
To associate ( mix) with someone .	با کسی نشست وبر خاست کردن
to have a closed meeting	نشست محرمانه داشتن [بخصوص سیاست]
sedinentation	ته نشینی
subsidence	ته نشینی
adsorption	رو نشینی
soirTes	شب نشینی
wakes	شب نشینی
wake	شب نشینی
soirees	شب نشینی
soiree	شب نشینی
waked	شب نشینی
sedimentary	ته نشینی
retrocedence	پس نشینی
nightlife	شب نشینی
illuviation	ته نشینی
sedimentation	ته نشینی
settling	ته نشینی
evening party	شب نشینی
an eveing party	شب نشینی
recoils	پی نشینی
recoiling	پی نشینی
recoiled	پی نشینی
recoil	پی نشینی
sedimentation	ته نشینی
deposit	ته نشینی
deposits	ته نشینی
precipitation	ته نشینی
he took her in to dinner	انزن را بسفره خانه برده پهلویش نشست
drops	نشست افت کردن دریچه قلک تلفن
dropping	نشست افت کردن دریچه قلک تلفن
dropped	نشست افت کردن دریچه قلک تلفن
drop	نشست افت کردن دریچه قلک تلفن
electrostatic procipitation	ته نشینی الکترواستاتیک
to burn the midnighoil	شب نشینی کردن
sedimentation pond	حوضچه ته نشینی
urbanization	شهر نشینی
cotenancy	هم اجاره نشینی
urbanism	شهر نشینی
sanctuaries	حق بست نشینی
to burn the midnight oil	شب نشینی کردن
settlement	ته نشینی مسکن
sanctuary	حق بست نشینی
settlements	ته نشینی مسکن
retreat	عقب نشینی
fallback	عقب نشینی
retreated	عقب نشینی
break ground	عقب نشینی
tenantry	اجاره نشینی
silting	رسوب ته نشینی
recoiling	عقب نشینی
ruralize	ده نشینی کردن
recoiled	عقب نشینی
line of retreat	خط عقب نشینی
suburbia	حومه نشینی
retrocession	عقب نشینی
retrocedence	عقب نشینی
nomadism	کوچ نشینی
recoil	عقب نشینی
hutment	کلبه نشینی
retreats	عقب نشینی
katabasis	عقب نشینی
recesses	عقب نشینی
recoils	عقب نشینی
retreating	عقب نشینی
hypostatic	ناشی از ته نشینی
recess	عقب نشینی
give ground <idiom>	عقب نشینی کردن
retreats	عقب نشینی کردن
back pressure	فشار عقب نشینی
colonial	معماری کوچ نشینی
urbanistic	وابسته بشهر نشینی
retreating	عقب نشینی کردن
backblast	شعله عقب نشینی
backblast	موج عقب نشینی
blowback	عقب نشینی خودکار
to beat a retreat	کوس عقب نشینی
forced withrawal	عقب نشینی اجباری
to beat a retreat	عقب نشینی کردن
short recoil	عقب نشینی کوتاه
pull away	عقب نشینی کردن
sedimentation analysis	تجزیه بروش ته نشینی
withdraws	عقب نشینی کردن
withdraw	عقب نشینی کردن
rocket propulsion	فشارعقب نشینی موشک