Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (4 milliseconds)
English
Persian
tack
گوشه پایینی و جلوی بادبان طولی ناو
tacked
گوشه پایینی و جلوی بادبان طولی ناو
tacking
گوشه پایینی و جلوی بادبان طولی ناو
tacks
گوشه پایینی و جلوی بادبان طولی ناو
Other Matches
jibbing
بادبان سه گوشه جلوی دکل
jibbed
بادبان سه گوشه جلوی دکل
jib
بادبان سه گوشه جلوی دکل
jibs
بادبان سه گوشه جلوی دکل
head sail
بادبان جلوی دکل
afterleech
بادبان جلوی قایق
foresail
بادبان سه گوش در جلوی دکل
mizzen staysail
بادبان روی سیم جلوی دکل فرعی
lateen rig
بادبان 3 گوشه
clew
گوشه پایین بادبان
spinnaker
بادبان 3 گوشه بشکل بالن
staysail
بادبان 3 گوشه روی سیم
kite
بادبان 3 گوشه بشکل بالن کایت
spinnaker pole
تیری که بادبان 3 گوشه به ان وصل میشود
kites
بادبان 3 گوشه بشکل بالن کایت
tacking
تغییر سمت قایق در حرکت گوشه جلویی بادبان
tacks
تغییر سمت قایق در حرکت گوشه جلویی بادبان
tacked
تغییر سمت قایق در حرکت گوشه جلویی بادبان
tack
تغییر سمت قایق در حرکت گوشه جلویی بادبان
jibstay
قسمت فوقانی تیر که بادبان یک گوشه روی ان قرار می گیرد
crotches
مربع کوچک در 4 گوشه میزبیلیارد بی کیسه چنگک نگهدارنده تیر افقی بادبان
crotch
مربع کوچک در 4 گوشه میزبیلیارد بی کیسه چنگک نگهدارنده تیر افقی بادبان
cross member
عضو ساختمانی برای اتصال دو ستون طولی هواپیما یاقطعات طولی دیگر
sailed
کشتیرانی کردن بادبان برافراشتن بادبان حرکت در روی جاده یا دریا
sailings
کشتیرانی کردن بادبان برافراشتن بادبان حرکت در روی جاده یا دریا
sail
کشتیرانی کردن بادبان برافراشتن بادبان حرکت در روی جاده یا دریا
working sails
بادبان معمولی که با بادبان سبک یا سنگین در موقع تغییرشدت باد فرق دارد
foresail
بادبان عمده دگل جلو کشتی بادبان پایین
axial route
مسیر طولی منطقه عقب جاده طولی منطقه مواصلات
corners
گوشه دار کردن گوشه گذاشتن به
corner
گوشه دار کردن گوشه گذاشتن به
cornering
گوشه دار کردن گوشه گذاشتن به
lower limit
حد پایینی
lower deck
پل پایینی
beneath
زیرین پایینی
lower egypt
مصر پایینی
foot
قسمت پایینی
undersides
سطح پایینی
underside
سطح پایینی
underneath
زیرین پایینی
lower flammability limit
حد پایینی اشتعال پذیری
acute angle
گوشه تیز گوشه تند
eremitic
گوشه نشینانه گوشه گیر
oil scraper
رینگی در پایین یا حاشیه پایینی پیستون
clip joint
<idiom>
شغل سطح پایینی که پراز کلاهبرداری باشد
reversing layer
لایه نازکی در قسمت پایینی اتمسفر خورشید
deceleron
شهپری که بصورت نیمه هی بالایی و پایینی جدا میشود
hermitical
وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
possitive stagger
ترتیب قرارگرفتن بالهای هواپیمای دوباله بطوریکه لبه حمله بال بالایی جلوترازبخش متنافر بال پایینی باشد
negative stagger
ترتیب قرارگرفتن بالهای هواپیماهی دوباله بطوریکه لبه حمله بال پایینی جلوتراز بخش متنافر بال بالایی قرارگیرد
linearly
طولی
longitudinal
طولی
vertical curve
خم طولی
it will not take long
طولی
linear
طولی
variable area wing
بالهایی باطول متغیر درهواپیماهای دوباله که هنگام جمع شدن بال پایینی در بال بالایی تغییر ملموس و چشم گیری ایجاد میکند
ground timber
تیر طولی
linearity
حالت طولی
longeron
ستون طولی
longitudinal acceleration
شتاب طولی
longitudinal axis
محور طولی
longitudinal compression
فشار طولی
longitudinal girder
تیر طولی
longitudinal groove
شیار طولی
axial road
جاده طولی
variable
رکورد با هر طولی
longitudinal joint
درز طولی
linear metre
متر طولی
linear measure
مقیاس طولی
longitudinal
دنده طولی
profiled
برش طولی
axis
محور طولی
axis
خط طولی یا عرضی
longitudinal section
برش طولی
profiles
برش طولی
longitudinal stability
پایداری طولی
abscissa
محور طولی
strike joint
شکستگی طولی
profile
برش طولی
soon a
طولی نکشیدکه
longitudinal profile
پروفیل طولی
aisle
گذرگاه طولی
eftsoon
طولی نکشیدکه
longitudinal welding
جوشکاری طولی
easting
مختصات طولی
variables
رکورد با هر طولی
longitudinal studies
بررسیهای طولی
longitudinal turning
تراشکاری طولی
longitudinal valley
دره طولی
longitudinal wave
موج طولی
longitudinal screed
شمشه طولی
cut to length
طولی بریدن
cut off saw
اره طولی بر
thrust bearing
یاطاقان طولی
longitudinal stress
تنش طولی
longitudinal sleeper
تراورس طولی
longitudinal section
نیمرخ طولی
longitudinal reinforcement
ارماتور طولی
longitudinal reinforcement
فولادگذاری طولی
longitudinal screed
شمشه طولی
longitudinal seam
درز طولی
longitudinal seam
بخیه طولی
longitudinal section
برش طولی
profiling
برش طولی
frontward
جلوی
feont
جلوی
former
جلوی
faked
جمع کردن طولی
advance
پیشرفت طولی ناو
longitudinal
دندههای طولی موتور
fakes
جمع کردن طولی
shipshank
کوتاه کردن طولی
longitudinal redundancy check
مقابله افزونگی طولی
longitudinal shearing stress
تنش برشی طولی
fake
جمع کردن طولی
longitudinal girder
شاه تیر طولی
soonest
قریبا طولی نکشید
linearize
بصورت طولی دراوردن
advancing
پیشرفت طولی ناو
advances
پیشرفت طولی ناو
vertical curve
منحنی در نیمرخ طولی
end play
بازی طولی محور
anchor at short stay
لنگر طولی عمودی
soon
قریبا طولی نکشید
canaliculate
دارای پیچهای طولی
stay
بکسل طولی ناو
stayed
بکسل طولی ناو
formed hole
سوراخ درمقطع طولی
angular contact thrust ball bearing
بلبرینگ طولی محوری
ball thrust bearing
یاطاقان طولی ساچمهای
axial mining
مین گذاری طولی
summit
قله در نیمرخ طولی
summits
قله در نیمرخ طولی
x scale
مقیاس طولی عکس
cut to length
بصورت طولی بریدن
at the fore
در جلوی کشتی
sincipital
واقع در جلوی سر
prior
پیشین جلوی
forward
جلوی گستاخ
forwarded
جلوی گستاخ
before my very eyes
جلوی چشمهایم
in the way
جلوی راه
fore
جلوی درجلو
fore
جلوی قایق
longitudinal reinforcement
[فولاد گزاری طولی در بتن]
form grind
سنگ زدن در مقطع طولی
long service line
خط طولی زمین در بازی دونفره
abeam
امتداد عمود برمحور طولی
vittate
دارای راه راههای طولی
axial road
جاده طولی منطقه مواصلات
fake down
چیدن طناب به طور طولی
prowords
کلمات جلوی جملات
bowing
قسمت جلوی قایق
bow
قسمت جلوی قایق
bows
قسمت جلوی قایق
deck
سکوی جلوی تانک
bowling crease
خط موازی جلوی پایه ها
bowed
قسمت جلوی قایق
Get out of my face!
<idiom>
از جلوی چشمم دور شو!
nose spray
بسکهای جلوی گلوله
to stop the bus
جلوی اتوبوس را گرفتن
to get in the way
جلوی راه را گرفتن
windshield
شیشه جلوی اتومبیل
Get out of my sight!
<idiom>
از جلوی چشمم دور شو!
decked
سکوی جلوی تانک
front wing
گلگیر جلوی اتومبیل
cambers
انحنای جلوی اسکی
camber
انحنای جلوی اسکی
anticum
جرز جلوی معبد
ackermanaxle
محور جلوی اتومبیل
under one's nose
<adv.>
جلوی چشم کسی
forward echelon
رده جلوی نبرد
wind screen
شیشه جلوی اتومبیل
googol
عدد یک با صد صفر در جلوی ان
front mud guard
گلگیر جلوی اتومبیل
I walked past the shop ( store ) .
از جلوی فروشگاه گذشتم
forward area
منطقه جلوی رزم
foresheets
فضای جلوی قایق
windshields
شیشه جلوی اتومبیل
decks
سکوی جلوی تانک
invariance
عدم تغییرباقیمانده درتغییرات طولی وخطی
invariability
عدم تغییرباقیمانده درتغییرات طولی وخطی
roll
دوران حول محور طولی غلطش
rolled
دوران حول محور طولی غلطش
ripsaw
اره مخصوص برش طولی چوب
vertical beam
چوب
[میله]
طولی دار
[قالی]
trajectory
قسمت اول نیمرخ طولی تنداب
trajectories
قسمت اول نیمرخ طولی تنداب
lrc
Check LongitudinalRedundancy مقابله افزونگی طولی
rolls
دوران حول محور طولی غلطش
forward bow spring
فنر جلوی سینه کشتی
nip in the bud
<idiom>
از ابتدا جلوی چیزی را گرفتن
foreshores
لبه جلوی ساحل دریا
foreshore
لبه جلوی ساحل دریا
front wheel suspension
اویزش چرخهای جلوی اتومبیل
forebody
بدنه قسمت جلوی ناو
to block
[hold up]
(the) traffic
جلوی رفت و آمد را گرفتن
To keep prices down.
جلوی افزایش قیمتها را گرفتن
hold one's fire
<idiom>
جلوی زبان خود را گرفتن
Accidents wI'll happen .
جلوی اتفاق رانتوان گرفت
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com