English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
gemmy گوهر مانند
Other Matches
to inlay gems in anything چیزیرا گوهر نشان کردن گوهر در چیزی نشاندن
consubstantial هم گوهر
navigating گوهر
gem گوهر
navigates گوهر
navigate گوهر
navigated گوهر
nature گوهر
natures گوهر
homoousian هم گوهر
gemmy پر گوهر
jewel گوهر
essence گوهر
jewels گوهر
gems گوهر
consubstantiation هم گوهر
studded with gems گوهر نشان
inlaid with gems گوهر نشان
instarred with gems گوهر نشان
gemmed گوهر نشان
jeweler گوهر فروش
precious stones گوهر ها جواهرات
matrix or matrices قرارگاه گوهر
a rare bird گوهر نایاب
lowborn بد گوهر پست
sparklers گوهر درخشان
sparkler گوهر درخشان
gemologist گوهر شناس
inlaying گوهر نشان کردن
logie روی گوهر نما
inlays گوهر نشان کردن
inlay گوهر نشان کردن
gemological مربوطبه علم گوهر شناسی
jewel با گوهر اراستن مرصع کردن
jewels با گوهر اراستن مرصع کردن
gemmological مربوط به علم گوهر شناسی
The shell does not always contain a pearl. <proverb> همیشه در صدف گوهر نباشد .
inlayer مرصع ساز گوهر نشان
pyrope هر نوع گوهر برنگ قرمز روشن
Why do you cast pearls before the swine. <proverb> گوهر خود پیش خوک مینداز.
to inlay anything with gems چیزیرا گوهرنشان کردن گوهر در چیزی نشاندن
bushbaby گونههای نخستیان میمون مانند جنگلهای حارهی افریقا از تیرهی Galagidae که شبگرد هستند و چشمان درشت و دم پرپشت و جارو مانند دارند
bushbabies گونههای نخستیان میمون مانند جنگلهای حارهی افریقا از تیرهی Galagidae که شبگرد هستند و چشمان درشت و دم پرپشت و جارو مانند دارند
pennyweight سنگ گوهر فروشان که برابر است با 71555/1گرم و نشان اختصاری
lamellate لایه مانند ورقه مانند
fossiliferous فسیل مانند سنگواره مانند
lithoglyptics کنده کاری روی گوهر حکاکی روی جواهر
adjustable wheel چرخ تنظیم پذیر [مانند بلندی] [چرخ تطبیق پذیر] [مانند نوع جاده]
lapidarian سنگ شناس گوهر شناس
lapidary سنگ شناس گوهر شناس
historical rugs قالی های قدیمی، آنتیک و موزه ای [مثل فرش شیخ صفی، فرش پازیریک، فرش چلسی، فرش دادلی، فرش گوهر، فرش شکارگاهی وین و فرش توپکاپی]
Gohar carpet فرش گوهر [این فرش که توسط بافنده ای به همین نام از اهالی ارمنستان وسیه بافته شده از فرش های شاخص و کلیدی این منطقه محسوب شده و طرح آنرا مربوط به قره باغ می دانند.]
gypsiferous گچ مانند
capillaceous مانند نخ
unprecedented بی مانند
analogous مانند
capitate مانند سر
floriform گل مانند
goatish بز مانند
similar مانند
unapproachable بی مانند
fulidal اب مانند
penniform پر مانند
filiform نخ مانند
pipelike نی مانند
mammilliform مانند
vide مانند
reedier نی مانند
reediest نی مانند
reedy نی مانند
etcetera و مانند ان
plumose پر مانند
encephaloid مخ مانند
impish جن مانند
thready نخ مانند
threadlike نخ مانند
etc و مانند آن
blotchy لک مانند
womanlike زن مانند
without an e. بی مانند
inimitable بی مانند
fluty نی مانند
plumelike پر مانند
feathery پر مانند
incomparable بی مانند
tendinous بی مانند
unprecedentedly بی مانند
unequaled بی مانند
and so on و مانند ان
analog مانند
icily یخ مانند
as مانند
near- مانند
neared مانند
nearest مانند
nearing مانند
nears مانند
inapproachable بی مانند
frothy کف مانند
tougher پی مانند
foggier مانند مه
unique بی مانند
string نخ مانند
after the example of مانند
myrtle formed اس مانند
arundinaceous نی مانند
foggy مانند مه
foggiest مانند مه
argillaceous رس مانند
argillaceous گل مانند
toughest پی مانند
lambdoid مانند
simulant مانند
nearer مانند
tough پی مانند
unparalleled بی مانند
castellated دژ مانند
unequalled بی مانند
similiar مانند
mammilary مانند
near مانند
anthoid گل مانند
aquiform اب مانند
analogue مانند
analogues مانند
uniquely بی مانند
liplike لب مانند
coroniform تاج مانند
puppyish توله سگ مانند
corpuscular گویچه مانند
pterygoid بال مانند
sciuroid سنجاب مانند
cryptand حجره مانند
crinoid زنبق مانند
cowish گاو مانند
corvine کلاغ مانند
as usual مانند همیشه
as ever مانند همیشه
chondroid غضروف مانند
deltoideus مانند دال
scopulate کلاله مانند
dendriform مانند درخت
pouchy کیسه مانند
dermatoid پوست مانند
parchmenty پوست مانند
dermoid پوست مانند
apelike میمون مانند
dermoidal پوست مانند
digitiform انگشت مانند
deltoid مانند دال
arborescent شاخه مانند
arciform قوس مانند
ctenoid شانه مانند
cucullated مانند خودیاباشلق
culicoid پشه مانند
argillaceous مانند خاک رس
aphthoid برفک مانند
prurigmous مانند خنش
sacciform کیسه مانند
cuticular پوست مانند
cystoid مانند مثانه
deiform خدا مانند
disclike صفحه مانند
canaliculate ابراه مانند
rocklike خاره مانند
brach تازی مانند
rhizoid ریشه مانند
boxy جعبه مانند
rheumatoid مانند روماتیسم
cicatricial مانند اثرزخم
cinderous خاکستر مانند
reniform کلیه مانند
reeding طرح نی مانند
saddlebacked زین مانند
bosomy پستان مانند
charry زغال مانند
rodlike میله مانند
cancellate شبکه مانند
cadaveric لاشه مانند
butyric کره مانند
bursiform کیف مانند
carneous گوشت مانند
carunculate مانند لحیمه
bursiform کیسه مانند
ceraceous مانند موم
ceratoid شاخ مانند
saccate کیسه مانند
saclike کیسه مانند
campanulate زنگ مانند
ravined کلاغ مانند
scalelike فلس مانند
racemiform خوشه مانند
coralloid مانند مرجان
coriaceous چرم مانند
leatheroid چرم مانند
baccate توت مانند
puriform چرک مانند
auriform گوش مانند
asteroidal مانند ستاره
corneous شاخ مانند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com