English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
hematoblast گویچه قرمز نارس خون
Other Matches
peaty دارای زغال سنگ نارس مانندزغال نارس
spherule گویچه
storm warning پرچم قرمز با مرکز سیاه یا 2چراغ قرمز بعلامت باد شدید
carminic acid اسید کارمینیک [عامل اصلی رنگ قرمز حاصل از شیره کشی حشره دانه قرمز]
corpuscular گویچه مانند
globule گلبول گویچه خون
globules گلبول گویچه خون
beadings گویچه یا دانهی زینتی
beading گویچه یا دانهی زینتی
whiteblood cell گویچه سفیدخون گلبول سفید
hemolyze باعث تجزیه گویچه سرخ خون شدن
infrared line scan ردیابی خطی با اشعه مادون قرمز ردیابی مستقیم بامادون قرمز
unripe نارس
in the gristle نارس
premature نارس
raw نارس
jejune نارس
sophomoric نارس
immature نارس
infrared imagery عکسبرداری مادون قرمز عکاسی با استفاده از اشعه مادون قرمز
immature نارس نارسیده
nubbin میوه نارس
immaturely بطور نارس
abort نارس ماندن
undersocialized نارس اجتماعی
embryonic نارس اولیه
grcen wine شراب نارس
greenest ترو تازه نارس
green ترو تازه نارس
peat ذغال سنگ نارس
natural dyes رنگینه های طبیعی [که عموما از گیاهان و بعضی حیوانات تهیه می شوند. نمونه گیاهی رنگ قرمز گیاه روناس و نمونه حیوانی رنگ قرمز، حشره قرمزدانه می باشد.]
Turkaman rugs فرش های ترکمن [اینگونه فرش ها دارای طرح های ساده و هندسی شکل می باشند و غالبا زمینه قرمز یا قهوه ای ته قرمز با لبه ها و نوارهای سفید رنگ بافته می شوند.]
peat زغالسنگ نارس خاک نباتی
aborted سقط کردن نارس ماندن
aborting سقط کردن نارس ماندن
aborts سقط کردن نارس ماندن
turf ذغال سنگ نارس باچمن پوشاندن
green corn ذرت هندی که نارس بکار طبخ میاید
vegetable colic قولنجی که از خوردن میوه نارس دست میدهد
abortion سقط نوزاد نارس یا رشد نکرده عدم تکامل
abortions سقط نوزاد نارس یا رشد نکرده عدم تکامل
infrared ray اشعه مادون قرمز پرتو مادون قرمز پرتو فرو سرخ
leukocyte گویچه سفید خون گلبول سفید خون
lager ابجو نارس ابجو کم الکل
lagers ابجو نارس ابجو کم الکل
raddle گل قرمز
red <adj.> قرمز
redhead مو قرمز
coralline قرمز
cramoisy قرمز
erythroid قرمز
erythrean قرمز
reds قرمز
reddest قرمز
bloodshot قرمز
redder قرمز
ponceau قرمز
rubrics خط قرمز
redheads مو قرمز
vermilion قرمز
red line خط قرمز
laky a قرمز
vinaceous قرمز
vermillion قرمز
rubric خط قرمز
aka قرمز
vermeil قرمز
sanguineous قرمز
gules قرمز
redlining خط قرمز کشیدن
rel pole قطب قرمز
bright red قرمز روشن
cresol red قرمز کرزول
body brick اجر قرمز
rubefacient قرمز کننده
ripe lips لبهای قرمز
congo red قرمز کنگو
rosily برنگ قرمز
roucou قرمز بویا
Cayenne فلفل قرمز
chlorophennol red قرمز کلروفنول
red nucleus هسته قرمز
red lips لبهای قرمز
dressed inred قرمز پوش
murrey قرمز ارغوانی
infera red مادون قرمز
minium اکسید قرمز
minium شنجرف قرمز
infrared مادون قرمز
infrared زیر قرمز
methyl red قرمز متیل
martagon سوسن قرمز
kidney bean لوبیا قرمز
nacarat قرمز روشن
hot pepper فلفل قرمز
neutral red قرمز خنثی
red letter با حروف قرمز
encrimson قرمز کردن
red lead سرب قرمز
red card کارت قرمز
first class brick اجر قرمز
red brick اجر قرمز
gorcock با قرقره قرمز
crimson قرمز روناسی
phenol red قرمز فنول
oxide of copper توتیای قرمز
ladyfinger فلفل قرمز
rubefaction قرمز سازی
chilli pepper فلفل قرمز
flush قرمز کردن
flushes قرمز کردن
flushing قرمز کردن
ruddy قرمز رنگ
redden قرمز کردن
redden قرمز شدن
reddened قرمز کردن
reddened قرمز شدن
reddening قرمز کردن
reddens قرمز کردن
reddens قرمز شدن
elm نارون قرمز
elms نارون قرمز
hot line تلفن قرمز
hot lines تلفن قرمز
red light چراغ قرمز
red lights چراغ قرمز
scarlet قرمز جگری
scarlet قرمز لاکی
infra-red زیر قرمز
caramel مایل به قرمز
caramels مایل به قرمز
kidney beans لوبیا قرمز
red peppers فلفل قرمز
gold fish ماهی قرمز
goldfish ماهی قرمز
red pepper فلفل قرمز
angrier قرمز شده
rubescent قرمز شونده
crimson قرمز سیر
rufous قرمز کم رنگ
ruffous قرمز کم رنگ
ruby of arsenic زرنیخ قرمز
infra red زیر قرمز
Red chilli فلفل قرمز
rubious قرمز یاقوتی
rubefy قرمز کردن
safflower carmine قرمز کافیشه
cochineal قرمز دانه
reddening قرمز شدن
staring red قرمز زننده
angry قرمز شده
angriest قرمز شده
cochineal قرمز شراب کش
redstart بلبل دم قرمز اروپایی
red oxide of zinc اکسید قرمز روی
rubricize قرمز نشان دادن
roset رنگ نفاشی قرمز
rubricate قرمز نشان دادن
strawberry roan اسب قرمز رنگ
light red رنگ قرمز روشن
rubiginous برنگ قرمز اجری
carmine نوعی رنگ قرمز
purple red قرمز مایل به ارغوانی
redshank مرغ پا قرمز کرانه زی
thermal imagery عکاسی مادون قرمز
to tinge with red کمی قرمز کردن
red shift جابجایی به سوی قرمز
ultrared انطرف اشعه قرمز
vermeil لعل قرمز رنگ
red zinc ore اکسید قرمز روی
ruby zinc اکسید قرمز روی
ochreish قرمز چون گل اخری
zincite اکسید قرمز روی
rudd ماهی گول قرمز
spatalite اکسید قرمز روی
near infrared زیر قرمز نزدیک
red clause credit اعتبار با ماده قرمز
pharaoh ant مورچه قرمز کوچک
Indianred <adj.> <noun> نوعی رنگ قرمز
claret نوعی شراب قرمز
rubicund رنگ مایل به قرمز
red tape نوار باریک قرمز
far infrared زیر قرمز دور
bloody خون الود قرمز
bloodiest خون الود قرمز
bloodier خون الود قرمز
farouche یونجه گل قرمز کمرو
fireback قرقاول پشت قرمز
magenta یکجور رنگ قرمز
dunlin ابیای پشت قرمز
sanguine قرمز برنگ خون
clarets نوعی شراب قرمز
crimson لاکی قرمز کردن
sepia رنگ قرمز قهوه ای
bayed سرخ مایل به قرمز
baying سرخ مایل به قرمز
bays سرخ مایل به قرمز
bay سرخ مایل به قرمز
carbuncled مزین به یاقوت قرمز
chianti نوعی شراب قرمز
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com