| Total search result: 201 (14 milliseconds) |
|
|
|
| English |
Persian |
| lost ball |
گوی گم شده در مسیر بازی گلف که به فاصله 5 دقیقه پیدا نشود |
|
|
|
|
| Other Matches |
|
| full-time |
09 دقیقه بازی |
| bench jockey |
ذخیرهای که کمتر فرصت بازی پیدا میکند |
| bench warmer |
ذخیرهای که کمتر فرصت بازی پیدا میکند |
| round |
هرروند 3 دقیقه و هرمسابقه 3روند دارد با یک دقیقه استراحت بین روندها |
| roundest |
هرروند 3 دقیقه و هرمسابقه 3روند دارد با یک دقیقه استراحت بین روندها |
| ski run |
سرازیری یا مسیر مناسب برای اسکی بازی |
| away |
بازی در زمین حریف گویی که دورتر ازگوی دیگر از سوراخ قراردارد و حق تقدم برای ضربه زدن پیدا میکند |
| golf courses |
زمین بازی گلف دارای 81بخش و فاصله بین هر دوبخش در حدود 0072 تا0003 متر است |
| golf course |
زمین بازی گلف دارای 81بخش و فاصله بین هر دوبخش در حدود 0072 تا0003 متر است |
| distances |
مدت بازی قسمتی از مسیر مسابقه مشخص شده به وسیله پرچم یا میله |
| distance |
مدت بازی قسمتی از مسیر مسابقه مشخص شده به وسیله پرچم یا میله |
| bridge |
دهنه اسب نوار یا چرم در انتهای چوب بازی لاکراس پل ساختن دست برای زدن گوی بیلیارد فاصله بین سوراخهای گوی بولینگ |
| bridged |
دهنه اسب نوار یا چرم در انتهای چوب بازی لاکراس پل ساختن دست برای زدن گوی بیلیارد فاصله بین سوراخهای گوی بولینگ |
| bridges |
دهنه اسب نوار یا چرم در انتهای چوب بازی لاکراس پل ساختن دست برای زدن گوی بیلیارد فاصله بین سوراخهای گوی بولینگ |
| following distance |
فاصله بین وسائط نقلیه فاصله میان خودروها |
| single space |
در میان سطور فقط یک فاصله گذاردن تک فاصله کردن |
| point blank range |
فاصله از محل تیراندازی تاهدف فاصله تا هدف |
| interval |
فاصله اختلاف فاصله مدت زمان |
| insolubly |
چنانکه اب نشود |
space |
فاصله دادن فاصله داشتن |
| spaces |
فاصله دادن فاصله داشتن |
| fastest |
سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی |
| fasts |
سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی |
| fasted |
سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی |
| fast |
سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی |
| lanes |
مسیر هریک از دوندگان یاشناگران خط پرتاب ازاد مسیر گوی بولینگ خط شناگر |
| lane |
مسیر هریک از دوندگان یاشناگران خط پرتاب ازاد مسیر گوی بولینگ خط شناگر |
| collision parameter |
در محاسبه مدارات فاصله بین مرکز جاذبه یک میدان نیروی مرکزی از امتداد بردار سرعت جسم متحرک در بیشترین فاصله از مرکز ان |
groove |
خط فرسوده میان طول مسیر بولینگ سریعترین مسیر پیست مسابقه اتومبیلرانی خان |
| grooves |
خط فرسوده میان طول مسیر بولینگ سریعترین مسیر پیست مسابقه اتومبیلرانی خان |
| switched network backup |
انتخاب کاربر برای مسیر جانبی از شبکه وقتی که مسیر اول مشغول است |
| multithread |
طرح برنامه که از بیش یک مسیر منط قی استفاده میکند و هر مسیر همزمان اجرا میشود |
| landing approach |
مسیر نشستن هواپیما مسیر پیاده شدن به ساحل |
| thank you |
سایه شما کم نشود |
| invisibly |
چنانکه دیده نشود |
| interminably |
چنانکه تمام نشود |
| ball cushion |
دیوار پشتی دار در انتهای مسیر گوی بولینگ که مانع برگرداندن میله به مسیر میشود |
alley |
منطقه بین زمین سرویس وخط کناری فاصله بین بازیگران دوردست درزمین بیس بال فاصله از دیوارطرفین که گرفتن توپ در ان مشکل میشود |
| alleys |
منطقه بین زمین سرویس وخط کناری فاصله بین بازیگران دوردست درزمین بیس بال فاصله از دیوارطرفین که گرفتن توپ در ان مشکل میشود |
| alleyways |
منطقه بین زمین سرویس وخط کناری فاصله بین بازیگران دوردست درزمین بیس بال فاصله از دیوارطرفین که گرفتن توپ در ان مشکل میشود |
| crane rail |
مسیر حرکت پاتیل جرثقیل مسیر بالابر |
| shinny |
بازی هاکی که با توپ چوبی بازی شود چوب بازی هاکی |
| inexhaustibly |
چنانکه تهی یاتمام نشود |
poverty parts friends <idiom> |
بی زر میسر نشود کام دوستان |
| May no one go thru such an ordeal. |
نصیب گرگ بیابان نشود |
| indelible disgrace |
رسوایی که اثاران محویافراموش نشود |
| transfer payment |
پرداخت پولی که هیچ کارتولیدی را باعث نشود |
| one in the dark |
میلهای که پشت میله دیگربماند و دیده نشود |
| seal |
بستن چیزی بسیارمحکم به طوری که دیگرباز نشود |
| seals |
بستن چیزی بسیارمحکم به طوری که دیگرباز نشود |
| holing |
فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر |
| holes |
فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر |
| holed |
فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر |
| hole |
فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر |
| irremovability |
حالت چیزی یا کسی که از جای خود برداشته نشود |
| Two cas and a mouse , two wives in one house , two. <proverb> |
دو گربه و یک موش ,دو زن در یک خانه و دو سگ و یک استخوان هرگز سلوکشان نشود . |
| Don't get annoyed at this! |
بخاطر این دلخور نشو ! [اوقاتت تلخ نشود!] |
| close march |
راهپیمایی با فاصله جمع فرمان " فاصله جمع " درراهپیمایی |
| stable |
وضعیت حافظه وقتی هیچ سیگنال خارجی اعمال نشود |
| stables |
وضعیت حافظه وقتی هیچ سیگنال خارجی اعمال نشود |
| pregnant use of a verb |
بکار بردن فعل متعدی بدانگونه که مفعول ان مقدرباشدیعنی گفته نشود |
| bypass |
روش متفاوتی برای یک عنصر یا وسیله به طوری که دیگر استفاده نشود |
| bypassed |
روش متفاوتی برای یک عنصر یا وسیله به طوری که دیگر استفاده نشود |
| bypasses |
روش متفاوتی برای یک عنصر یا وسیله به طوری که دیگر استفاده نشود |
| bypassing |
روش متفاوتی برای یک عنصر یا وسیله به طوری که دیگر استفاده نشود |
| harlequinade |
بخشی ازنمایش یالال بازی که لوده دران بازی میکند لودگی |
| frame |
مدت زمان به کیسه انداختن تمام گویهای بازی اسنوکر یک دهم از بازی بولینگ |
| misplay |
بازی بد واز روی ناشیگری غلط بازی کردن |
| gamesmanship |
مهارت در بردن بازی بدون تخلف از مقررات بازی |
| cutthroat |
بازی 3 نفره که هریک به نفع خود بازی میکند |
| hours |
06 دقیقه |
| whipstitch |
یک دقیقه |
| line per minute |
خط در دقیقه |
| minute |
: دقیقه |
| half hour |
03 دقیقه |
| min |
دقیقه |
| minute |
دقیقه |
| From moment to moment . Every minute. |
آن به آن ( هر دقیقه ) |
| hour |
06 دقیقه |
| wait a second |
یک دقیقه |
| defaulting |
نرخ baud درمودم که در صورتی استفاده میشود که چیز دیگری انتخاب نشود |
| defaults |
نرخ baud درمودم که در صورتی استفاده میشود که چیز دیگری انتخاب نشود |
| default |
نرخ baud درمودم که در صورتی استفاده میشود که چیز دیگری انتخاب نشود |
| defaulted |
نرخ baud درمودم که در صورتی استفاده میشود که چیز دیگری انتخاب نشود |
| game |
وسیله ROM که حاوی کد برنامه برای بازی کامپیوتری است و در کنسول بازی نصب میشود |
| kiss in the ring |
بازی بگیرماچ کن :بازی که دران پسریادختری ....تااوراببوسد |
| shinney |
بازی هاکی که باتوپ چوبی بازی شود |
| dib |
ریگ بازی قاپ یا ریگی که با ان بازی می کنند |
| to make a trick |
با کارت شعبده بازی کردن [ورق بازی] |
| fire fight |
ترقه بازی اتش بازی مبادله تیراندازی |
| go no go |
اچار تنظیم فاصله سر تیر بارکالیبر 7/21 اچار تنظیم فاصله پیشانی گلنگدن |
| powers |
قطعهای که اگر برای مدت زمان مشخص استفاده نشود خود را خاموش میکند |
| powered |
قطعهای که اگر برای مدت زمان مشخص استفاده نشود خود را خاموش میکند |
| power |
قطعهای که اگر برای مدت زمان مشخص استفاده نشود خود را خاموش میکند |
| powering |
قطعهای که اگر برای مدت زمان مشخص استفاده نشود خود را خاموش میکند |
| revolutions per minute |
چرخش بر دقیقه |
| watt minute |
وات- دقیقه |
| revs per minute |
چرخش بر دقیقه |
| rpm |
گردش در دقیقه |
| revolutions per minute |
دور بر دقیقه |
| speed of rotation |
دور بر دقیقه |
| rotational speed |
دور بر دقیقه |
| number of revolutions |
دور بر دقیقه |
| rev |
دور بر دقیقه |
| rpm |
دور بر دقیقه |
| quarter hour |
پانزده دقیقه |
| exact sciences |
علوم دقیقه |
| revs per minute |
دور بر دقیقه |
| rpm |
چرخش بر دقیقه |
| rate of fire |
تعدادتیر در دقیقه |
| revolution per minute |
دور در دقیقه |
| revolutions per minute |
گردش بر دقیقه |
| revs per minute |
گردش بر دقیقه |
| rpm |
گردش بر دقیقه |
| rev |
گردش بر دقیقه |
beat |
تعدادپاروزنها در هر دقیقه |
| rotational speed |
گردش بر دقیقه |
| speed of rotation |
گردش بر دقیقه |
| beats |
تعدادپاروزنها در هر دقیقه |
| mathematics |
علوم دقیقه |
| ampere minute |
امپر- دقیقه |
| speed of rotation |
چرخش بر دقیقه |
| rotational speed |
چرخش بر دقیقه |
| number of revolutions |
چرخش بر دقیقه |
| rev |
چرخش بر دقیقه |
| number of revolutions |
گردش بر دقیقه |
| inning |
گیمی که بازیگر سرویس زده و ان را باخته فرصت برای نوبت هر بازی بیلیارد یاکروکه یک بخش از بازی بولینگ |
| summit |
حداکثر ارتفاع قله مسیر بلندترین قله مسیر گلوله |
| transit route |
مسیر دریایی بین المللی مسیر ترانزیت راه ترانزیت |
| summits |
حداکثر ارتفاع قله مسیر بلندترین قله مسیر گلوله |
| midcourse guidance |
هدایت موشک در مسیر میانه یا مسیر پرواز ازاد موشک |
| cyclic rate |
نواخت تیر در دقیقه |
| I will be back in 10 minutes. |
10 دقیقه دیگر برمیگردم. |
| subtility |
نکته باریک دقیقه |
| Wait a minute . |
یک دقیقه مهلت بده |
| wait a minute |
یک دقیقه صبر کنید |
| game misconduct penalty |
01 دقیقه اخراج بازیگرخطاکار |
| megacycle |
یک میلیون دوردر دقیقه |
| rpm |
مخفف دور در دقیقه |
| it is 0 minutes past four |
ده دقیقه از چهار می گذرد |
| cyclic rate |
تعداد تیردر دقیقه |
| at ten minutes notice |
با ده دقیقه اخطار قبلی |
| 180 strokes a minute |
۱۸۰ ضربه در دقیقه |
| misconduct penalty |
جریمه 01 دقیقه اخراج |
| harlepuinade |
نمایش لال بازی ودلقک بازی |
| charlatanic |
امیخته بازبان بازی یاچاچول بازی |
| crampet game |
بازی خفه بازی کم فضای شطرنج |
| timeout |
1-تابع خروج روی ترمینال -On line وقتی هیچ دادهای وارد نشود.2-مدت زمان یک عمل |
| major penalty |
اخراج بازیگر برای 5 دقیقه |
| The train was 10 minutes late. |
قطار 10 دقیقه دیر رسید |
| minute hand |
عقربه دقیقه شمار ساعت |
| minor penalty |
خطای کوچک و 2 دقیقه اخراج |
| There will be a delay of 8 minutes. |
8 دقیقه تاخیر خواهد داشت. |
| Tell him, he needs to wait for a moment. |
به او [مرد] بگوئید یک دقیقه صبر کند. |
| slow fire |
یک دقیقه فرصت برای تیراندازی به هر نفر |
| Let me think a moment . |
بگذارید یک دقیقه ( لحظه ) فکر کنم |
at the elventh hour |
دقیقه نود کاری انجام دادن |
| nodes |
ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت |
| fire lane |
مسیر تیراندازی دریایی مسیر پاک شده تیراندازی |
node |
ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت |
| base of trajectory |
تصویر افقی مسیر گلوله پایه مسیر گلوله |
| smoke test |
بررسی تصادفی برای اینکه ماشین باید در صورتی که هنگام روشن کردن دود ایجاد نشود کار کند |
| paged |
تعداد صفحات که چاپگر در یک دقیقه چاپ میکند |
| page |
تعداد صفحات که چاپگر در یک دقیقه چاپ میکند |
| pages |
تعداد صفحات که چاپگر در یک دقیقه چاپ میکند |
| tempo |
سرعت اجرای نتها به صورت ضربه در دقیقه .2- |
| tempos |
سرعت اجرای نتها به صورت ضربه در دقیقه .2- |
| Bureaucracy . Red tape . |
کاغذ بازی ( قرطاس بازی ) |
| covered |
گرفتن شمشیر به وضعی که شمشیر خودبخود در حمله حریف منحرف نشود |
| roundest |
روند بوکس برابر 3 دقیقه زمان مسابقه تکواندو |
| time |
زمانی که به صورت ساعت , دقیقه , ثانیه و... بیان شود |
| round |
روند بوکس برابر 3 دقیقه زمان مسابقه تکواندو |
| timed |
زمانی که به صورت ساعت , دقیقه , ثانیه و... بیان شود |
| times |
زمانی که به صورت ساعت , دقیقه , ثانیه و... بیان شود |
| substitute character |
حرفی که در صورتی که حرف دریافت شده تشخیص داده نشود نمایش داده میشود |
| Faraday cage |
صفحه فلزی یا سیمی متصل به زمین که وسایل حساس را کامل حفظ میکند به طوری که هیچ واسط ی از جریان الکترومغناطیسی ایجاد نشود |
| line printers |
وسیله چاپ اطلاعات با سرعت بالا خروجی به صورت خط در دقیقه است |
| line printer |
وسیله چاپ اطلاعات با سرعت بالا خروجی به صورت خط در دقیقه است |
| connects |
هزینه در واحد دقیقه برای ارتباط داشتن با کامپیوتر راه دور |
| connect |
هزینه در واحد دقیقه برای ارتباط داشتن با کامپیوتر راه دور |
| steadied |
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید |
| steadies |
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید |
| steady |
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید |
| steadying |
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید |
| dog leg |
شاخه مسیر شاخه انحرافی از مسیر اصلی |
| steadiest |
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید |
| dragway |
مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت |
| convoy routing |
تعیین مسیر کاروان دریایی تعیین مسیر حرکت ستون دریایی |
| dragstrip |
مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت |
| trunkair route |
مسیر هوایی استراتژیکی مسیر حرکت و حمل و نقل استراتژیکی هوایی |
| zones |
محل متن در سمت چپ حاشیه راست متن کلمه پرداز , اگر کلمهای به درستی در انتهای خط جا نشود , یک فضای خالی به صورت خودکار ایجاد میشود |
| zone |
محل متن در سمت چپ حاشیه راست متن کلمه پرداز , اگر کلمهای به درستی در انتهای خط جا نشود , یک فضای خالی به صورت خودکار ایجاد میشود |
| paged |
اندازه سرعت چاپگر نشان دهنده تعداد صفحات متن است که در هر دقیقه چاپ میشود |
| pages |
اندازه سرعت چاپگر نشان دهنده تعداد صفحات متن است که در هر دقیقه چاپ میشود |
| page |
اندازه سرعت چاپگر نشان دهنده تعداد صفحات متن است که در هر دقیقه چاپ میشود |
| intermediate contingency |
قدرت موتور توربوشفت پایین تر از سطح اضطراری که معمولا برای مدت 03 دقیقه مجاز میباشد |
| moto cross |
مسابقه موتورسیکلت رانی درمسیر خاکی محدود تپه و پیچ جاده و پرش در دو بخش 03یا 54 دقیقه |
| batting order |
ترتیب ورود توپزنها به بازی بیس بال ترتیب ورود توپزنهابه بازی کریکت |
| prosilient |
پیدا |
| apparent |
پیدا |