English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9 milliseconds)
English Persian
rampant vegetation گیاهان فراوان
luxuriant vegetation گیاهان فراوان
Other Matches
easy money پول فراوان ترکیب نرخ پایین بهره وموجودی فراوان اعتبار
richly فراوان
plentifully فراوان
unsparing فراوان
affluent فراوان
exuberantly فراوان
in abundance فراوان
profuse فراوان
prolific فراوان
plentiful فراوان
copious فراوان
all out فراوان
an abundance of فراوان
redundantly فراوان
oodles فراوان
redun dantly فراوان
plenty فراوان
exuberant فراوان
oodlins فراوان
abundant فراوان
foison فراوان
in galore فراوان
fulsome فراوان
feracious فراوان
excessive فراوان
galore فراوان
superabundant فراوان
lots بسیار فراوان
foison محصول فراوان
cretaceous دارای گچ فراوان
amply بطور فراوان
it smells of the lamp با زحمت فراوان
bounteous باسخاوت فراوان
overflowing فراوان ریزش
ample فراوان مفصل
rife فراوان عادی
abound with فراوان داشتن
superrabundant زیاد فراوان
abundant element عنصر فراوان
abounding فراوان بودن
very چندان فراوان
abound in فراوان داشتن
post haste با شتاب فراوان
exuberate فراوان بودن
infests فراوان بودن در
infesting فراوان بودن در
infested فراوان بودن در
infest فراوان بودن در
abounds فراوان بودن
feisty فراوان چابک
abounded فراوان بودن
abound فراوان بودن
rampant فراوان حکمفرما
f. money پول فراوان
teeming فراوان بودن
teemed فراوان بودن
teem فراوان بودن
abundantly بطور فراوان
plenty of rain باران فراوان
teems فراوان بودن
flora گیاهان
phytobentos گیاهان ته زی
post haste بسرعت شتاب فراوان
here is bread in plenty نان فراوان داریم
shock head دارای موی فراوان
he is f. of money پول فراوان دارد
grow rife فراوان یا متداول شدن
in deepest sympathy با دلسوزی بسیار فراوان
pervading فراوان یا شایع بودن
pervaded فراوان یا شایع بودن
pervade فراوان یا شایع بودن
copiously فراوان زیاد مفصلا
a copious choice of food and drink غذا و نوشیدنی فراوان
knock oneself out <idiom> باعث تلاش فراوان
luxuriance شکوه وجلال فراوان
pervades فراوان یا شایع بودن
to have plenty of time وقت فراوان داشتن
superabound زیاد فراوان بودن
dicotyledon گیاهان دو لپه
dicotyledones گیاهان دولپه
phytology علم گیاهان
cereal گیاهان گندمی
phanerogamia گیاهان پیدازا
cereals گیاهان گندمی
dicoty گیاهان دو لپه
dicot گیاهان دو لپه
herbaceous گیاهان علفی
luxuriant vegetation گیاهان انبوه
herbs گیاهان [در عطاری]
potentilla گیاهان پنجهای
rampant vegetation گیاهان انبوه
herbicidal کشنده گیاهان
rugger گیاهان گل سرخ
halophytes گیاهان شورپسند
phytoplankton گیاهان شناور
labor rich country کشور با نیروی کار فراوان
overlabour با رنج فراوان انجام دادن
overabound بیش از اندازه فراوان بودن
luxuriates فراوان شدن وفور یافتن
luxuriated فراوان شدن وفور یافتن
luxuriate فراوان شدن وفور یافتن
slather مقدار فراوان بیش ازاندازه
with much pains با رنج فراوان با زحمات بسیار
overrefinement تهذیب بسیار اراستگی فراوان
luxuriating فراوان شدن وفور یافتن
saltbush خانواده گیاهان قازایاغی
indigofera گیاهان نیل دارsnake
understory vegetation گیاهان زیر درختی
lobelia خانواده گیاهان لوبلیا
loggerhead گیاهان جنس قنطوریون
mold قارچ انگلی گیاهان
nurseryman پرورنده گیاهان زارع
chromogen رنگ پذیری گیاهان
gypso halophytes گیاهان شوراگچی شوراگچیان
herb شاخ وبرگ گیاهان
herbs شاخ وبرگ گیاهان
trash خاکروبه زوائد گیاهان
trashed خاکروبه زوائد گیاهان
fleabane گیاهان پیر بهاروبرنجاسف
trashes خاکروبه زوائد گیاهان
trashing خاکروبه زوائد گیاهان
greenery گیاهان سبز گلخانه
antiplant agent عامل ضد رویش گیاهان
chromogen دانههای رنگی گیاهان
dead hedge پرچین گیاهان خشک
halophytes گیاهان شوری پذیر
canopy تاج پوشش گیاهان
herbist فروشنده گیاهان طبی
herbalists فروشنده گیاهان طبی
canopies تاج پوشش گیاهان
herborist فروشنده گیاهان طبی
herbalist فروشنده گیاهان طبی
magnolias ماگنولیاسه ها گیاهان ماگنولیا
magnolia ماگنولیاسه ها گیاهان ماگنولیا
it is a in terms پرازاصطلاحات است اصطلاعات فراوان دارد
Ferdowsi is held in the greatest respect. فردوسی مورد احترام فراوان است
Joyedevivre لذت فراوان زندگی [ریشه فرانسوی]
shock headed انبوه گیسو دارای موی فراوان
pteridophyta گیاهان اوندی خانواده سرخس
grubbing ریشه کنی گیاهان در زمین
pteridophyte گیاهان اوندی خانواده سرخس
ratsbane گیاهان سمی قاتل موش
aquariums نمایشگاه جانوران و گیاهان ابزی
biota زندگی گیاهان وجانوران یک ناحیه
guava گیاهان و بتههای جنس psidium
hock گیاهان پنیرک شاهدانه صحرایی
aquarium نمایشگاه جانوران و گیاهان ابزی
vegetable kingdom جهان گیاهان مولود نباتی
slash and burn بریدن و سوزاندن گیاهان جنگلی
guavas گیاهان و بتههای جنس psidium
aquaria نمایشگاه جانوران و گیاهان ابزی
styloipodium ته خامه گیاهان خانواده هویج
cutin پوشش خارجی بعضی گیاهان
gerbera گیاهان سر بره وکلب جهنم
feverweed دستهای از گیاهان خانواده بوقناق
photodynamic اثر روشنایی در جنبش گیاهان
physic garden باغ گیاهان طبی یا دارویی
heterophyte گیاه انگل گیاهان دیگر
phytopathologic وابسته به اسیب شناسی گیاهان
hemp nettle گیاهان جنس کله گربه
defoliation از بین بردن برگ گیاهان
photodynamics اثر روشنایی در جنبش گیاهان
wisha برای بیان تعجب فراوان بکار میرود
planker گیاهان و جانورانی که دستخوش جنبش اب دریاهستند
flora کلیه گیاهان یک سرزمین گیاه نامه
herbarium مجموعه گیاهان خشک گیاه دان
oligophagous تغذیه کننده از گیاهان معدود وخاصی
Plants store up the sun's energy. گیاهان انرژی خورشید را ذخیره میکنند.
green roof [سقف ساختمان تزئین شده با گیاهان]
lysimiter دستگاه اندازه گیری تبخیر گیاهان
thremmatology علم پرورش گیاهان وجانوران اهلی
styloipodium گرده بالای میوه گیاهان چتری
phytoplankton زندگی گیاهان شناور بر سطح دریا
herbal مجموعه یاکلکسیون انواع گیاهان گیاهی
it is of a wide distribution در خیلی جاها پیدا میشود بسیار فراوان است
lodicule یکی از دو پایه غشاء نازک تخمدان گیاهان
green thumb استعداد و قدرت فوق العاده درپروراندن گیاهان
green thumbed کسیکه در پرورش گیاهان شانس و استعدادخوبی دارد
Aborigines سکنه اولیه یک کشور جانوران و گیاهان بومی
holophytic تغذیه کننده از گیاهان سبز همجنس خوار
snowbush انواع گیاهان سفید گلبرگ چای جرسی
elodea جنس گیاهان کوچک و ابزی و تک هستهای درامریکا
cankerworm نوزاد مختلف حشراتی که افت گیاهان اند
rushing بوریا انواع گیاهان خانواده سمار یک پر کاه
rushed بوریا انواع گیاهان خانواده سمار یک پر کاه
rush بوریا انواع گیاهان خانواده سمار یک پر کاه
photosynthesis ایجاد وتشکیل موادالی در گیاهان بکمک روشنایی
Mahogany was once abundant [prolific] in the tropical forests. یک موقعی چوب ماهون در جنگل های استوایی فراوان بود.
Vistory was dearly bought . پیروزی بقیمت گرانی بدست آمد ( تلفات جانی فراوان )
hydroponics رشد ونمو گیاهان درابهای مغذی برای تقویت ان
ergotism مرض قارچی برخی گیاهان دراثرسگاله مباحثه منطقی
jam session اجرای اهنگهای طرب انگیز بوسیله ارکسترهای بزرگ و نوازندگان فراوان
sere تغییر وسیر تکاملی محیط زیست گیاهان وجانوران خشک
cutworm کرمی که گیاهان کوچک راهنگام رسیدن بکف زمین میخورد
kinnikinnic برگ وپوست برخی گیاهان که هندیهای امریکایی بجای تنباکوبکارمیبرند
opens تابعی که میتواند در تابع یا برنامه بزرگ بدون دستور فراوان درج شود
opened تابعی که میتواند در تابع یا برنامه بزرگ بدون دستور فراوان درج شود
open تابعی که میتواند در تابع یا برنامه بزرگ بدون دستور فراوان درج شود
Perspex خانوادهای از پلاستیکها که بعنوان شیشه یا پلاستیکهای شفاف و نوگذران در هواپیماکاربرد فراوان دارد
inulin ماده نشاستهای که ازریشه زنجبیل شامی وبرخی گیاهان مرکب می گیرند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com