English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
to pull up a plant گیاهی را ازریشه دراوردن
Other Matches
displant ازریشه کندن ازبن دراوردن
grub جان کندن ازریشه کندن یا دراوردن
grubbed جان کندن ازریشه کندن یا دراوردن
grubs جان کندن ازریشه کندن یا دراوردن
botanical ترکیب یامشتقی از مواد گیاهی وداروهای گیاهی
vegetable jelly دلمه گیاهی ژلاتین گیاهی
radically ازریشه
root and branch ازریشه
uproot ازریشه کندن
uprooted ازریشه کندن
uprooting ازریشه کندن
uproots ازریشه کندن
extirpator ازریشه دراورنده
eradicates ازریشه کندن
eradicated ازریشه کندن
eradicate ازریشه کندن
soddy پوشیده ازریشه یاکلوخ چمنی
arrowroot نشاستهای که ازریشه اوروت گرفته میشود
blade twist تغییر نامطلوب گام ملخ ازریشه تا نوک
inulin ماده نشاستهای که ازریشه زنجبیل شامی وبرخی گیاهان مرکب می گیرند
vegetal گیاهی
herbaceous گیاهی
vegetative گیاهی
vegetable گیاهی
herbescent گیاهی
floral ornament تزیینات گیاهی
botanical pesticide افت کش گیاهی
sap wood شیره گیاهی
bolster layer بالش گیاهی
loose smut زنگ گیاهی
mildew زنگ گیاهی
milk شیره گیاهی
auxin هورمون گیاهی
aphis شپشک گیاهی
jassid افت گیاهی
blights زنگ گیاهی
phytogeography جغرافیای گیاهی
milking شیره گیاهی
milked شیره گیاهی
phyton واحد گیاهی
sap شیره گیاهی
sapped شیره گیاهی
saps شیره گیاهی
honeydew شهد گیاهی
blight زنگ گیاهی
vegetation پوشش گیاهی
vegetation زندگی گیاهی
bacterium میکروبهای گیاهی
plant food غذای گیاهی
blighting زنگ گیاهی
galenical داروی گیاهی
phytogeopraphy جغرافیای گیاهی
vegetive گیاهی روینده
latex شیره گیاهی
geobotany جغرافیای گیاهی
vegtable fat چربی گیاهی
vegetable fiber الیاف گیاهی
phytochorology جغرافیای گیاهی
milks شیره گیاهی
pectin ژلاتین گیاهی
geographical botany جغرافیای گیاهی
pectin دلمه گیاهی
herbal dye رنگینه گیاهی
floral zone منطقه گیاهی
plant geography جغرافیای گیاهی
vegetality حالت گیاهی
psylla شپشههای جهنده گیاهی
paleobotany سنگواره شناسی گیاهی
phytobiology علم الحیات گیاهی
Manila از الیاف گیاهی نساجی
phytosociology جامعه شناسی گیاهی
guard cell گیاهی را تشکیل میدهند
pollinose شبیه گرده گیاهی
phytogenic دارای منشاء گیاهی
plant ecology بوم شناسی گیاهی
vitta لوله یا منفذ گیاهی
phytoecology بوم شناسی گیاهی
mungo گیاهی از تیره روناسیان
psyllidae شپشههای جهنده گیاهی
fire blast یرقان سوزنده گیاهی
underwood گیاهی که در زیردرختی روییده
lenticel خلل وفرج گیاهی
plant-dyes رنگینه های گیاهی
humus خاک گیاهی هرموس
trichomic کرک گیاهی مویک
trichome کرک گیاهی مویک
trailer گیاهی که بزمین یا در ودیوار میچسبد
pollen counts درصد گردههای گیاهی در هوا
turgor اتساع غشاء پروتوپلاسم گیاهی
turgor ورم سلولهای زنده گیاهی
deciduous گیاهی که در زمستان برگ میریزد
pollen count درصد گردههای گیاهی در هوا
dragon's head گیاهی از نوع ترنجان یا اژدرباشی
excrescency اماس گیاهی یا حیوانی برامدگی
dragon head گیاهی از نوع ترنجان یا اژدرباشی
irid گیاهی از جنس سوسن یازنبق
verticillium قارچ ناقص افت گیاهی
trailers گیاهی که بزمین یا در ودیوار میچسبد
buckeye گیاهی شبیه شاه بلوط هندی
aaron's beard گیاهی از خانواده هوفاریقون بنام hypericumcalycinum
sori خوشههای گرده گیاهی خوشه هاگی
taxon واحد طبقه بندی گیاهی یاجانوری
herbal مجموعه یاکلکسیون انواع گیاهان گیاهی
eelgrass علف مارماهی که گیاهی است دریایی
herb doctor پزشکی که با داروی گیاهی به مداوا میپردازد
albumens مواد ذخیرهء اطراف بافت گیاهی
ecesis قراردادن حیوان یا گیاهی درمحل دیگری
vetch ماشک گیاهی از جنس باقلا یا نخود
albumen مواد ذخیرهء اطراف بافت گیاهی
foliage plant گیاهی که برای برگش پرورش دادن شود
gutta percha هیدرو کربن صمغ گیاهی درختان مختلف
green soap صابون ملایمی که ازروغنهای گیاهی تهیه میشود
globeflower گیاهی از تیره الاله واز جنس الالگان
louse هر نوع شپشه یا افت گیاهی وغیره شبیه شپش
intermaediate host جانور یا گیاهی که روی انگلی رشد و نمو کند
greenbrier گیاهی از خانوداده smilax شبیه عشبه یاصبرینه طبی
teliospore جدارصخیم اخرین مرحله ایجاد قارچ موجد زنگ گیاهی
glabrescent گیاهی که در جوانی کرکدار ودربلوغ بدون کرک وصاف میشود
plastogene اجسام بسیار ریزیاختههای گیاهی که عامل پدیدههای حیاتی یاخته میباشند
floristry شاخهای از علم گیاه شناسی توصیفی که درباره تعدادوگروههای گیاهی بحث میکند
larkspur [نوعی گل میمون که در تهیه رنگ های گیاهی خصوصا زرد و بنفش بکار می رود.]
pyxidium کپسول گیاهی که نیمی از ان در اثر شکفتن بازواز نیم پایینش جدا میگردد مجری
epiphytology علمی که درباره خواص و بوم شناسی وعلل شیوع امراض گیاهی بحث میکند
galbanum نوعی صمغ زرد رنگ که از گیاهی شبیه انقوزه گرفته میشود و مصرف طبی دارد
carthamin رنگینه زرد که از شیره گیاه سفلاور بدست می آید این رنگ گیاهی بیشتر در هند و چین مصرف می شود
embryophyte گیاهی که تولید گیاهک تخم زانموده و درنتیجه تولید بافتهای اوندی مینماید
acanthus design طرح پیچک [الهام گرفته شده از گیاهی به همین نام یعنی آکانتوس که بیشتر در طرح گل فرنگ یا گوبلن دیده می شود]
botany گیاهان یک ناحیه زندگی گیاهی یک ناحیه
intromit دراوردن
take out دراوردن
doffing دراوردن
take off دراوردن
sickles دراوردن
sickle دراوردن
doff دراوردن
doffs دراوردن
redact دراوردن
exsect دراوردن
doffed دراوردن
to push out دراوردن
renders دراوردن
wash out از پا دراوردن
to fish out دراوردن
gouged دراوردن
scauper دراوردن
gouge دراوردن
gouges دراوردن
gouging دراوردن
to take off دراوردن
to work out دراوردن
to take out دراوردن
to hew up دراوردن
gill دراوردن
to fish up دراوردن
rendered دراوردن
to tread out دراوردن
render دراوردن
rustled صدا دراوردن از
disabusing از اشتباه دراوردن
rustle صدا دراوردن از
exenterate احشاء را دراوردن
excision of clause دراوردن یک حمله
forms بشکل دراوردن
formed بشکل دراوردن
soberly از مستی دراوردن
disabuse از اشتباه دراوردن
sober از مستی دراوردن
enthrall بغلامی دراوردن
disabused از اشتباه دراوردن
broach نوشابه دراوردن
disabuses از اشتباه دراوردن
stirrings به جنبش دراوردن
rustles صدا دراوردن از
erupting دراوردن منفجرشدن
disembowelling روده دراوردن از
erupts دراوردن منفجرشدن
disembowelled روده دراوردن از
disembowel روده دراوردن از
foreclose a mortgage حق از گرو دراوردن
disemboweled روده دراوردن از
gazumps دبه دراوردن
gazumping دبه دراوردن
gazumped دبه دراوردن
gazump دبه دراوردن
teething دندان دراوردن
disembowels روده دراوردن از
erupted دراوردن منفجرشدن
rustling صدا دراوردن از
form بشکل دراوردن
encodes برمز دراوردن
encode برمز دراوردن
extruding ازقالب دراوردن
extrudes ازقالب دراوردن
extruded ازقالب دراوردن
extrude ازقالب دراوردن
stir به جنبش دراوردن
stirred به جنبش دراوردن
stirs به جنبش دراوردن
erupt دراوردن منفجرشدن
disemboweling روده دراوردن از
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com