English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
English Persian
hay گیاه خشک کرده یونجه خشک
Other Matches
hemp گیاه شاهدانه [در فرش هند، افغانستان و بعضی از فرش های چین از ساقه های چوبی این گیاه، الیاف تهیه کرده و در تار فرش از آن استفاده می کنند.]
bloomer شلوار گشاد و زنانه ورزشی گیاه شکوفه کرده
isomorph جانور یا گیاه ویاگروهی که مشابه گیاه یاگروه دیگری است
gametophyte گیاه یا نژادی از گیاه که دارای عضو جنسی تناوبی
ear خوشه [بخشی از ساقه گیاه غلاتی] [گیاه شناسی]
scarf joint جایی که دو سر تیر رانیم ونیم کرده با هم جفت کرده باشند
burger تکهای گوشت سرخ کرده یاکباب کرده که برای تهیه ساندویچ بکارمیرود
burgers تکهای گوشت سرخ کرده یاکباب کرده که برای تهیه ساندویچ بکارمیرود
swiss steak گوشت خرد کرده مخلوط با اردوچاشنی سرخ کرده
rhubarb گیاه ریواس [از برگ های این گیاه در چین و هند جهت تهیه رنگ زرد لیمویی استفاده می شود.]
I have a tooth abscess. دندانم ماده کرده ( چرک کرده )
fettle یونجه
purple medie یونجه
hay fever تب یونجه
lucern یونجه
alfalfa یونجه
lucerne یونجه
pollinosis تب یونجه
pollensis تب یونجه
madder گیاه روناس [از ریشه این گیاه رنگینه قرمز به دست می آید که یکی از اصلی ترین مواد رنگی در رنگرزی فرش محسوب می شود.]
pollinosis [med.] تب یونجه [پزشکی]
allergic rhinitis [med.] تب یونجه [پزشکی]
hay fever [med.] تب یونجه [پزشکی]
hayfever [med.] تب یونجه [پزشکی]
hay rack جای یونجه
nonsuch یکجور یونجه
pollenosis [med.] تب یونجه [پزشکی]
farouche یونجه گل قرمز کمرو
mows توده یونجه یا کاه
rick یونجه روی هم انباشته
mown توده یونجه یا کاه
mow توده یونجه یا کاه
hay loader لودر یونجه [کشاورزی]
wildling گیاه وحشی گیاه خودرو
halophyte گیاه اب شور یا گیاه شوره زی
hay mow توده یاکومه یونجه یا علف خشک
best gold تیری که نزدیک به نشان اصابت کرده تیری که نزدیک به مرکزهدف اصابت کرده باشد
lungwort شش گیاه
herbs گیاه
herb گیاه
plant گیاه
plants گیاه
greenstuff گیاه
herbage گیاه
vegetable گیاه
beastby کرده
unconsciously غش کرده
souffles پف کرده
infusion دم کرده
infusions دم کرده
bouffant پف کرده
bloat پف کرده
puff pastry پف کرده
souffle پف کرده
soufflTs پف کرده
unconscious غش کرده
off the trail پی گم کرده
i am 0 rials out of pocket کرده ام
turgid <adj.> پف کرده
gelid یخ کرده
tumid <adj.> پف کرده
puffy <adj.> پف کرده
puffed out <adj.> پف کرده
puffed <adj.> پف کرده
flowerer گیاه گل دهنده
herbaceous گیاه مانند
lemon grass گور گیاه
lithophyte گیاه سنگ زی
forb گیاه بوته
microphyte گیاه خرد
manragora مردم گیاه
manragora مهر گیاه
mandrake مهر گیاه
mandrake مردم گیاه
mandragora مهر گیاه
plantlike گیاه مانند
herbal گیاه نامه
herblike گیاه مانند
facet سطح گیاه
facets سطح گیاه
legumen گیاه خوردنی
fuzz ball گیاه قارچی
herbary باغ گیاه
herbescent گیاه مانند
ornamental گیاه ارایشی
herborist گیاه فروش
herbiferous گیاه دار
herbiferous گیاه اور
vegetative گیاه پرور
herbist گیاه فروش
herbivora گیاه خواران
herbary گیاه زار
herborist گیاه شناس
hedysarum گیاه ترنجبین
Aborigine گیاه بومی
geophyte گیاه خاکی
groundling گیاه زمینی
overgrown with plants گیاه پوش
green meat گیاه خوراکی
hydrophyte گیاه ابزی
gymnosperm گیاه بازدانه
honey dew شهد گیاه
herby گیاه دار
milk weed شیر گیاه
phytosphere گیاه- سپهر
ramie الیاف گیاه
ratoon جوانه گیاه
saxifrage گیاه سنگروی
overgrown with plants پوشیده از گیاه
seed plant بذر گیاه
club moss گیاه کبریت
sensitive plant گیاه حساس
castor oil plant گیاه کرچک
sweet rush گور گیاه
orchis گیاه ثعلب
phanerogam گیاه تخمدار
polycotylledon گیاه چندلپه
phytophagous گیاه خوار
phytology گیاه شناسی
phytosphere گیاه- کره
plant food غذای گیاه
cullion گیاه ثعلب
crytogam گیاه گمزاد
podophyllum مهر گیاه
phytogenic گیاه زاد
crucifer گیاه چلیپایی
phanerogam گیاه گلدار
decumbent گیاه خزنده
oceanophyte گیاه دریایی
mimosa گیاه حساس
milk weed گیاه پادزهر
xerophyte گیاه خشک زی
yearling گیاه یک ساله
air plant گیاه هواخوریاهواروی
epiphyte گیاه هوازی
aerophyte گیاه هوازی
acotyledon گیاه بی لپه
fig marigold گیاه نیمروز
houseplant گیاه خانگی
waterweed گیاه ابزی
azalea گیاه ازالیه
nicotiana گیاه توتون
the stem of a plant ساقه گیاه
musk root گیاه مشکین
mucilage لزوجت گیاه
turnsole گیاه تورنسل
bidental گیاه دوساله
vegetive گیاه پرور
exogen گیاه برون رو
cranesbill گیاه شمعدانی
monocotyledon گیاه تک لپه
houseplants گیاه خانگی
fungus گیاه قارچی
herbicides موادسمی ضد گیاه
grafts گیاه پیوندی
undergrowth زیر گیاه
to water something آب دادن [گیاه]
cutting قلمه گیاه
herbicide موادسمی ضد گیاه
graft پیوند گیاه
graft گیاه پیوندی
grafted پیوند گیاه
plants گیاه نهال
grafted گیاه پیوندی
grafts پیوند گیاه
hybrid گیاه پیوندی
herbivorous گیاه خواری
herbalists گیاه شناس
herbalist گیاه شناس
husbands گیاه پرطاقت
husband گیاه پرطاقت
botany گیاه شناسی
agaric گیاه قارچی
botanist گیاه شناس
botanists گیاه شناس
herbivore گیاه خوار
aromatic گیاه خوشبو
plant گیاه نهال
sheaf دسته گل یا گیاه
farci دلمه کرده
farcie دلمه کرده
puffed <adj.> ورم کرده
enrooted ریشه کرده
nodular ورم کرده
worked [been successful] <past-p.> کار کرده
testate وصیت کرده
smoothfaced صاف کرده
self taught تحصیل کرده
iced ppa خنک کرده
decorated زینت کرده
knotted ازدحام کرده
puffy <adj.> باد کرده
deep rooted ریشه کرده
distent ورم کرده
overage کم رشد کرده
off the track ازخط پی گم کرده
carpeted فرش کرده
they have done their work را کرده اند
inveterate ریشه کرده
hidden پنهان کرده
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com