Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
wort
گیاه خیسانده که هنوز تخمیرنشده
Other Matches
There's more to come.
<idiom>
هنوز تموم نشده.
[هنوز ادامه داره]
cold infusion
خیسانده
tisane
داروهای خیسانده
infusion of tobacco
خیسانده تنباکو
rose vinegar
خیسانده گل سرخ در سرکه
beta software
نرم افزاری که هنوز تمام آزمایش ها رویش تمام نشده و ممکن است هنوز مشکل داشته باشد
sour mash
غلات خیسانده برای تهیه مشروبات
The football players are warming up before the game ( match) .
هنوز درگرما گرم موضوع است ( کاملا" متوجه نیست ؟ هنوز گرم است )
isomorph
جانور یا گیاه ویاگروهی که مشابه گیاه یاگروه دیگری است
gametophyte
گیاه یا نژادی از گیاه که دارای عضو جنسی تناوبی
ear
خوشه
[بخشی از ساقه گیاه غلاتی]
[گیاه شناسی]
rhubarb
گیاه ریواس
[از برگ های این گیاه در چین و هند جهت تهیه رنگ زرد لیمویی استفاده می شود.]
madder
گیاه روناس
[از ریشه این گیاه رنگینه قرمز به دست می آید که یکی از اصلی ترین مواد رنگی در رنگرزی فرش محسوب می شود.]
halophyte
گیاه اب شور یا گیاه شوره زی
wildling
گیاه وحشی گیاه خودرو
hemp
گیاه شاهدانه
[در فرش هند، افغانستان و بعضی از فرش های چین از ساقه های چوبی این گیاه، الیاف تهیه کرده و در تار فرش از آن استفاده می کنند.]
stiller
هنوز
still
هنوز
as yet
هنوز
stillest
هنوز
stills
هنوز
yet
هنوز
not yet
<adv.>
هنوز نه
not yet
<adv.>
نه هنوز
nevertheless
هنوز
however
هنوز
unborn
هنوز فاهرنشده
i am yet to learnt
من هنوز نمیدانم
I don't know yet.
من هنوز نمیدانم.
is he still single?
ایا هنوز تک است
How can you ask?
هنوز نمی دانی؟
There is yet time.
هنوز وقت هست.
we are still above ground
هنوز زنده ایم
callow
جوجهای که هنوز پردرنیاورده
Nobody has come yet .
هیچکس هنوز نیامده
his palce is still open
جای او هنوز خالی
It is not known yet . It is not settled yet .
هنوز معلوم نیست
The letter hasnt arrived yet.
نامه هنوز نرسیده است
shouldered
سمت موجی که هنوز نشکسته
shoulder
سمت موجی که هنوز نشکسته
maidens
اسبی که هنوز برنده نشده
preadolescent
شخصیکه هنوز به بلوغ نرسیده
Are you still on the line?
هنوز پشت تلفن هستی؟
it remains to be proved
هنوز ثابت نشده است
Having hardly arrived you want to. . .
هنوز از راه نرسیدی می خواهی ...
Since you are not ready ...
چونکه هنوز آماده نیستی...
He cant count yet.
هنوز شمردن بلد نیست
maiden
اسبی که هنوز برنده نشده
The ice-cream has not set yet.
بستنی هنوز سفت نشده
shoulders
سمت موجی که هنوز نشکسته
novillero
گاوبازی که هنوز برنده نشده
there is little in it
هنوز نمتوان گفت که خواهدبرد
As you are not ready ...
چونکه هنوز آماده نیستی...
the battle still rages
جنگ هنوز شدت دارد
shouldering
سمت موجی که هنوز نشکسته
landsman
ملوان ساده که هنوز درجهای نگرفته
see if he is still there
به بیند او هنوز انجا است یانه
built into
که هنوز بخش فیزیکی سیستم است
generations
توسعه یافته که هنوز هم استفاده می شوند
generation
توسعه یافته که هنوز هم استفاده می شوند
My departure time is not determined yet .
وقت حرکت من هنوز مشخص نیست.
There's more to come.
<idiom>
باز هم هست.
[هنوز ادامه داره]
He is stI'll wet behind the ears.
هنوز دهانش بوی شیر می دهد
Presumably she hasnt arrived yet .
از قرار معلوم هنوز واردنشده است
There has as yet been no confirmation.
تا حالا هنوز هیچ تأییدی نیست.
elimination
بخشی از داده هنوز استفاده نشده است
The regulations are stI'll in force ( effect ) .
این مقررات هنوز بقوت خود با قی است
not out
توپزنی که هنوز اخراج نشده اعلام خطا
Befor I knew it , the hotel bI'll was sent .
هنوز هیچه نشده صورتحساب هتل را فرستادند
I have not played my trump ( winning ) card .
ورق برنده را هنوز رو نکره ام ( بازی نکردم )
My tea is not cool enough to drink.
چائی ام بقدر کافی هنوز سرد نشده
yhis port is not yet peopled
این بندر هنوز اباد نشده است
There is still time before I go.
هنوز وقت هست تا اینکه من راه بیفتم.
failed
سیستمی که پس از خرابی بخشی از آن هنوز کار میکند
The project is not fully developed yet.
این طرح هنوز پخته وآماده نیست
fails
سیستمی که پس از خرابی بخشی از آن هنوز کار میکند
fail
سیستمی که پس از خرابی بخشی از آن هنوز کار میکند
I'm still not quite sure how good you are.
من هنوز هم نمی دونم که تو واقعا چقدر خوب هستی.
Do you still remember how poor we were?
آیا هنوز یادت میاد، که چقدر فقیر بودیم.
Are you still around?
هنوز هستی ؟
[مانند پشت تلفن یا درچت اینترنت]
He has been a beggar for a hundred years; yet he d.
<proverb>
صد سال گدائى مى کند هنوز شب جمعه را نمى داند .
merges
ترکیب دو فایل داده که هنوز ترتیب خود را دارند
merge
ترکیب دو فایل داده که هنوز ترتیب خود را دارند
accrued interest
بهره ای که عاید شده ولی هنوز پرداخت نشده است
galley proof
نمونه ستونی مطالب چاپی که هنوز صفحه بندی نشده
He poked the mouse with his finger to see if it was still alive.
او
[مرد]
با انگشتش موش را سیخونک زد تا ببیند که آیا هنوز زنده بود یا نه.
soft
که هنوز بخشی از آن کار میکند حتی اگر مشکلی رخ داده باشد
Thinking of it still gives me a pang.
[Colloquial]
هنوز من را آزار می دهد
[اذیت می کند]
وقتی که در باره آن فکر می کنم.
plene administrative preter
دفاعی مبنی بر این که مقداری از مال متوفی هنوز باقی است
greasy wool
پشم چرب
[پشمی که هنوز شسته نشده و آماده ریسندگی نیست.]
open
نوار مغناطیسی در نوردی که هنوز در کارتریج یا کاست بسته شده است
deferred expense
هزینههای پیش بینی شدهای که هنوز موعد پرداختشان نرسیده است
softer
که هنوز بخشی از آن کار میکند حتی اگر مشکلی رخ داده باشد
opens
نوار مغناطیسی در نوردی که هنوز در کارتریج یا کاست بسته شده است
opened
نوار مغناطیسی در نوردی که هنوز در کارتریج یا کاست بسته شده است
softest
که هنوز بخشی از آن کار میکند حتی اگر مشکلی رخ داده باشد
sliver
فتیله نخ
[الیاف کشیده شده و موازی که هنوز تاب داده نشده اند.]
auditing
بررسی موقعیت سیستم و اینکه آیا هنوز ایمن است و درست کار میکند یا نه
audited
بررسی موقعیت سیستم و اینکه آیا هنوز ایمن است و درست کار میکند یا نه
audits
بررسی موقعیت سیستم و اینکه آیا هنوز ایمن است و درست کار میکند یا نه
audit
بررسی موقعیت سیستم و اینکه آیا هنوز ایمن است و درست کار میکند یا نه
selectable
نرخ baud ارسال و دریافت مودم که توسط کاربر انتخاب میشود و هنوز مشخص نیست
herbs
گیاه
herbage
گیاه
plants
گیاه
greenstuff
گیاه
plant
گیاه
lungwort
شش گیاه
herb
گیاه
vegetable
گیاه
honey dew
شهد گیاه
the stem of a plant
ساقه گیاه
sensitive plant
گیاه حساس
sweet rush
گور گیاه
herbescent
گیاه مانند
oceanophyte
گیاه دریایی
houseplant
گیاه خانگی
houseplants
گیاه خانگی
yearling
گیاه یک ساله
xerophyte
گیاه خشک زی
herbiferous
گیاه دار
herbiferous
گیاه اور
herbist
گیاه فروش
herbivora
گیاه خواران
herblike
گیاه مانند
vegetive
گیاه پرور
herborist
گیاه فروش
herborist
گیاه شناس
plantlike
گیاه مانند
waterweed
گیاه ابزی
herby
گیاه دار
herbary
باغ گیاه
turnsole
گیاه تورنسل
seed plant
بذر گیاه
lithophyte
گیاه سنگ زی
nicotiana
گیاه توتون
mandragora
مهر گیاه
overgrown with plants
پوشیده از گیاه
mandrake
مردم گیاه
mandrake
مهر گیاه
manragora
مهر گیاه
overgrown with plants
گیاه پوش
orchis
گیاه ثعلب
manragora
مردم گیاه
microphyte
گیاه خرد
milk weed
شیر گیاه
mimosa
گیاه حساس
monocotyledon
گیاه تک لپه
mucilage
لزوجت گیاه
lemon grass
گور گیاه
phanerogam
گیاه تخمدار
legumen
گیاه خوردنی
milk weed
گیاه پادزهر
saxifrage
گیاه سنگروی
hydrophyte
گیاه ابزی
ratoon
جوانه گیاه
ramie
الیاف گیاه
phytosphere
گیاه- سپهر
polycotylledon
گیاه چندلپه
podophyllum
مهر گیاه
plant food
غذای گیاه
phytosphere
گیاه- کره
phytophagous
گیاه خوار
phytology
گیاه شناسی
phytogenic
گیاه زاد
phanerogam
گیاه گلدار
musk root
گیاه مشکین
botanists
گیاه شناس
botanist
گیاه شناس
crucifer
گیاه چلیپایی
botany
گیاه شناسی
sheaf
دسته گل یا گیاه
plants
گیاه نهال
plant
گیاه نهال
vegetative
گیاه پرور
ornamental
گیاه ارایشی
air plant
گیاه هواخوریاهواروی
epiphyte
گیاه هوازی
aerophyte
گیاه هوازی
acotyledon
گیاه بی لپه
herbal
گیاه نامه
facets
سطح گیاه
facet
سطح گیاه
herbaceous
گیاه مانند
Aborigine
گیاه بومی
to water something
آب دادن
[گیاه]
grafts
گیاه پیوندی
grafts
پیوند گیاه
grafted
گیاه پیوندی
grafted
پیوند گیاه
graft
گیاه پیوندی
graft
پیوند گیاه
undergrowth
زیر گیاه
husbands
گیاه پرطاقت
hybrid
گیاه پیوندی
herbalist
گیاه شناس
aromatic
گیاه خوشبو
herbivore
گیاه خوار
herbivorous
گیاه خواری
herbicides
موادسمی ضد گیاه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com