English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9 milliseconds)
English Persian
enteroceptor گیرنده احشایی
interoceptor گیرنده احشایی
Other Matches
systemic sense حس احشایی
hemal احشایی
splanchnic احشایی
visceral احشایی
visceral sense حس احشایی
visceral drive سائق احشایی
splanchnic وابسته به احشاء احشایی
visceral nervous system دستگاه عصبی احشایی
backwards کانال از گیرنده به فرستنده برای ارسال گیرنده
backward کانال از گیرنده به فرستنده برای ارسال گیرنده
request سیگنال ارسالی توسط فرستنده به گیرنده وپرسش اینکه آیا گیرنده آماده دریافت داده است یا خیر.
requested سیگنال ارسالی توسط فرستنده به گیرنده وپرسش اینکه آیا گیرنده آماده دریافت داده است یا خیر.
requesting سیگنال ارسالی توسط فرستنده به گیرنده وپرسش اینکه آیا گیرنده آماده دریافت داده است یا خیر.
requests سیگنال ارسالی توسط فرستنده به گیرنده وپرسش اینکه آیا گیرنده آماده دریافت داده است یا خیر.
signalling 1-روش فرستنده برای هشدار به گیرنده برای ارسال یک پیام . 2-ارتباط با فرستنده درباره وضعیت گیرنده
consignee گیرنده کالا برای بارنامه گیرنده اصلی کالا
catcher گیرنده
addressees گیرنده
prehensory گیرنده
addressee گیرنده
barrage reception سد گیرنده
prehensorial گیرنده
payee گیرنده
getter گیرنده
consignee گیرنده
recipient گیرنده
receivers گیرنده
recipients گیرنده
receiver گیرنده
sensor گیرنده
prehensile گیرنده
grantee گیرنده
touching گیرنده
payees گیرنده
receptor گیرنده
receptors گیرنده
catchier گیرنده
catchiest گیرنده
catchy گیرنده
reciever گیرنده
adopter گیرنده
fetching گیرنده
reciptacle گیرنده
assignee گیرنده
accipient گیرنده
acceptor گیرنده
amateur receiver گیرنده اماتور
bailee تحویل گیرنده
baroreceptor گیرنده فشار
clocker گیرنده وقت
crystal set گیرنده اشکارساز
decision maker تصمیم گیرنده
distance receptor گیرنده دوربرد
distilling receiver گیرنده تقطیر
beat receiver گیرنده تداخلی
bribee رشوه گیرنده
concluder نتیجه گیرنده
determiner تصمیم گیرنده
consignee گیرنده امانت
chemoreceptor گیرنده شیمیایی
cessionary انتقال گیرنده
cell receptor گیرنده سلولی
determiners تصمیم گیرنده
auto radio گیرنده اتومبیل
communication receiver گیرنده مخابرات
acceptor level تراز گیرنده
catch of guage گیرنده بارانسنج
donee گیرنده هبه
donee گیرنده هدیه
transferee تحویل گیرنده
tither عشر گیرنده
thermoreceptor گیرنده دمایی
television receiver گیرنده تلویزیونی
sound probe گیرنده صوتی
single circuit receiver گیرنده یک مداره
revenger انتقام گیرنده
rejuvenescent جوانی از سر گیرنده
receiving set گیرنده رادیویی
receiving set دستگاه گیرنده
transferee انتقال گیرنده
transreceiver فرستنده و گیرنده
volumetric receptor گیرنده حجمی
two valve receiver گیرنده دو لامپی
receiving antenna انتن گیرنده
radio receiver گیرنده رادیویی
proprioceptor گیرنده عضلانی
inductance گیرنده انرژی
high fidelity receiver گیرنده رابط
grantee انتقال گیرنده
tube receiver گیرنده لامپی
grabber hand دست گیرنده
fondler اغوش گیرنده
feoffee گیرنده تیول
exteroceptor گیرنده برونی
exempted , adressee گیرنده استثنایی
interoceptor گیرنده درونی
enteroceptor گیرنده درونی
itching palm دست گیرنده
iterant ازسر گیرنده
loanee وام گیرنده
pledgee رهن گیرنده
pledgee وثیقه گیرنده
photoreceptor گیرنده نور
pawnee رهن گیرنده
passcatcher گیرنده پاس
opiate receptor گیرنده افیونی
offtake canal کانال گیرنده
nociceptor گیرنده درد
mortgagee رهن گیرنده
mechanic recepter گیرنده مکانیکی
donee هبه گیرنده
jams سد گیرنده پاس
transceiver فرستنده و گیرنده
striking موثر گیرنده
strikingly موثر گیرنده
trainee تعلیم گیرنده
trainees تعلیم گیرنده
receiver دستگاه گیرنده
receiver گیرنده رادیویی
receiver فرف گیرنده
receivers دستگاه گیرنده
receivers گیرنده رادیویی
jammed سد گیرنده پاس
receivers فرف گیرنده
comprehensive فرا گیرنده
jam سد گیرنده پاس
decreasing نقصان گیرنده
borrower قرض گیرنده
borrowers وام گیرنده
acquisitive فرا گیرنده
borrower وام گیرنده
prepossessing گیرنده جالب
payees گیرنده وجه
payee گیرنده وجه
borrowers قرض گیرنده
platform رسانگر حامل گیرنده
d.c. reciever گیرنده جریان دائم
decision making unit واحد تصمیم گیرنده
directional reciever گیرنده جهت دار
feoffee زعیم انتقال گیرنده
donee country کشور کمک گیرنده
receivers دستگاه گیرنده بی سیم
receiver دستگاه گیرنده بی سیم
receiver output volume شدت صوت گیرنده
receiver gating ولت افزایی گیرنده
radio sextant گیرنده امواج کیهانی
periclinal ازهمه سو شیب گیرنده
printing receiving apparatus دستگاه گیرنده ثبات
pressure points نقطههای گیرنده فشار
overtaking vessel شناوه سبقت گیرنده
zero beat تنظیم موج گیرنده
marginal borrower وام گیرنده نهائی
mains receiving set دستگاه گیرنده شبکه
long wave receiver گیرنده موج بلند
iterative ازسر گیرنده تکراری
transceiver دستگاه گیرنده فرستنده
superheterodyne receiver گیرنده سوپر هترودین
consignee گیرنده کالای ارسالی
receptors ستاره مساعد گیرنده
platforms رسانگر حامل گیرنده
color zones مناطق گیرنده رنگ
addresses نشانی گیرنده پیام
annuitant گیرنده مستمری سالیانه
addressed نشانی گیرنده پیام
holder گیرنده اشغال کننده
alienee گیرنده مال موردانتقال
borrower عاریه گیرنده مقترض
receptor ستاره مساعد گیرنده
determinants تصمیم گیرنده عاجز
borrowers عاریه گیرنده مقترض
address نشانی گیرنده پیام
catcher فرفرههای گیرنده محصول
holders گیرنده اشغال کننده
determinant تصمیم گیرنده عاجز
receptors دستگاه گیرنده وان حمام
exempted , adressee گیرنده معاف از اجرای دستور
large hande a دارای دست بگیر گیرنده
split end گیرنده توپ در انتهای خط جبهه
remittee گیرنده وجه فرستاده شده
receptor دستگاه گیرنده وان حمام
prehensive گیرنده دارای قوه قبض
donatory گیرنده بخشش یاهدیه یاهبه
broadcast ارسال داده به چندین گیرنده 2-
broadcasts ارسال داده به چندین گیرنده 2-
pyrophorous اتش گیرنده مجاورت هوا
carrige forward کرایه به عهده گیرنده کالا
price taker خریدار یا فروشنده جزء گیرنده قیمت
aurigae ممسک الاعنه گیرنده ریسمان اوریگا
omnidirectional گیرنده یا فرستنده امواج درجهت مناسب
responsor دستگاه گیرنده و جواب دهنده الکترونیکی
high fidelity دستگاه گیرنده عالی وخوش صدا
auriga ممسک الاعنه گیرنده ریسمان اوریگا
to address نشانه گیرنده را روی پاکت گذاشتن
grantee انتقال گیرنده متهب منتقل الیه
route مسیر یک پیام بین فرستنده و گیرنده در شبکه
backwards ارسال داده کنترل شده توسط گیرنده
backward ارسال داده که توسط گیرنده کنترل میشود
communication مسیر فیزیکی که فرستنده را به گیرنده وصل میکند
universal transmitter asynchronousreciver فرستنده /گیرنده ناهمزمان جامع
routes مسیر یک پیام بین فرستنده و گیرنده در شبکه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com