English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
prepossessing گیرنده جالب
Other Matches
questionof interest پرسشهای جالب توجه موضوعهای جالب توجه
backwards کانال از گیرنده به فرستنده برای ارسال گیرنده
backward کانال از گیرنده به فرستنده برای ارسال گیرنده
requested سیگنال ارسالی توسط فرستنده به گیرنده وپرسش اینکه آیا گیرنده آماده دریافت داده است یا خیر.
requesting سیگنال ارسالی توسط فرستنده به گیرنده وپرسش اینکه آیا گیرنده آماده دریافت داده است یا خیر.
requests سیگنال ارسالی توسط فرستنده به گیرنده وپرسش اینکه آیا گیرنده آماده دریافت داده است یا خیر.
request سیگنال ارسالی توسط فرستنده به گیرنده وپرسش اینکه آیا گیرنده آماده دریافت داده است یا خیر.
signalling 1-روش فرستنده برای هشدار به گیرنده برای ارسال یک پیام . 2-ارتباط با فرستنده درباره وضعیت گیرنده
consignee گیرنده کالا برای بارنامه گیرنده اصلی کالا
yummy جالب
memorable جالب
attractive جالب
screaming جالب
spicy جالب
arresting جالب
marvelous جالب
inviting جالب
marvellous جالب
absorbing جالب
drawing card جالب
liberals جالب توجه
really sick واقعا جالب
really wicked واقعا جالب
liberal جالب توجه
well off جذاب جالب
yummy جالب توجه
riding high <idiom> جالب توجه
snazzier بسیار جالب
snazzy بسیار جالب
notables جالب توجه
engaging جالب توجه
interesting جالب توجه
notable جالب توجه
newsworthy جالب و بموقع
remarkable جالب توجه
snazziest بسیار جالب
uninteresting غیر جالب توجه
cliff hanger مطلب یا داستان جالب
sight seeing دیدار منافر جالب
unco جالب توجه عجیب
invitingly بطور جالب یا کشنده
prepossessingly بطور جالب یا جاذب
lively جالب توجه سرزنده
liveliest جالب توجه سرزنده
quaintness غرابت جالب توجه
cliff-hanger مطلب یا داستان جالب
interestingly بطور جالب توجه
cliff-hangers مطلب یا داستان جالب
livelier جالب توجه سرزنده
drawing card چیز جالب توجه
an interesting story حکایت جالب توجه
interest اهمیت [مهم ] [جالب]
high light نکات برجسته یا جالب
quaint از روی مهارت عجیب و جالب
it is interesting to me برای من جالب توجه است
colourless رنگ پریده غیر جالب
colorless رنگ پریده غیر جالب
eye catcher چیز چشم گیر جالب نظر
The color harmony in nature is very interesting. هماهنگی رنگها درطبیعت بسیار جالب است
wowed فریاد حاکی ازخوشحالی و تعجب و حیرت چیز جالب
wow فریاد حاکی ازخوشحالی و تعجب و حیرت چیز جالب
wowing فریاد حاکی ازخوشحالی و تعجب و حیرت چیز جالب
it does not a to me درنزدمن جالب توجه نیست چنگی بدل نمیزند
wows فریاد حاکی ازخوشحالی و تعجب و حیرت چیز جالب
Comparison with other countries is extremely interesting. مقایسه با کشورهای دیگر بی اندازه جالب توجه است.
browsing نگاه کردن به فایلها یالیستهای کامپیوتر برای پیداکردن یک چیز جالب
screamer اگهی درشت وجالب توجه در روزنامه مطالب جالب توجه
It will be interesting to see how the first free elections play themselves out. خیلی جالب خواهد بود تا ببینید که نتیجه اولین انتخابات آزاد چه خواهد شد .
grantee گیرنده
consignee گیرنده
prehensile گیرنده
touching گیرنده
payees گیرنده
getter گیرنده
reciever گیرنده
reciptacle گیرنده
recipients گیرنده
prehensorial گیرنده
payee گیرنده
fetching گیرنده
receptor گیرنده
acceptor گیرنده
accipient گیرنده
adopter گیرنده
barrage reception سد گیرنده
catcher گیرنده
receptors گیرنده
prehensory گیرنده
recipient گیرنده
receiver گیرنده
receivers گیرنده
catchier گیرنده
catchiest گیرنده
catchy گیرنده
sensor گیرنده
assignee گیرنده
addressee گیرنده
addressees گیرنده
cell receptor گیرنده سلولی
beat receiver گیرنده تداخلی
bribee رشوه گیرنده
itching palm دست گیرنده
catch of guage گیرنده بارانسنج
baroreceptor گیرنده فشار
determiner تصمیم گیرنده
determiners تصمیم گیرنده
donee گیرنده هبه
acceptor level تراز گیرنده
mechanic recepter گیرنده مکانیکی
loanee وام گیرنده
iterant ازسر گیرنده
auto radio گیرنده اتومبیل
bailee تحویل گیرنده
striking موثر گیرنده
amateur receiver گیرنده اماتور
strikingly موثر گیرنده
cessionary انتقال گیرنده
feoffee گیرنده تیول
decision maker تصمیم گیرنده
exteroceptor گیرنده برونی
exempted , adressee گیرنده استثنایی
distance receptor گیرنده دوربرد
distilling receiver گیرنده تقطیر
interoceptor گیرنده درونی
donee گیرنده هدیه
donee هبه گیرنده
interoceptor گیرنده احشایی
enteroceptor گیرنده احشایی
crystal set گیرنده اشکارساز
fondler اغوش گیرنده
inductance گیرنده انرژی
chemoreceptor گیرنده شیمیایی
acquisitive فرا گیرنده
clocker گیرنده وقت
high fidelity receiver گیرنده رابط
grantee انتقال گیرنده
communication receiver گیرنده مخابرات
concluder نتیجه گیرنده
consignee گیرنده امانت
grabber hand دست گیرنده
enteroceptor گیرنده درونی
jammed سد گیرنده پاس
revenger انتقام گیرنده
receivers گیرنده رادیویی
pledgee رهن گیرنده
pledgee وثیقه گیرنده
receivers دستگاه گیرنده
receiver فرف گیرنده
decreasing نقصان گیرنده
rejuvenescent جوانی از سر گیرنده
photoreceptor گیرنده نور
pawnee رهن گیرنده
passcatcher گیرنده پاس
transferee انتقال گیرنده
payee گیرنده وجه
receiver گیرنده رادیویی
transceiver فرستنده و گیرنده
transferee تحویل گیرنده
receivers فرف گیرنده
receiving set گیرنده رادیویی
receiving set دستگاه گیرنده
receiving antenna انتن گیرنده
radio receiver گیرنده رادیویی
single circuit receiver گیرنده یک مداره
sound probe گیرنده صوتی
jams سد گیرنده پاس
jam سد گیرنده پاس
television receiver گیرنده تلویزیونی
proprioceptor گیرنده عضلانی
thermoreceptor گیرنده دمایی
comprehensive فرا گیرنده
tither عشر گیرنده
receiver دستگاه گیرنده
payees گیرنده وجه
borrower قرض گیرنده
offtake canal کانال گیرنده
nociceptor گیرنده درد
transreceiver فرستنده و گیرنده
tube receiver گیرنده لامپی
two valve receiver گیرنده دو لامپی
mortgagee رهن گیرنده
volumetric receptor گیرنده حجمی
borrowers قرض گیرنده
opiate receptor گیرنده افیونی
trainees تعلیم گیرنده
trainee تعلیم گیرنده
borrowers وام گیرنده
borrower وام گیرنده
overtaking vessel شناوه سبقت گیرنده
zero beat تنظیم موج گیرنده
radio sextant گیرنده امواج کیهانی
receiver gating ولت افزایی گیرنده
receiver output volume شدت صوت گیرنده
mains receiving set دستگاه گیرنده شبکه
superheterodyne receiver گیرنده سوپر هترودین
marginal borrower وام گیرنده نهائی
transceiver دستگاه گیرنده فرستنده
long wave receiver گیرنده موج بلند
feoffee زعیم انتقال گیرنده
iterative ازسر گیرنده تکراری
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com