Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
volumetric receptor
گیرنده حجمی
Other Matches
backwards
کانال از گیرنده به فرستنده برای ارسال گیرنده
backward
کانال از گیرنده به فرستنده برای ارسال گیرنده
requested
سیگنال ارسالی توسط فرستنده به گیرنده وپرسش اینکه آیا گیرنده آماده دریافت داده است یا خیر.
request
سیگنال ارسالی توسط فرستنده به گیرنده وپرسش اینکه آیا گیرنده آماده دریافت داده است یا خیر.
requests
سیگنال ارسالی توسط فرستنده به گیرنده وپرسش اینکه آیا گیرنده آماده دریافت داده است یا خیر.
requesting
سیگنال ارسالی توسط فرستنده به گیرنده وپرسش اینکه آیا گیرنده آماده دریافت داده است یا خیر.
signalling
1-روش فرستنده برای هشدار به گیرنده برای ارسال یک پیام . 2-ارتباط با فرستنده درباره وضعیت گیرنده
voluminal
حجمی
consignee
گیرنده کالا برای بارنامه گیرنده اصلی کالا
shrinkage
افت حجمی
volume charge
بار حجمی
volume percent
درصد حجمی
volumetric analysis
تجزیه حجمی
constancy of volum
ثبات حجمی
cubical expansion
انبساط حجمی
displacement pump
تلمبه حجمی
solid
مکعب حجمی
density
جرم حجمی
densities
جرم حجمی
solids
مکعب حجمی
volumetric analysis
سنجش حجمی
volume fraction
کسر حجمی
bale cubic capacity
تناژ حجمی
body force
نیروی حجمی
bulk density
چگالی حجمی
gross tonnage
گنجایش حجمی
bulkweight
وزن حجمی
volumetric weight
وزن حجمی
weight by volume
وزن حجمی
volumetric measure
اندازه حجمی
volumetric efficiency
بازده حجمی
density of volume charge
چگالی بار حجمی
combining volumes principle
اصل ترکیب حجمی
bulk modulus of elasticity
ضریب کشسانی حجمی
densities
جرم حجمی چگالی
bulk deformation
تغییر شکل حجمی
density
جرم حجمی چگالی
available payload
فرفیت وزنی یا حجمی وسیله
discharges
گذر حجمی در واحگ زمان
discharge
گذر حجمی در واحگ زمان
bulk strain
تغییر شکل نسبی حجمی
packs
ذخیره حجمی از داده به صورت کاهشی
pack
ذخیره حجمی از داده به صورت کاهشی
baying
حجمی که برای دربرگرفتن چیز بخصوصی در هرهواپیما منظور میگردد
multicellular
مادهای با جرم حجمی کم باسلولهایی مملو از هوا یاگازهای دیگر
bays
حجمی که برای دربرگرفتن چیز بخصوصی در هرهواپیما منظور میگردد
eudiometer
اسبابی که جهت اندازه گیری حجمی و تجزیه گازها بکارمیرود
bayed
حجمی که برای دربرگرفتن چیز بخصوصی در هرهواپیما منظور میگردد
bay
حجمی که برای دربرگرفتن چیز بخصوصی در هرهواپیما منظور میگردد
multivolume file
نوارمغناطیسی یا فلاپی دیسک جهت نگهداری ان میباشد پرونده چند حجمی
retrieval
مکان دهی به حجمی از داده ذخیره شده درپایگاه داده ها وتولیداطلاعات ازداده
batches
1-گروهی از متن ها که در یک زمان پردازش می شوند 2-گروهی از کارها یا حجمی از داده ها که به عنوان واحدیکتا پردازش میشوند
batch
1-گروهی از متن ها که در یک زمان پردازش می شوند 2-گروهی از کارها یا حجمی از داده ها که به عنوان واحدیکتا پردازش میشوند
barrage reception
سد گیرنده
reciptacle
گیرنده
catchy
گیرنده
recipient
گیرنده
reciever
گیرنده
recipients
گیرنده
catcher
گیرنده
sensor
گیرنده
catchiest
گیرنده
fetching
گیرنده
payees
گیرنده
catchier
گیرنده
getter
گیرنده
grantee
گیرنده
payee
گیرنده
receiver
گیرنده
assignee
گیرنده
receptors
گیرنده
prehensile
گیرنده
addressees
گیرنده
addressee
گیرنده
prehensorial
گیرنده
touching
گیرنده
prehensory
گیرنده
consignee
گیرنده
receivers
گیرنده
adopter
گیرنده
receptor
گیرنده
acceptor
گیرنده
accipient
گیرنده
capacities
حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
capacity
حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
auto radio
گیرنده اتومبیل
two valve receiver
گیرنده دو لامپی
amateur receiver
گیرنده اماتور
acceptor level
تراز گیرنده
cell receptor
گیرنده سلولی
cessionary
انتقال گیرنده
chemoreceptor
گیرنده شیمیایی
feoffee
گیرنده تیول
bailee
تحویل گیرنده
bribee
رشوه گیرنده
beat receiver
گیرنده تداخلی
baroreceptor
گیرنده فشار
radio receiver
گیرنده رادیویی
catch of guage
گیرنده بارانسنج
pledgee
وثیقه گیرنده
high fidelity receiver
گیرنده رابط
photoreceptor
گیرنده نور
receiving antenna
انتن گیرنده
receiving set
دستگاه گیرنده
receiving set
گیرنده رادیویی
rejuvenescent
جوانی از سر گیرنده
revenger
انتقام گیرنده
single circuit receiver
گیرنده یک مداره
sound probe
گیرنده صوتی
television receiver
گیرنده تلویزیونی
thermoreceptor
گیرنده دمایی
inductance
گیرنده انرژی
itching palm
دست گیرنده
pledgee
رهن گیرنده
pawnee
رهن گیرنده
passcatcher
گیرنده پاس
opiate receptor
گیرنده افیونی
offtake canal
کانال گیرنده
proprioceptor
گیرنده عضلانی
mortgagee
رهن گیرنده
mechanic recepter
گیرنده مکانیکی
loanee
وام گیرنده
iterant
ازسر گیرنده
grantee
انتقال گیرنده
grabber hand
دست گیرنده
tither
عشر گیرنده
transferee
تحویل گیرنده
decision maker
تصمیم گیرنده
transferee
انتقال گیرنده
crystal set
گیرنده اشکارساز
consignee
گیرنده امانت
transreceiver
فرستنده و گیرنده
concluder
نتیجه گیرنده
communication receiver
گیرنده مخابرات
tube receiver
گیرنده لامپی
distance receptor
گیرنده دوربرد
distilling receiver
گیرنده تقطیر
fondler
اغوش گیرنده
exteroceptor
گیرنده برونی
exempted , adressee
گیرنده استثنایی
transceiver
فرستنده و گیرنده
interoceptor
گیرنده درونی
interoceptor
گیرنده احشایی
enteroceptor
گیرنده درونی
enteroceptor
گیرنده احشایی
donee
هبه گیرنده
donee
گیرنده هدیه
donee
گیرنده هبه
clocker
گیرنده وقت
determiners
تصمیم گیرنده
jams
سد گیرنده پاس
strikingly
موثر گیرنده
striking
موثر گیرنده
trainees
تعلیم گیرنده
payee
گیرنده وجه
payees
گیرنده وجه
borrower
وام گیرنده
receiver
گیرنده رادیویی
borrower
قرض گیرنده
decreasing
نقصان گیرنده
trainee
تعلیم گیرنده
jammed
سد گیرنده پاس
jam
سد گیرنده پاس
comprehensive
فرا گیرنده
receivers
فرف گیرنده
receivers
گیرنده رادیویی
receivers
دستگاه گیرنده
receiver
فرف گیرنده
receiver
دستگاه گیرنده
nociceptor
گیرنده درد
acquisitive
فرا گیرنده
prepossessing
گیرنده جالب
determiner
تصمیم گیرنده
borrowers
قرض گیرنده
borrowers
وام گیرنده
zero beat
تنظیم موج گیرنده
receivers
دستگاه گیرنده بی سیم
feoffee
زعیم انتقال گیرنده
determinant
تصمیم گیرنده عاجز
directional reciever
گیرنده جهت دار
determinants
تصمیم گیرنده عاجز
platform
رسانگر حامل گیرنده
platforms
رسانگر حامل گیرنده
donee country
کشور کمک گیرنده
iterative
ازسر گیرنده تکراری
radio sextant
گیرنده امواج کیهانی
transceiver
دستگاه گیرنده فرستنده
pressure points
نقطههای گیرنده فشار
receiver gating
ولت افزایی گیرنده
periclinal
ازهمه سو شیب گیرنده
receiver output volume
شدت صوت گیرنده
overtaking vessel
شناوه سبقت گیرنده
holders
گیرنده اشغال کننده
superheterodyne receiver
گیرنده سوپر هترودین
printing receiving apparatus
دستگاه گیرنده ثبات
marginal borrower
وام گیرنده نهائی
mains receiving set
دستگاه گیرنده شبکه
long wave receiver
گیرنده موج بلند
receiver
دستگاه گیرنده بی سیم
decision making unit
واحد تصمیم گیرنده
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com