English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English Persian
long wave receiver گیرنده موج بلند
Search result with all words
stop and go پاس با دویدن گیرنده توپ به جلو و توقف کوتاه و دوباره به جلو برای پاس بلند
Other Matches
backward کانال از گیرنده به فرستنده برای ارسال گیرنده
backwards کانال از گیرنده به فرستنده برای ارسال گیرنده
requests سیگنال ارسالی توسط فرستنده به گیرنده وپرسش اینکه آیا گیرنده آماده دریافت داده است یا خیر.
requesting سیگنال ارسالی توسط فرستنده به گیرنده وپرسش اینکه آیا گیرنده آماده دریافت داده است یا خیر.
requested سیگنال ارسالی توسط فرستنده به گیرنده وپرسش اینکه آیا گیرنده آماده دریافت داده است یا خیر.
request سیگنال ارسالی توسط فرستنده به گیرنده وپرسش اینکه آیا گیرنده آماده دریافت داده است یا خیر.
clackvalve دریچه لولاداروسفت که چون بلند کنندباصدای بلند بجای خودمیافتد
touts بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
touting بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
touted بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
tout بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
signalling 1-روش فرستنده برای هشدار به گیرنده برای ارسال یک پیام . 2-ارتباط با فرستنده درباره وضعیت گیرنده
consignee گیرنده کالا برای بارنامه گیرنده اصلی کالا
dirndl نوعی دامن بلند با کمر بلند
monofilament الیاف تک رشته بلند [این نوع از لیف که دارای طول بسیار بلندی است بصورت طبیعی فقط در الیاف ابریشم وجود داشته ولی الیاف مصنوعی یا شیمیایی می توانند بصورت الیاف بلند یا کوتاه تهیه شوند.]
shaggy ugs فرش های با پرز بلند [این گونه فرش علاوه بر داشتن پرز بلند در سطح فرش، دارای مقداری پرز در پشت فرش نیز می باشد و در مناطق سردسیر بافته می شود تا گرم بوده و عایق سرما در کف اتاق باشد.]
assignee گیرنده
addressee گیرنده
barrage reception سد گیرنده
consignee گیرنده
receptors گیرنده
prehensile گیرنده
touching گیرنده
acceptor گیرنده
accipient گیرنده
adopter گیرنده
catcher گیرنده
addressees گیرنده
receivers گیرنده
receiver گیرنده
prehensorial گیرنده
prehensory گیرنده
recipients گیرنده
recipient گیرنده
sensor گیرنده
getter گیرنده
grantee گیرنده
reciptacle گیرنده
reciever گیرنده
receptor گیرنده
catchier گیرنده
payees گیرنده
catchy گیرنده
payee گیرنده
catchiest گیرنده
fetching گیرنده
grabber hand دست گیرنده
borrower وام گیرنده
distance receptor گیرنده دوربرد
sound probe گیرنده صوتی
grantee انتقال گیرنده
single circuit receiver گیرنده یک مداره
high fidelity receiver گیرنده رابط
inductance گیرنده انرژی
itching palm دست گیرنده
revenger انتقام گیرنده
rejuvenescent جوانی از سر گیرنده
fondler اغوش گیرنده
distilling receiver گیرنده تقطیر
feoffee گیرنده تیول
donee گیرنده هبه
enteroceptor گیرنده احشایی
enteroceptor گیرنده درونی
interoceptor گیرنده احشایی
interoceptor گیرنده درونی
donee هبه گیرنده
exempted , adressee گیرنده استثنایی
exteroceptor گیرنده برونی
donee گیرنده هدیه
tither عشر گیرنده
borrower قرض گیرنده
transceiver فرستنده و گیرنده
thermoreceptor گیرنده دمایی
television receiver گیرنده تلویزیونی
receiving set گیرنده رادیویی
receiving set دستگاه گیرنده
receiver دستگاه گیرنده
receiver گیرنده رادیویی
prepossessing گیرنده جالب
opiate receptor گیرنده افیونی
receiver فرف گیرنده
receivers دستگاه گیرنده
receivers گیرنده رادیویی
payee گیرنده وجه
receivers فرف گیرنده
passcatcher گیرنده پاس
decreasing نقصان گیرنده
mechanic recepter گیرنده مکانیکی
mortgagee رهن گیرنده
nociceptor گیرنده درد
photoreceptor گیرنده نور
pledgee وثیقه گیرنده
receiving antenna انتن گیرنده
pawnee رهن گیرنده
acquisitive فرا گیرنده
iterant ازسر گیرنده
radio receiver گیرنده رادیویی
jams سد گیرنده پاس
jammed سد گیرنده پاس
jam سد گیرنده پاس
loanee وام گیرنده
comprehensive فرا گیرنده
trainee تعلیم گیرنده
trainees تعلیم گیرنده
proprioceptor گیرنده عضلانی
payees گیرنده وجه
pledgee رهن گیرنده
offtake canal کانال گیرنده
transferee تحویل گیرنده
bailee تحویل گیرنده
clocker گیرنده وقت
acceptor level تراز گیرنده
communication receiver گیرنده مخابرات
concluder نتیجه گیرنده
volumetric receptor گیرنده حجمی
determiners تصمیم گیرنده
consignee گیرنده امانت
determiner تصمیم گیرنده
baroreceptor گیرنده فشار
beat receiver گیرنده تداخلی
auto radio گیرنده اتومبیل
bribee رشوه گیرنده
catch of guage گیرنده بارانسنج
amateur receiver گیرنده اماتور
cell receptor گیرنده سلولی
cessionary انتقال گیرنده
chemoreceptor گیرنده شیمیایی
striking موثر گیرنده
borrowers وام گیرنده
tube receiver گیرنده لامپی
strikingly موثر گیرنده
transferee انتقال گیرنده
transreceiver فرستنده و گیرنده
borrowers قرض گیرنده
decision maker تصمیم گیرنده
two valve receiver گیرنده دو لامپی
crystal set گیرنده اشکارساز
overtaking vessel شناوه سبقت گیرنده
receptors ستاره مساعد گیرنده
receiver output volume شدت صوت گیرنده
mains receiving set دستگاه گیرنده شبکه
printing receiving apparatus دستگاه گیرنده ثبات
pressure points نقطههای گیرنده فشار
annuitant گیرنده مستمری سالیانه
receptor ستاره مساعد گیرنده
addressed نشانی گیرنده پیام
addresses نشانی گیرنده پیام
holders گیرنده اشغال کننده
holder گیرنده اشغال کننده
address نشانی گیرنده پیام
alienee گیرنده مال موردانتقال
receiver دستگاه گیرنده بی سیم
receivers دستگاه گیرنده بی سیم
periclinal ازهمه سو شیب گیرنده
consignee گیرنده کالای ارسالی
receiver gating ولت افزایی گیرنده
catcher فرفرههای گیرنده محصول
color zones مناطق گیرنده رنگ
zero beat تنظیم موج گیرنده
superheterodyne receiver گیرنده سوپر هترودین
borrower عاریه گیرنده مقترض
platform رسانگر حامل گیرنده
platforms رسانگر حامل گیرنده
d.c. reciever گیرنده جریان دائم
decision making unit واحد تصمیم گیرنده
determinant تصمیم گیرنده عاجز
determinants تصمیم گیرنده عاجز
directional reciever گیرنده جهت دار
borrowers عاریه گیرنده مقترض
transceiver دستگاه گیرنده فرستنده
feoffee زعیم انتقال گیرنده
iterative ازسر گیرنده تکراری
radio sextant گیرنده امواج کیهانی
donee country کشور کمک گیرنده
marginal borrower وام گیرنده نهائی
remittee گیرنده وجه فرستاده شده
receptor دستگاه گیرنده وان حمام
pyrophorous اتش گیرنده مجاورت هوا
large hande a دارای دست بگیر گیرنده
exempted , adressee گیرنده معاف از اجرای دستور
carrige forward کرایه به عهده گیرنده کالا
broadcasts ارسال داده به چندین گیرنده 2-
split end گیرنده توپ در انتهای خط جبهه
donatory گیرنده بخشش یاهدیه یاهبه
receptors دستگاه گیرنده وان حمام
broadcast ارسال داده به چندین گیرنده 2-
prehensive گیرنده دارای قوه قبض
price taker خریدار یا فروشنده جزء گیرنده قیمت
auriga ممسک الاعنه گیرنده ریسمان اوریگا
aurigae ممسک الاعنه گیرنده ریسمان اوریگا
responsor دستگاه گیرنده و جواب دهنده الکترونیکی
grantee انتقال گیرنده متهب منتقل الیه
to address نشانه گیرنده را روی پاکت گذاشتن
high fidelity دستگاه گیرنده عالی وخوش صدا
omnidirectional گیرنده یا فرستنده امواج درجهت مناسب
blind transportation ارسال پیام بدون توجه به گیرنده یااخذجواب
communication مسیر فیزیکی که فرستنده را به گیرنده وصل میکند
routes مسیر یک پیام بین فرستنده و گیرنده در شبکه
universal transmitter asynchronousreciver فرستنده /گیرنده ناهمزمان جامع
backwards ارسال داده کنترل شده توسط گیرنده
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com