Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (22 milliseconds)
English
Persian
consignee
گیرنده کالا برای بارنامه گیرنده اصلی کالا
Other Matches
carrige forward
کرایه به عهده گیرنده کالا
law of demand
براساس قانون تقاضا مقدار تقاضای کالا باقیمت ان کالا رابطه معکوس دارد . هر چه قیمت کالا بالاتررود مقدار تقاضا برای کالاکمتر میشود
backward
کانال از گیرنده به فرستنده برای ارسال گیرنده
backwards
کانال از گیرنده به فرستنده برای ارسال گیرنده
signalling
1-روش فرستنده برای هشدار به گیرنده برای ارسال یک پیام . 2-ارتباط با فرستنده درباره وضعیت گیرنده
requested
سیگنال ارسالی توسط فرستنده به گیرنده وپرسش اینکه آیا گیرنده آماده دریافت داده است یا خیر.
requests
سیگنال ارسالی توسط فرستنده به گیرنده وپرسش اینکه آیا گیرنده آماده دریافت داده است یا خیر.
request
سیگنال ارسالی توسط فرستنده به گیرنده وپرسش اینکه آیا گیرنده آماده دریافت داده است یا خیر.
requesting
سیگنال ارسالی توسط فرستنده به گیرنده وپرسش اینکه آیا گیرنده آماده دریافت داده است یا خیر.
cob web theorem
ه کالا در هر زمان تابع قیمت ان کالا در دوره زمانی قبلی است .
supporting goods
موادی که در کالا بکاربرده نمیشودولی جهت تولید کالا لازم میباشد
transire
برگ ترخیص کالا از گمرک اجازه عبور کالا
department store
فروشگاه بزرگی که انواع مختلف کالا در ان بفروش میرسد و هر کالا در بخش خاص خود عرضه میگردد
department stores
فروشگاه بزرگی که انواع مختلف کالا در ان بفروش میرسد و هر کالا در بخش خاص خود عرضه میگردد
barter with someone
با کسی دادوستد کالا با کالا کردن
shelf life
مدت زمانی که کالا از تولید تاتوزیع به مصرف کننده درقسمتهای مختلف می ماند مدت گردش کالا در انبارها
to barter
[to trade by barter]
دادوستد کالا با کالا کردن
say's law
از قوانین اقتصادی دوره کلاسیک مبنی بر این که تولیداضافی یک کالا ممکن نیست چه هر کس کالا را جهت معاوضه با کالای دیگر ایجادمیکند و بنابراین عرضه هرچیز تقاضای ان را به وجودمی اورد
cash on delivery
فروش نقد پس از تحویل کالا وصول وجه در حین تحویل کالا
freightliner
شرکت حمل و نقل کننده کالا قطار سریع السیر جهت حمل کالا در مسافتهای دور قطاری که کانتینر حمل می نمایدfreight
demand elasticity
درصد تغییرتقاضای یک کالا نسبت به درصد تغییر قیمت ان کالا
throughput capacity
فرفیت عبور دهی کالا فرفیت تخلیه و عبوردهی بارانداز یا اسکله فرفیت گذراندن کالا
partial substitution
جانشینی کامل برای دو کالا
final goods
کالا برای مصرف نهائی
reverse
سیگنال ارسالی با گیرنده برای درخواست خاتمه ارسال
backward
کانالی از گیرنده به فرستنده برای حمل سیگنالهای کنترل
backwards
کانالی از گیرنده به فرستنده برای حمل سیگنالهای کنترل
reversed
سیگنال ارسالی با گیرنده برای درخواست خاتمه ارسال
reverses
سیگنال ارسالی با گیرنده برای درخواست خاتمه ارسال
reversing
سیگنال ارسالی با گیرنده برای درخواست خاتمه ارسال
c & f
قیمت کالا وهزینه حمل ان بدون بیمه دریایی و تولید کننده پس ازتسلیم کالا به شرکت کشتیرانی و پرداخت هزینه حمل از خودسلب مسئولیت میکند و حق بیمه تا مقصد به عهده خریدار است
clocking
روشی برای همزمان کردن دو دستگاه فرستنده و گیرنده مخابراتی
pass pattern
مسیر منحنی که گیرنده پاس برای گرفتن توپ طی میکند
sensitivity
کمترین توان سیگنال درییافتی که برای گیرنده برای تشخیص سیگنال لازم است
sensitivities
کمترین توان سیگنال درییافتی که برای گیرنده برای تشخیص سیگنال لازم است
stocked
عرضه کردن کالا برای فروش سرسلسله
jettisoning
به دریا ریختن کالا برای نجات کشتی
jettisoned
به دریا ریختن کالا برای نجات کشتی
price line pricing
قیمت گذاری ثابت برای یک گروه کالا
pallet
سکوی چوبی یا پلاستیکی برای حمل کالا
stock
عرضه کردن کالا برای فروش سرسلسله
jettison
به دریا ریختن کالا برای نجات کشتی
jettisons
به دریا ریختن کالا برای نجات کشتی
detector
گیرنده حساس برای کشف واندازه گیری اشعه مادون قرمز
detectors
گیرنده حساس برای کشف واندازه گیری اشعه مادون قرمز
synchronization
باس ارسالی برای اطمینان از این که گیرنده با فرستنده سنکرون است
sync
باس ارسالی برای اطمینان از این که گیرنده با فرستنده سنکرون است
recevied for shipment bill of exchange
بارنامهای که مبین وصول کالا برای حمل است
price support
تثبیت قیمت توسط دولت برای حمایت کالا
answering
سیگنال فرستاده شده توسط کامپیوتر گیرنده برای مشخص کردن خودش
answered
سیگنال فرستاده شده توسط کامپیوتر گیرنده برای مشخص کردن خودش
answer
سیگنال فرستاده شده توسط کامپیوتر گیرنده برای مشخص کردن خودش
answers
سیگنال فرستاده شده توسط کامپیوتر گیرنده برای مشخص کردن خودش
trading stamp
تمبریکه برای تشویق در مقابل خرید کالا بخریدار میدهند
negatives
سیگنال ارسالی گیرنده برای بیان اینکه داده نادرست یا ناکامل دریافت شده است
escape character
ترتیب ارسال کد که به گیرنده اعلام میکند که حروف مقابل کمکی برای اعمال کنترلی هستند
negative
سیگنال ارسالی گیرنده برای بیان اینکه داده نادرست یا ناکامل دریافت شده است
particular lien
حق حبس مخصوص حق حبسی است برای فروشنده یا سازنده کالای بخصوص نسبت به ان کالا
batch
ارسال سریع حجم بزرگی از داده بدون نیاز به تصدیق گیرنده برای هر داده
batches
ارسال سریع حجم بزرگی از داده بدون نیاز به تصدیق گیرنده برای هر داده
quick out
نوعی پاس که گیرنده به جلومی دود و برای دریافت پاس به کنار تغییر مسیر میدهد
reel-to-reel
ماشین ضبط نور مغناطیسی که از دستگاه گیرنده نوار برای یک چرخ استفاده میکند و آنرا به یک نوار دیگر می فرستد
reel to reel
ماشین ضبط نور مغناطیسی که از دستگاه گیرنده نوار برای یک چرخ استفاده میکند و آنرا به یک نوار دیگر می فرستد
scrambler
وسیله کدگزاری رشته دادهای به صورت تصادفی پیش ازارسال برای جلوگیری از اینکه مجموعهای از صفرها یا یک ها وصفرهای متغیر باعث مشکلات هماهنگی در گیرنده شوند
scramblers
وسیله کدگزاری رشته دادهای به صورت تصادفی پیش ازارسال برای جلوگیری از اینکه مجموعهای از صفرها یا یک ها وصفرهای متغیر باعث مشکلات هماهنگی در گیرنده شوند
composite demand
تقاضا برای کالا در موارد استفاده متفاوت مانند استفاده از گازوئیل درمصارف خانگی و مصارف صنعتی
ethernet
شبکه پیاده سازی شده با استفاده از کابل looxial ضخیم و گیرنده / فرستنده برای اتصال به شاخههای کابل قابل سرویس دهی در مسافت دور
stop and go
پاس با دویدن گیرنده توپ به جلو و توقف کوتاه و دوباره به جلو برای پاس بلند
neoclassical theory of value
تئوری ارزش نئوکلاسیک .براساس این نظریه ارزش یک کالا براثر تداخل عرضه وتقاضا برای کالای مورد نظربدست می اید
backwards
تصحیح خطا که توسط گیرنده تشخیص داده شده است و ارسال سیگنال به فرستنده برای ارسال مجدد داده
backward
تصحیح خطا که توسط گیرنده تشخیص داده شده است و ارسال سیگنال به فرستنده برای ارسال مجدد داده
reciptacle
گیرنده
addressees
گیرنده
assignee
گیرنده
addressee
گیرنده
recipients
گیرنده
receptors
گیرنده
grantee
گیرنده
touching
گیرنده
prehensile
گیرنده
recipient
گیرنده
sensor
گیرنده
catcher
گیرنده
barrage reception
سد گیرنده
payees
گیرنده
adopter
گیرنده
acceptor
گیرنده
getter
گیرنده
receivers
گیرنده
receiver
گیرنده
receptor
گیرنده
prehensorial
گیرنده
catchy
گیرنده
catchiest
گیرنده
payee
گیرنده
fetching
گیرنده
catchier
گیرنده
consignee
گیرنده
reciever
گیرنده
prehensory
گیرنده
accipient
گیرنده
jams
سد گیرنده پاس
receivers
دستگاه گیرنده
cessionary
انتقال گیرنده
donee
گیرنده هدیه
donee
گیرنده هبه
fondler
اغوش گیرنده
donee
هبه گیرنده
payee
گیرنده وجه
single circuit receiver
گیرنده یک مداره
borrower
قرض گیرنده
receiver
فرف گیرنده
borrowers
وام گیرنده
borrower
وام گیرنده
bailee
تحویل گیرنده
payees
گیرنده وجه
chemoreceptor
گیرنده شیمیایی
feoffee
گیرنده تیول
exteroceptor
گیرنده برونی
revenger
انتقام گیرنده
passcatcher
گیرنده پاس
baroreceptor
گیرنده فشار
nociceptor
گیرنده درد
receiving set
گیرنده رادیویی
trainees
تعلیم گیرنده
distilling receiver
گیرنده تقطیر
trainee
تعلیم گیرنده
jam
سد گیرنده پاس
receivers
فرف گیرنده
radio receiver
گیرنده رادیویی
exempted , adressee
گیرنده استثنایی
sound probe
گیرنده صوتی
receiving set
دستگاه گیرنده
receiving antenna
انتن گیرنده
bribee
رشوه گیرنده
television receiver
گیرنده تلویزیونی
decision maker
تصمیم گیرنده
high fidelity receiver
گیرنده رابط
offtake canal
کانال گیرنده
volumetric receptor
گیرنده حجمی
distance receptor
گیرنده دوربرد
thermoreceptor
گیرنده دمایی
tither
عشر گیرنده
opiate receptor
گیرنده افیونی
pawnee
رهن گیرنده
enteroceptor
گیرنده احشایی
borrowers
قرض گیرنده
grantee
انتقال گیرنده
catch of guage
گیرنده بارانسنج
receivers
گیرنده رادیویی
cell receptor
گیرنده سلولی
receiver
دستگاه گیرنده
proprioceptor
گیرنده عضلانی
comprehensive
فرا گیرنده
jammed
سد گیرنده پاس
beat receiver
گیرنده تداخلی
interoceptor
گیرنده درونی
interoceptor
گیرنده احشایی
rejuvenescent
جوانی از سر گیرنده
enteroceptor
گیرنده درونی
auto radio
گیرنده اتومبیل
loanee
وام گیرنده
receiver
گیرنده رادیویی
concluder
نتیجه گیرنده
inductance
گیرنده انرژی
consignee
گیرنده امانت
transceiver
فرستنده و گیرنده
determiner
تصمیم گیرنده
iterant
ازسر گیرنده
transferee
تحویل گیرنده
transferee
انتقال گیرنده
communication receiver
گیرنده مخابرات
decreasing
نقصان گیرنده
tube receiver
گیرنده لامپی
mortgagee
رهن گیرنده
grabber hand
دست گیرنده
mechanic recepter
گیرنده مکانیکی
acceptor level
تراز گیرنده
strikingly
موثر گیرنده
determiners
تصمیم گیرنده
striking
موثر گیرنده
two valve receiver
گیرنده دو لامپی
photoreceptor
گیرنده نور
crystal set
گیرنده اشکارساز
prepossessing
گیرنده جالب
transreceiver
فرستنده و گیرنده
clocker
گیرنده وقت
acquisitive
فرا گیرنده
pledgee
وثیقه گیرنده
amateur receiver
گیرنده اماتور
itching palm
دست گیرنده
pledgee
رهن گیرنده
negative acknowledgement
کاراکتر کنترلی که ترمینال گیرنده در انتقال اطلاعات برای ترمینال فرستنده صادرمیکند تا اعلام کند که یک اشتباه انتقال در اخرین بلوک اطلاعات ارسال شده وجوددارد
superheterodyne receiver
گیرنده سوپر هترودین
d.c. reciever
گیرنده جریان دائم
zero beat
تنظیم موج گیرنده
overtaking vessel
شناوه سبقت گیرنده
annuitant
گیرنده مستمری سالیانه
holder
گیرنده اشغال کننده
donee country
کشور کمک گیرنده
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com