English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English Persian
hatpin گیرهی کلاه
hatpins گیرهی کلاه
Other Matches
paper clip گیرهی کاغذ
clothes pins گیرهی رجه
clothes pin گیرهی رجه
clothes pin گیرهی رخت خشک کنی
clothes pins گیرهی رخت خشک کنی
phyrgian cap یکجور کلاه مخروطی که اکنون انرا با کلاه ازادی یکی میدانند
glengarry نوعی کلاه شبیه کلاه بره که کوهستانیهای اسکاتلند بسرمیگذارند
To live on borrowed money . To play for time . این کلاه آن کلاه کردن ( کلاه کلاه کردن )
cask کلاه جنگی کلاه خود
casks کلاه جنگی کلاه خود
get round the law با کلاه شرعی از اجرای قانون طفره رفتن کلاه شرعی سرچیزی گذاشتن
jasey کلاه گیس کلاه گیس تهیه شده از پشم تابیده
modiste کلاه فروش زنانه کلاه دوز زنانه
panache پر کلاه
ice-caps یخ کلاه
head piece کلاه
pompom گل کلاه
aigret گل کلاه
chapeau کلاه
hat کلاه
hats کلاه
pretty fellow کج کلاه
cap کلاه
ice cap یخ کلاه
beau کج کلاه
ice-cap یخ کلاه
nightcap شب کلاه
nightcaps شب کلاه
headgear کلاه
cappa کلاه
capped کلاه
jack a dandy کج کلاه
opera hat کلاه له شو
bilk کلاه سر
streamer نوارلباس یا کلاه
tricorn کلاه سه ترک
cocks کج نهادگی کلاه
cocking کج نهادگی کلاه
uncap کلاه از سر برداشتن
cock کج نهادگی کلاه
swindles کلاه برداری
bathing caps کلاه حمام
hats کلاه کاردینالی
mantles کلاه توری
tricone کلاه سه ترک
balaclava کلاه دوچشمی
streamers نوارلباس یا کلاه
bathing cap کلاه حمام
welch کلاه گذاشتن
balaclavas کلاه دوچشمی
hat کلاه کاردینالی
fraudulence کلاه برداری
summer house کلاه فرنگی
steel helmet کلاه اهنی
hat block قالب کلاه
miyred کلاه دار
casque کلاه خود
hatboxes جعبه کلاه
cockade نشان کلاه
kepi کلاه کپی
crush hat کلاه بازیگرخانه
d's cap کلاه قیفی
door lintel کلاه چهارچوب
high hat کلاه بلند
fools cap کلاه قیفی
helmet liner کلاه کاسک
fop کج کلاه ابله
helmet liner کلاه فیبری
galea کلاه خود
gaud کلاه برداری
hat tree کلاه اویز
black cap کلاه سیاه
periwig کلاه گیس
belvidere کلاه فرنگی
steel cap کلاه فولادی
snowcap برف کلاه
mutch کلاه کتانی
skullcap کلاه بره
skullcaps کلاه بره
service cap کلاه خدمت
beret کلاه بره
berets کلاه بره
tiara کلاه پادشاهی
tiaras کلاه پادشاهی
postiche کلاه گیس
hatbox جعبه کلاه
pitch cap کلاه زفت
petasus کلاه بالدار
bareheaded بدون کلاه
peruke کلاه گیس
belvedere کلاه فرنگی
hat in hand کلاه دردست
fraudulent کلاه بردار
avant-sorps کلاه فرنگی
swindler کلاه گذار
swindler کلاه بردار
swindlers کلاه گذار
swindlers کلاه بردار
caskets کلاه خدمت
bonnet کلاه سرگذاشتن
hoods کلاه اهنی
bonnets کلاه سرگذاشتن
helmet کلاه خود
helmet کلاه اهنی
helmets کلاه خود
fraud کلاه برداری
frauds کلاه برداری
poll راس کلاه
polled راس کلاه
polls راس کلاه
casket کلاه خدمت
rug [American E] کلاه گیس
capping کلاه سازی
milliner کلاه فروش
milliners کلاه فروش
plume پر کلاه زنان تل
plumes پر کلاه زنان تل
panama hat کلاه پاناما
panama hats کلاه پاناما
hatter کلاه فروش
helmets کلاه اهنی
hoods کلاه خود
stetsons کلاه وسترن
stetsons کلاه کابوی
stetson کلاه وسترن
stetson کلاه کابوی
rip-offs کلاه برداری
swindle کلاه برداری
wig کلاه گیس
wigs کلاه گیس
rip-off کلاه برداری
swindled کلاه برداری
hairpieces کلاه گیس
hairpiece کلاه گیس
crash helmets کلاه ایمنی
Welsh کلاه گذاشتن
hood کلاه خود
mantle کلاه توری
hood کلاه اهنی
trilbies کلاه شاپو
rain cap کلاه کریلی
rain hat کلاه بارانی
pergolas کلاه فرنگی
pergola کلاه فرنگی
pavilion کلاه فرنگی
pavilions کلاه فرنگی
crash helmets کلاه خود ایمنی
sun hat کلاه افتاب گیر
headguard کلاه تمرین بوکس
unbonnet کلاه رااز سربرداشتن
shiner ستاره کلاه ابریشمی
sung hat کلاه افتاب گیر
hooded anorak کاپشن کلاه دار
lappet لبه اویخته کلاه
leghorn کلاه سبدی ایتالیایی
shako کلاه بلند نظامی
i was bitten کلاه سرم رفت
head gear کلاه تمرین بوکس
to bewig کلاه گیس زدن
with intent to defraud بقصد کلاه برداری
To search ones conscience . کلاه خود را قا ضی کردن
headharness کلاه تمرین بوکس
wigmaker کلاه گیس ساز
steel helmet کلاه خود اهنی
tipcat کلاه نوک تیز
pot hat کلاه وکلای دادگستری
boaters کلاه حصیری لبهدار
mitriform مانند کلاه اسقف
gloriette عمارت کلاه فرنگی
chatri [کلاه فرنگی هندی]
casita [کلاه فرنگی کوچک]
sunbonnet کلاه افتابی زنانه
give right arm <idiom> کلاه به آسمان انداختن
tin hat کلاه خود فلزی
take for a ride <idiom> سرکسی کلاه گذاشتن
porkpie hat کلاه تمام لبه
porringer کلاه کاسه مانند
To puff with pride. <proverb> باد در کلاه افکندن.
postillion نوعی کلاه زنانه
to block a hat قالب کردن یک کلاه
periwigged کلاه گیس دار
periwig کلاه گیس زدن
She was left out in the cold . she was left high and dry . سرش بی کلاه ماند
miyred مانند کلاه اسقف
neck or nothing یا سر میرود یا کلاه می اید
tri corn کلاه سه گوشه سه شاخه
palm off <idiom> سرکسی کلاه گذاشتن
to sel a person a pup کلاه کسیرا برداشتن
to bonnet a person کلاه سرکسی گذاشتن
postilion نوعی کلاه زنانه
outfoxed کلاه سرکسی گذاشتن
busby یکجور کلاه پوستی
gasket یکنوع کلاه کاسک
gaskets یکنوع کلاه کاسک
pavilion عمارت کلاه فرنگی
hatband روبان دور کلاه
hatbands روبان دور کلاه
aigrette مرغ ماهیخوار کلاه پر
barbers block قالب کلاه گیس
be covered کلاه برسر بگذارید
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com