Dictiornary-Farsi | یااتحادیههای بزرگ صنایع | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
antitrust	یااتحادیههای بزرگ صنایع


Other Matches

industrial	دارای صنایع بزرگ اهل صنعت
nationalized industries	صنایع ملی
indigenous industries	صنایع بومی
metal industries	صنایع فلزی
figure of speech	صنایع ادبی
fine art	صنایع مستظرفه
handcraft	صنایع یدی
imagery	صنایع بدیعی
heavy industry	صنایع سنگین
heavy industries	صنایع سنگین
indigenous industries	صنایع محلی
key industries	صنایع کلیدی
nationalized industries	صنایع دولتی
handicrafts	صنایع دستی
primary industries	صنایع اولیه
figures of speech	صنایع بدیعی
related industries	صنایع مرتبط
steel industries	صنایع فولادی
knowledge industries	صنایع اطلاعاتی
key industries	صنایع اصلی
utility	صنایع همگانی
chemical industries	صنایع شیمیایی
food industries	صنایع غذایی
woodcraft	صنایع چوبی
government owned industries	صنایع دولتی
consumer industries	صنایع مصرفی
My grandparents are six feet under. <idiom>	پدر بزرگ و مادر بزرگ من فوت و به خاک سپرده شده اند.
megalomania	مرض بزرگ پنداری خویش جنون انجام کارهای بزرگ
plastic arts	صنایع پلاستیکی یا قالبی
heavy goods	محصول صنایع سنگین
industrially	از نظر حرف و صنایع
increasing cost industry	صنایع با هزینههای افزایشی
government owned industries	صنایع متعلق بدولت
dilettantes	دوستدارتفننی صنایع زیبا
dilettante	دوستدارتفننی صنایع زیبا
aesthete	طرفدار صنایع زیبا
aesthetes	طرفدار صنایع زیبا
dilettanti	دوستدارتفننی صنایع زیبا
fossil	آدم پیر [پدر بزرگ ] [مادر بزرگ]
macropterous	دارای بالهای دراز یا بزرگ بزرگ بال
big game	صید ماهیهای بزرگ حیوانات بزرگ شکاری
museum piece	آدم پیر [پدر بزرگ ] [مادر بزرگ]
purple patch	نوشته اراسته به صنایع بدیعی
chamber of commerce	اتاق بازرگانی و صنایع ومعادن
cartel	اتحادیه صاحبان صنایع مشابه
purple passage	نوشته اراسته به صنایع بدیعی
industries and mines	اتاق بازرگانی و صنایع ومعادن
minerva	صنایع یدی خدای پزشکی
protectionist	طرفدار حمایت از صنایع داخلی
protectionists	طرفدار حمایت از صنایع داخلی
cartels	اتحادیه صاحبان صنایع مشابه
eia	Association ElectronicIndustries سازمان صنایع الکترونیک
to protect home industry	صنایع درونی را حفظ وتشویق کردن
bounties	تشویق صنایع و بازرگانی به وسیله دولت
florulent	خوش عبارت دارای صنایع بدیعی
guild socialism	اعتقاد به انحصار صنایع ازطرف دولت
euphuism	انشاء پرتصنع و مغلق فصاحت فروشی یا استعمال صنایع لفظی
grandparent	پدر بزرگ یا مادر بزرگ
grandparents	پدر بزرگ یا مادر بزرگ
so large	چندان بزرگ بقدری بزرگ
grandam	مادر بزرگ ننه بزرگ
protect home judustry	حمایت صنایع داخلی از طریق وضع حقوق گمرکی سنگین برواردات
cray	نوعی کامپیوتر بسیار بزرگ شرکت سازنده کامپیوترهای بسیار بزرگ
vorticism	مکتب نقاشی کوبیسم انگلیسی که در نقاشی از صنایع جدیدنیز استفاده کرده
Japonaiserie	[از بعد از نیمه قرن نوزدهم میلادی طراحی ژاپنی متاثر از فرهنگ غرب بویژه در صنایع دستی و زیبایی شناسی بوجود آمد.]
protectionism	دراین مکتب دفاع وحمایت از تعرفههای گمرکی به منظور حمایت صنایع واقتصاد داخلی بعنوان یک وسیله جهت توسعه اقتصادی بشمار می اید
dumping	صدور کالا به کشوردیگر و فروش ان به بهای کمتر از بهای عادی به منظور فلج ساختن صنایع داخلی ان کشور
denationalizing	از حقوق ملی محروم کردن صنایع را از صورت ملی خارج کردن
craft revolving fund	حساب اعتبار مربوط به امادهنرهای دستی اعتبار خریدوسایل صنایع دستی
denationalizes	از حقوق ملی محروم کردن صنایع را از صورت ملی خارج کردن
denationalising	از حقوق ملی محروم کردن صنایع را از صورت ملی خارج کردن
denationalised	از حقوق ملی محروم کردن صنایع را از صورت ملی خارج کردن
denationalize	از حقوق ملی محروم کردن صنایع را از صورت ملی خارج کردن
denationalized	از حقوق ملی محروم کردن صنایع را از صورت ملی خارج کردن
denationalises	از حقوق ملی محروم کردن صنایع را از صورت ملی خارج کردن
macrocephalic	بزرگ سر
greatest	بزرگ
magacephalic	بزرگ سر
doyennes	زن بزرگ
megapod	بزرگ پا
great	بزرگ
bulkiest	بزرگ
macro	بزرگ
great-	بزرگ
majuscular	بزرگ
voluminous	بزرگ
long ton	تن بزرگ
majuscule	بزرگ
immane	بزرگ
considerably large	بس بزرگ
canis majoris	سگ بزرگ
doyenne	زن بزرگ
majestic	بزرگ
full bottomed	بزرگ
bulkier	بزرگ
bulky	بزرگ
big	بزرگ
dignified	بزرگ
bandog	سگ بزرگ
adult	بزرگ
adults	بزرگ
mighty	بزرگ
mightiest	بزرگ
hugeous	بزرگ
biggest	بزرگ
canis major	سگ بزرگ
decuman	بزرگ
massive	بزرگ
massively	بزرگ
headman	بزرگ
headmen	بزرگ
egregious	بزرگ
of a large size	بزرگ
large sized a	بزرگ
large sized	بزرگ
king size	بزرگ
bigger	بزرگ
mightier	بزرگ
eminent	بزرگ
small	بزرگ نه
large	بزرگ
larger	بزرگ
largest	بزرگ
enormous	بزرگ
smaller	بزرگ نه
swith	بزرگ
smallest	بزرگ نه
stour	بزرگ
gross	بزرگ
high	بزرگ
swingeing	بزرگ
wallopings	بزرگ
extensive	بزرگ
grosses	بزرگ
spankings	بزرگ
spanking	بزرگ
highest	بزرگ
highs	بزرگ
major	بزرگ
majored	بزرگ
majoring	بزرگ
vasty	بزرگ
walloping	بزرگ
grosser	بزرگ
grossed	بزرگ
gates	در بزرگ
graves	بزرگ
grave	بزرگ
extra	بزرگ
jumbos	بزرگ
extra-	بزرگ
jumbo	بزرگ
extras	بزرگ
nonus	بزرگ
gravest	بزرگ
grossest	بزرگ
paternal grandmother	نه نه بزرگ
vast	بزرگ
gate	در بزرگ
propylon	در بزرگ
grossing	بزرگ
avous	پدر بزرگ
heaved	بزرگ کردن
store	مغازه بزرگ
whackings	خیلی بزرگ
whacking	خیلی بزرگ
grand father	پدر بزرگ
swell	بزرگ شدن
argosy	کشتی بزرگ
archpriest	کشیش بزرگ
storing	مغازه بزرگ
archenemy	دشمن بزرگ
archduke	دوک بزرگ
archduchess	دوشس بزرگ
archbshop	اسقف بزرگ
archfiend	دیو بزرگ
arch fiend	دیو بزرگ
arch enemy	دشمن بزرگ
case knife	چاقوی بزرگ
capital letter	حرف بزرگ
billow	موج بزرگ اب
bronchocele	بزرگ شدگی
grander	بزرگ مهم
big league	لیگ بزرگ
caldron	کتری بزرگ
big bang	انفجار بزرگ
bonefire	اتش بزرگ
bass fiddle	ویلن سل بزرگ
bass drum	طبل بزرگ
billows	موج بزرگ اب
bulldog	نوعی سگ بزرگ
distending	بزرگ کردن
billowing	موج بزرگ اب
distends	بزرگ کردن
billowed	موج بزرگ اب
swells	بزرگ شدن
swelled	بزرگ شدن
bulldogs	نوعی سگ بزرگ
distend	بزرگ کردن
antrum	غار بزرگ