English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
roller bearing یاتاقانی که میله ان باچند غلتک دیگر بگردش اید
Other Matches
double wood ماندن یک میله بولینگ پشت میله دیگر
circulatory وابسته بگردش خون
sleepers میلهای در بولینگ که پشت میله دیگر مانده اسبی که پس از چندبار ناکامی پیروزمیشود
sleeper میلهای در بولینگ که پشت میله دیگر مانده اسبی که پس از چندبار ناکامی پیروزمیشود
to go on a picnic بگردش دسته جمعی رفتن درسوردانگی شرکت کردن
multilateral trade تجارت باچند کشور در ان واحد
lures وسیلهای برای ماهیگیری باچند قلاب
luring وسیلهای برای ماهیگیری باچند قلاب
lure وسیلهای برای ماهیگیری باچند قلاب
lured وسیلهای برای ماهیگیری باچند قلاب
tenpin میله بطری شکل مخصوص بازی 01 میله بولینگ
amalgams الیاژ جیوه باچند فلز دیگرکه برای پرکردن دندان و ایینه سازی بکار میرود ترکیب مخلوط
amalgam الیاژ جیوه باچند فلز دیگرکه برای پرکردن دندان و ایینه سازی بکار میرود ترکیب مخلوط
rolls غلتک
trundle غلتک
trundled غلتک
trundles غلتک
trundling غلتک
roll غلتک
rolled غلتک
trundl غلتک
trundler غلتک زن
roller غلتک
rollers غلتک
sledges غلتک
platen غلتک
calender غلتک
sledge غلتک
feed roller غلتک پیش بر
rolls غلتک زدن
rolled غلتک زدن
roll غلتک زدن
calendering غلتک زنی
feints حرکت از میله بالا به میله پایین
feint حرکت از میله بالا به میله پایین
feinting حرکت از میله بالا به میله پایین
feinted حرکت از میله بالا به میله پایین
steam roller جاده کوب غلتک
tumbling barrel غلتک مخصوص صیقل فلزات
to get into one's stride <idiom> روی غلتک افتادن [اصطلاح روزمره]
shafts میله ستون میله چاه
shaft میله ستون میله چاه
rolling mill ماشین غلتک دار کارخانه شیشه جام
rollman کارگر روی ماشین غلتک داریا چرخنده
go cart چارچوب غلتک داری که کودکان دست بدان گرفته راه رفتن میاموزند
walking chair چارچوب غلتک دار که کودکان دست خود را بدان گرفته راه رفتن می اموزند
chip قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی آزمایش روی مدارهای دیگر یا قط عات دیگر است
chips قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی آزمایش روی مدارهای دیگر یا قط عات دیگر است
otherwise <adv.> به ترتیب دیگری [طور دیگر] [جور دیگر]
standard دو میله عمودی پرش با نیزه یا پرش ارتفاع میله عمودی تکیه گاه وزنه
standards دو میله عمودی پرش با نیزه یا پرش ارتفاع میله عمودی تکیه گاه وزنه
plater صفحه فلزی ساز ماشین غلتک کاغذ سازی اسب مخصوص مسابقه اسب دوانی
conversions وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
conversion وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
references نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
reference نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
some other time دفعه دیگر [وقت دیگر]
tunnelling روش بستن یک بسته داده از یک نوع شبکه دربسته دیگر به طوری که روی شبکه دیگر و ناسازگار قابل ارسال باشد
he was otherwise ordered جور دیگر مقدر شده بود سرنوشت چیز دیگر بود
shifts تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
shift تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
shifted تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
metafile 1-فایلی که حاوی فایلهای دیگر باشد. 2-فایلی که داده مربوط به فایلهای دیگر را معرفی کند یا شامل شود
he had no more no to say دیگر سخنی نداشت که بگوید دیگر حرفی نداشت
HTML مجموعهای از کدهای مخصوص که نحوه و نوعی که برای نمایش متن به کار می رود نشان میدهد و امکان ارتباط از طریق کلمات خاص درون متن به بخشهای دیگر متن یا متنهای دیگر میدهد
trans shipment انتقال بکشتی دیگر انتقال بنقلیه دیگر
shafting میله ها
scape میله
stemmed میله
pinned میله
mandrel or dril میله
mandril میله
trabecular میله میله
trabecula میله میله
trabeculate میله میله
stilts میله
stilt میله
pin میله
pinning میله
stems میله
gad میله
spilling میله
tie rod میله کش
bar میله
spills میله
tige میله
stem میله
spilled میله
spill میله
firing shaft میله
trib میله
stemming میله
rodless بی میله
bars میله
virgule میله
shank میله
bacillar میله میله
rod میله
shafts میله
axle میله
piped میله
beams میله
axles میله
beam میله
shaft میله
bards میله
rods میله
bacillary میله میله
pipe میله
lever میله
spike میله
mandrel میله
filaments میله
axis میله
slat میله
filament میله
barcode کد میله ای
slats میله
slat میله میله
pivots میله
slats میله میله
bard میله
pivoted میله
pivot میله
levers میله
short test bar میله کوتاه
bar stop ضربه میله
bar stop توقف میله
connecting rod میله رابط
stakes میله چوبی
stock میله لنگر
staked میله چوبی
stocked میله لنگر
push rod میله رابط
railing post میله نرده
armature میله فلزی
rodlike میله مانند
split pen میله لولا
split pin میله لولا
armouring میله تقویت
arming pin میله ضامن
armature bar میله ارمیچر
stems ساقه میله
armature میله فولادی
flagstaff میله پرچم
flagstaffs میله پرچم
flagpole میله پرچم
flagpoles میله پرچم
towbar میله کشش
arbor شاه میله
gaff میله مایل
square shaft screw of bolt میله چارتراش
spokes میله چرخ
bar reinforcement تقویت میله
bar pressing میله فشردن
baculiform بشکل میله
spoke میله چرخ
standard bar میله استاندارد
creams میله پرش
stake میله چوبی
steering axle میله فرمان
stem of chisel میله قلم
stirring rod میله همزن
test bar میله ازمایش
standard bar میله معمولی
print bar میله چاپ
magnetized bar میله ذهنربا
horizontal crossbar میله افقی
handspike میله اهرم
fillers میله استحکام
filler میله استحکام
guide rod میله راهنما
graduated rod میله مدرج
glass rod میله شیشهای
galton bar میله گالتن
footrail میله زیرپایی
spindles میله گردان
spindle میله گردان
flag pole میله پرچم
fid میله حائل
drill rod میله مته
idle bar میله کور
magnetic bar میله مغناطیسی
magnetic bar میله اهنربا
link bar میله اتصال
pole میله پرچم
chimney stacks میله دودکش
chimney stack میله دودکش
lay shaft میله فرعی
creaming میله پرش
creamed میله پرش
cream میله پرش
poles میله پرچم
inspection shaft میله بازدید
ingot bar میله شمش
agitator shaft میله بهمزن
bars میله اهنی
driving rod میله گرداننده
beams ترازو میله
palest میله دارکردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com