Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
English
Persian
detail
یات و مسیر یابی
detailing
یات و مسیر یابی
Other Matches
involution
توان یابی قوه یابی
fast
سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
fasted
سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
fastest
سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
fasts
سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
lanes
مسیر هریک از دوندگان یاشناگران خط پرتاب ازاد مسیر گوی بولینگ خط شناگر
lane
مسیر هریک از دوندگان یاشناگران خط پرتاب ازاد مسیر گوی بولینگ خط شناگر
multithread
طرح برنامه که از بیش یک مسیر منط قی استفاده میکند و هر مسیر همزمان اجرا میشود
groove
خط فرسوده میان طول مسیر بولینگ سریعترین مسیر پیست مسابقه اتومبیلرانی خان
grooves
خط فرسوده میان طول مسیر بولینگ سریعترین مسیر پیست مسابقه اتومبیلرانی خان
switched network backup
انتخاب کاربر برای مسیر جانبی از شبکه وقتی که مسیر اول مشغول است
landing approach
مسیر نشستن هواپیما مسیر پیاده شدن به ساحل
ball cushion
دیوار پشتی دار در انتهای مسیر گوی بولینگ که مانع برگرداندن میله به مسیر میشود
crane rail
مسیر حرکت پاتیل جرثقیل مسیر بالابر
sofar
سیستم مسافت یابی صوتی دریایی نوعی روش مسافت یابی صوتی دریایی
midcourse guidance
هدایت موشک در مسیر میانه یا مسیر پرواز ازاد موشک
summits
حداکثر ارتفاع قله مسیر بلندترین قله مسیر گلوله
summit
حداکثر ارتفاع قله مسیر بلندترین قله مسیر گلوله
transit route
مسیر دریایی بین المللی مسیر ترانزیت راه ترانزیت
base of trajectory
تصویر افقی مسیر گلوله پایه مسیر گلوله
fire lane
مسیر تیراندازی دریایی مسیر پاک شده تیراندازی
nodes
ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
node
ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
goniometry
زاویه یابی
fringing
ریشه یابی
fault finding
عیب یابی
knowledge acquisition
آگاهی یابی
localization
موضع یابی
location
مکان یابی
i. and evdevolution
توان یابی
locations
مکان یابی
edging
حاشیه یابی
castaway
عمق یابی
orientating
جهت یابی
insinuation
رخنه یابی
castaways
عمق یابی
edgings
حاشیه یابی
fault diagnosis
عیب یابی
fault detection
عیب یابی
surveyed
زمینه یابی
surveys
زمینه یابی
access
دست یابی
accessed
دست یابی
accesses
دست یابی
accessing
دست یابی
direction finding
جهت یابی
survey
زمینه یابی
factoring
عامل یابی
ranging
مسافت یابی
error detection
خطا یابی
calibration
خصلت یابی
positioning
موقع یابی
attainments
دست یابی
attainment
دست یابی
acquisition
هدف یابی
acquisitions
هدف یابی
cost finding
ارزش یابی
orientation
جهت یابی
debugger
اشکال یابی
summation
مجموع یابی
interpolations
درون یابی
interpolations
میان یابی
sourcing
منابع یابی
troubleshooting
عیب یابی
orientate
جهت یابی
signal detection
علامت یابی
achievements
دست یابی
achievement
دست یابی
matchmaking
زوج یابی
troubleshooting
اشکال یابی
interpolation
درون یابی
interpolation
میان یابی
orientates
جهت یابی
termination
پایان یابی
marketing
بازار یابی
obstacle sense
حس مانع یابی
addressing
نشانی یابی
extrapolations
برون یابی
position finding
موقعیت یابی
extrapolation
برون یابی
trapping
غلط یابی
mark sensing
نشان یابی
quadricycle
چهارچرخه یابی
levelling
ارتفاع یابی
range finding
مسافت یابی
patterning
طرح یابی
steadying
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadied
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
dog leg
شاخه مسیر شاخه انحرافی از مسیر اصلی
steadies
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadiest
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steady
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
acoustic minehunting
مین یابی صوتی
plumb
ژرف یابی کردن
cost unit
واحد هزینه یابی
interpolate
درون یابی کردن
attitude survey
زمینه یابی نگرش
aerial target aquisition
هدف یابی هوایی
extrapolating
برون یابی کردن
spots
مسافت یابی کردن
spot
مسافت یابی کردن
absurdities test
ازمون مهمل یابی
extender board
وسیله عیب یابی
ranging
مسافت یابی کردن
traces
رد یابی کردن نشان
interpolates
درون یابی کردن
interpolating
درون یابی کردن
continuous levelling
تراز یابی پیوسته
cost centre
مرکز هزینه یابی
trace
رد یابی کردن نشان
extrapolates
برون یابی کردن
interpolated
درون یابی کردن
extrapolated
برون یابی کردن
traced
رد یابی کردن نشان
extrapolate
برون یابی کردن
item scaling
مقیاس یابی پرسشها
excitor
عصب یابی محرک
survey tests
ازمونهای زمینه یابی
sound
عمق یابی کردن
localization of function
موضع یابی کارکرد
locate mode
باب مکان یابی
marginal costing
هزینه یابی نهائی
marginal costing
هزینه یابی نهایی
maximum direction finding
جهت یابی حداکثر
flash ranging
مسافت یابی نوری
target aquisition
سیستم هدف یابی
three dimensional direction finding
جهت یابی فضایی
job costing
هزینه یابی کار
frigid manners
اطوارخنک یابی مزه
parallel access
با دست یابی موازی
soundest
عمق یابی کردن
direction finding station
پست جهت یابی
spatial orientation
موقعیت یابی فضایی
direction finding aerial
انتن جهت یابی
space orientation
موقعیت یابی فضایی
sounds
عمق یابی کردن
random processing
با دست یابی تصادفی
sound ranging
مسافت یابی صوتی
direction finding
جهت یابی کردن
ranging pole
شاخصهای مسافت یابی
radio direction finding
جهت یابی بی سیم
quick access
با دست یابی تند
performance evaluation
ارز یابی کارایی
direction finding
سمت یابی کردن
sounded
عمق یابی کردن
dragstrip
مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
dragway
مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
convoy routing
تعیین مسیر کاروان دریایی تعیین مسیر حرکت ستون دریایی
trunkair route
مسیر هوایی استراتژیکی مسیر حرکت و حمل و نقل استراتژیکی هوایی
eventration
جنین بی شکم یابی روده
stramline flow
جریان موازی یابی ممانعت
knotty pate
ادم خرف یابی کله
tomnoddy
ادم خرف یابی کله
paramorphous
دارای خاصیت تغییر یابی
paramorphic
دارای خاصیت تغییر یابی
inelegantly
ازروی بی فرافتی یابی ذوقی
an unerring aim
نشان درست یابی خطا
snipping
ادم کوچک یابی اهمیت
snipped
ادم کوچک یابی اهمیت
snip
ادم کوچک یابی اهمیت
echo sounding
عمق یابی انعکاس صوت
dumb barge
کرجی بی بادبان یابی موتور
disinterestedly
ازروی بی طرفی یابی علاقگی
costing and pricing
هزینه یابی و قیمت گذاری
locates
مستقر ساختن مکان یابی کردن
in suspense
درحال تعطیل یابی تکلیفی معلق
high frequency radio direction finding
جهت یابی رادیویی فرکانس بالا
located
مستقر ساختن مکان یابی کردن
locating
مستقر ساختن مکان یابی کردن
locate
مستقر ساختن مکان یابی کردن
contumeliously
ازروی اهانت یابی حرمتی مغرورانه
quadrantal
مربوط به اشتباه در دستگاه جهت یابی
quadrantal points
نقاط یا قطبهای دستگاه جهت یابی هواپیما
range sensing
تخمین زدن برد مسافت یابی کردن
flash ranging location
تعیین محل هدفها با مسافت یابی نوری
ES IS
امکان مکان یابی router سیستم میانی بدهند
there is no royal road to learning
<proverb>
تن به دود چراغ و بی خوابی ننهادی هنر کجا یابی
convoy route
مسیر حرکت ستون دریایی مسیر حرکت کاروان دریایی
landscaping
جهت یابی صفحه یا کاغذ که لبه بلندتر آن افقی است
landscaped
جهت یابی صفحه یا کاغذ که لبه بلندتر آن افقی است
landscapes
جهت یابی صفحه یا کاغذ که لبه بلندتر آن افقی است
landscape
جهت یابی صفحه یا کاغذ که لبه بلندتر آن افقی است
end system
پروتکل استاندارد OSI که به کامپیوترهای میزبان اجازه محل یابی یک router را می دهند.
diagnostic
روش محل یابی خطاها درنرم افزاز یا سخت افزار با بررسی مدارها یا برنامه ها
associative addressing
روش باز یابی داده که از بخش داده و نه از آدرس آن استفاده میکند
calibration card
کارت خصلت یابی توپخانه کارت تنظیم بی سیم یا وسایل دیگر
calibrated
تنظیم کردن بی سیم یا وسیله دیگر خصلت یابی کردن
calibrate
تنظیم کردن بی سیم یا وسیله دیگر خصلت یابی کردن
calibrates
تنظیم کردن بی سیم یا وسیله دیگر خصلت یابی کردن
calibrating
تنظیم کردن بی سیم یا وسیله دیگر خصلت یابی کردن
receding leg
شاخه نزولی مسیر هدف شاخه نزولی مسیر هواپیمای هدف
test piece
توپ مبنا یا توپ نمونه درخصلت یابی
escheat
حق تصرف دارایی متوفی ازطرف دولت یا پادشاه درموردی که متوفی بی وارث یابی وصیت مرده باشد مصادره کردن
backing
رسانه ذخیره سازی موقت که داده روی آن قابل ضبط است پیش از اینکه پردازش شود یا پس از پردازش و برای باز یابی
routes
مسیر
run
مسیر
orbits
مسیر
unibus
تک مسیر
point
مسیر
route
مسیر
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com