Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 203 (13 milliseconds)
English	Persian
celebrate	یادبود گرفتن
celebrates	یادبود گرفتن
celebrating	یادبود گرفتن
Other Matches
trophy of war	یادبود جنگی بنای یادبود جنگ
commemoration	یادبود
memorial	یادبود
commemorations	یادبود
to the memory of	به یادبود
memorials	یادبود
token	یادگار یادبود
stand	علامت یادبود
memorials	بنای یادبود
tokens	یادگار یادبود
souvenirs	یادبود خاطره
memorial	بنای یادبود
souvenir	یادبود خاطره
centennials	یادبود صدساله سده
commemoration	مجلس یاجشن یادبود
commemorations	مجلس یاجشن یادبود
keepsake	هدیه یادگاری یادبود
keepsakes	هدیه یادگاری یادبود
centennial	یادبود صدساله سده
centenary	جشن یا یادبود صدساله
centenaries	جشن یا یادبود صدساله
memorials	لوحه یادبود وابسته به حافظه
memorial	لوحه یادبود وابسته به حافظه
to accept this token of my esteem	پذیرفتن این یادبود قدرشناسی من
Memorial Day	روز یادبود کشته شدگان جنگی
column cochlis	[ستون های یادبود بزرگ شبیه طاق نصرت]
stela	ستون سنگی یادبود یاد بود یالوح سنگی دستگیره
stele	ستون سنگی یادبود یاد بود یالوح سنگی دستگیره
anniversaries	مجلس یادبود یا جشن سالیانه جشن یادگاری
anniversary	مجلس یادبود یا جشن سالیانه جشن یادگاری
to take medical advice	دستوراز پزشک گرفتن دستورطبی گرفتن
slag	کفه گرفتن تفاله گرفتن
to seal up	درز گرفتن کاغذ گرفتن
clam	بچنگال گرفتن محکم گرفتن
clams	بچنگال گرفتن محکم گرفتن
take in <idiom>	زود گرفتن ،مطالب را گرفتن
calebrate	جشن گرفتن عید گرفتن
gripping	طرز گرفتن وسیله گرفتن
grips	طرز گرفتن وسیله گرفتن
gripped	طرز گرفتن وسیله گرفتن
grip	طرز گرفتن وسیله گرفتن
To tell some one his fortune .	برای کسی فال گرفتن ( فال کسی را گرفتن )
acclimatize	خو گرفتن
obturate	گرفتن
retaking	پس گرفتن
to get at	گرفتن
abating	اب گرفتن از
abated	اب گرفتن از
retreat	پس گرفتن
abates	اب گرفتن از
to lay a wager	گرفتن
retreating	پس گرفتن
acclimatized	خو گرفتن
get	گرفتن
retreated	پس گرفتن
acclimatizes	خو گرفتن
get at	گرفتن
retaken	پس گرفتن
acclimatizing	خو گرفتن
retreats	پس گرفتن
get off the ground <idiom>	پا گرفتن
inclasp	در بر گرفتن
getting	گرفتن
resume	از سر گرفتن
resuming	از سر گرفتن
resumed	از سر گرفتن
resumes	از سر گرفتن
gets	گرفتن
take	گرفتن
takes	گرفتن
indwell	جا گرفتن
retakes	پس گرفتن
lay to heart	به دل گرفتن
to hunt out	گرفتن
to put a stop to	را گرفتن
tithes	ده یک گرفتن از
catch	گرفتن
capture	گرفتن
to catch a fly	بل گرفتن
puddles	گل گرفتن
puddle	گل گرفتن
captures	گرفتن
capturing	گرفتن
to catch on	گرفتن
to draw back	پس گرفتن
overtakes	گرفتن
overtaken	گرفتن
overtake	گرفتن
tithe	ده یک گرفتن از
acquiring	گرفتن
to bring to a stop	را گرفتن
to break in	گرفتن
infold	در بر گرفتن
holds	گرفتن
to begin again	از سر گرفتن
accompany	دم گرفتن
accompanies	دم گرفتن
accompanied	دم گرفتن
hold	گرفتن
to call back	پس گرفتن
to addict oneself	خو گرفتن
acquire	گرفتن
acquires	گرفتن
cease	گرفتن
ceased	گرفتن
retrieve	پس گرفتن
retrieved	پس گرفتن
retrieves	پس گرفتن
withdrawal	پس گرفتن
withdrawals	پس گرفتن
To go bad and stink.	بو گرفتن
to get used to	خو گرفتن [به]
to get accustomed to	خو گرفتن [به]
pushing	گرفتن
blinds	گرفتن
blinded	گرفتن
blind	گرفتن
break out	در گرفتن
seize	گرفتن
ceases	گرفتن
ceasing	گرفتن
reoccupy	از سر گرفتن
wed	گرفتن
raclaim	پس گرفتن
seizes	گرفتن
seized	گرفتن
To treat flippantly(lightly).	شل گرفتن
abate	اب گرفتن از
to take fast hold of	گرفتن
resumption	از سر گرفتن
grabbed	گرفتن
accustom	خو گرفتن
grabbing	گرفتن
adeem	پس گرفتن
skim	کف گرفتن از
grabs	گرفتن
skim	گرفتن کف
skimmed	کف گرفتن از
recapturing	پس گرفتن
recaptures	پس گرفتن
recaptured	پس گرفتن
to shut off	را گرفتن
accustoms	خو گرفتن
grab	گرفتن
to take up	گرفتن
nails	گرفتن
nailed	گرفتن
nail	گرفتن
accustoming	خو گرفتن
recapture	پس گرفتن
withdraws	پس گرفتن
encumbers	گرفتن
unsay	پس گرفتن
encumbering	گرفتن
encumbered	گرفتن
encumber	گرفتن
lutes	گل گرفتن
reclaimed	پس گرفتن
lute	گل گرفتن
reclaims	پس گرفتن
to take a wife	زن گرفتن
tong	گرفتن
catch on	گرفتن
withdraw	پس گرفتن
to whisk away or off	گرفتن
to station oneself	جا گرفتن
skimmed	گرفتن کف
skims	کف گرفتن از
wive	زن گرفتن
skims	گرفتن کف
reclaim	پس گرفتن
reclaiming	پس گرفتن
to take one's stand	جا گرفتن
renovate	از سر گرفتن
flea	کک گرفتن
detract	گرفتن
deglutinate	گرفتن
detracts	گرفتن
renovated	از سر گرفتن
retake	پس گرفتن
false grip	گرفتن
detracting	گرفتن
receives	گرفتن
detracted	گرفتن
disesteem	کم گرفتن
renovating	از سر گرفتن
corks	گرفتن
cork	گرفتن
renovates	از سر گرفتن
receive	گرفتن
situating	جا گرفتن
situate	جا گرفتن
acclimatising	خو گرفتن
acclimatises	خو گرفتن
despumate	کف گرفتن از
devest	گرفتن
acclimatised	خو گرفتن
to nestle oneself	جا گرفتن
fleas	کک گرفتن
situates	جا گرفتن

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com