Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 125 (6 milliseconds)
English
Persian
slip
یادداشت
slipped
یادداشت
slips
یادداشت
notation
یادداشت
notations
یادداشت
memo
یادداشت
memos
یادداشت
chit
یادداشت
chits
یادداشت
memoranda
یادداشت
memorandum
یادداشت
memorandums
یادداشت
note
یادداشت
notes
یادداشت
noting
یادداشت
annotation
یادداشت
annotations
یادداشت
reminiscence
یادداشت
reminiscences
یادداشت
memoir
یادداشت
memoirs
یادداشت
apostil
یادداشت
endnote
یادداشت
memoire
یادداشت
pro memoria
یادداشت
jottings
یادداشت
Other Matches
note
تبصره یادداشت ها
note
یادداشت کردن
notes
خاطرات یادداشت
notes
یادداشت کردن
notes
تبصره یادداشت ها
noting
خاطرات یادداشت
billet doux
یادداشت عاشقانه
noting
یادداشت کردن
notes
یادداشت سخنرانی
footnotes
یادداشت ته صفحه
notebooks
کتابچه یادداشت
footnote
یادداشت ته صفحه
commentary
رشته یادداشت
commentaries
رشته یادداشت
annotating
یادداشت نوشتن
annotates
یادداشت نوشتن
annotated
یادداشت نوشتن
annotate
یادداشت نوشتن
take down
یادداشت کردن
advice note
یادداشت اطلاع
notebook
کتابچه یادداشت
adscript
یادداشت اضافی
note
خاطرات یادداشت
minute
یادداشت وقایع
minute
مسوده یادداشت
record
یادداشت بایگانی
record
یادداشت کردن
record
یادداشت نگارش
notepaper
کاغذ یادداشت
chitty
یادداشت-رسید
notes
یادداشت درسی
record
یادداشت درسی
noting
تبصره یادداشت ها
tot
یادداشت مختصر
tots
یادداشت مختصر
counter memorial
جواب یادداشت
put-down
یادداشت کردن
memorandum of understanding
یادداشت تفاهم
notelet
یادداشت کوچک
record
یادداشت سخنرانی
put-downs
یادداشت کردن
put down
یادداشت کردن
scratch paper
کاغذ یادداشت
set down
یادداشت کردن
to writes down
واردکردن یادداشت کردن
message book
دفتر یادداشت پیام
memorability
قابل یادداشت بودن
memorandums
اقدام به یادداشت کند
pad
دفترچه یادداشت لایی
pads
دفترچه یادداشت لایی
diary
دفتر یادداشت روزانه
diaries
دفتر یادداشت روزانه
memorandum
اقدام به یادداشت کند
memoranda
اقدام به یادداشت کند
postscript
یادداشت الحاقی اخرنامه یا کتاب
papering
یادداشت کردن با کاغذ پوشاندن
papers
یادداشت کردن با کاغذ پوشاندن
papered
یادداشت کردن با کاغذ پوشاندن
paper
یادداشت کردن با کاغذ پوشاندن
memorandums
برگ خلاصه یادداشت مانند
memorandum
برگ خلاصه یادداشت مانند
memoranda
برگ خلاصه یادداشت مانند
postscripts
یادداشت الحاقی اخرنامه یا کتاب
refit book
دفتر یادداشت وقایع دریایی
commentate
حاشیه نوشتن یادداشت کردن
billeted
ورقه جیره یادداشت مختصر
callective note
بیانیه یا یادداشت دسته جمعی
commentating
حاشیه نوشتن یادداشت کردن
commentates
حاشیه نوشتن یادداشت کردن
field book
دفترچه یادداشت نقشه بردار
commentated
حاشیه نوشتن یادداشت کردن
billets
ورقه جیره یادداشت مختصر
billeting
ورقه جیره یادداشت مختصر
billet
ورقه جیره یادداشت مختصر
memorial
نامه یا یادداشت غیر رسمی عریضه
bindery
یات ایمنی کاربر را یادداشت کند
notate
یادداشت برداشتن یاد داشت کردن
[results were]
satisfactory
رضایت بخش
[در یادداشت گزارش کنترل]
folios
دفتر یادداشت پوشه یاکارتن کاغذ
materials returned note
یادداشت مواد عودت داده شده
folio
دفتر یادداشت پوشه یاکارتن کاغذ
memorials
نامه یا یادداشت غیر رسمی عریضه
trail
یات استفاده از یک سیستم با یادداشت کردن تراکنشها
trailed
یات استفاده از یک سیستم با یادداشت کردن تراکنشها
trailing
یات استفاده از یک سیستم با یادداشت کردن تراکنشها
trails
یات استفاده از یک سیستم با یادداشت کردن تراکنشها
writes
بعنوان یادداشت و برای ثبت نوشتن درج کردن
reading
یادداشت مربوط به اعداد یا درجه ها , به ویژه درجههای یک اندازه
write down
یادداشت کردن تنزل دادن بهای اسمی سهام
sidekicks
برنامه مشهور که یک ماشین حساب کامپیوتری صفحه یادداشت
readings
یادداشت مربوط به اعداد یا درجه ها , به ویژه درجههای یک اندازه
I must make a special note of that.
من باید یادداشت ویژه ای برای این مورد بکنم.
write
بعنوان یادداشت و برای ثبت نوشتن درج کردن
sidekick
برنامه مشهور که یک ماشین حساب کامپیوتری صفحه یادداشت
reference
نشانه چاپ شده برای نشان دادن وجه و یک یادداشت یا عدم وجود مرجع در متن
references
نشانه چاپ شده برای نشان دادن وجه و یک یادداشت یا عدم وجود مرجع در متن
counter memorial
یادداشت متقابل اخطار متقابل
pad
ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت
pads
ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com