English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
advice note یادداشت اطلاع
Other Matches
joins ترکیب دو یا چند اطلاع برای تولید یک واحد اطلاع
joined ترکیب دو یا چند اطلاع برای تولید یک واحد اطلاع
join ترکیب دو یا چند اطلاع برای تولید یک واحد اطلاع
updates 1-فایل اصلی که با افزودن مواد جدید بهنگام میشود. 2-اطلاع چاپ شده که گونه بهنگام اطلاع است .3-گونه جدید سیستم که به کاربرهای سیستم موجود ارسال میشود
updated 1-فایل اصلی که با افزودن مواد جدید بهنگام میشود. 2-اطلاع چاپ شده که گونه بهنگام اطلاع است .3-گونه جدید سیستم که به کاربرهای سیستم موجود ارسال میشود
update 1-فایل اصلی که با افزودن مواد جدید بهنگام میشود. 2-اطلاع چاپ شده که گونه بهنگام اطلاع است .3-گونه جدید سیستم که به کاربرهای سیستم موجود ارسال میشود
noting یادداشت
chits یادداشت
chit یادداشت
memos یادداشت
memo یادداشت
annotation یادداشت
annotations یادداشت
apostil یادداشت
memoirs یادداشت
notes یادداشت
jottings یادداشت
reminiscence یادداشت
pro memoria یادداشت
memoire یادداشت
memorandums یادداشت
endnote یادداشت
memorandum یادداشت
memoranda یادداشت
note یادداشت
memoir یادداشت
notations یادداشت
slips یادداشت
slipped یادداشت
slip یادداشت
notation یادداشت
reminiscences یادداشت
record یادداشت بایگانی
notelet یادداشت کوچک
tot یادداشت مختصر
minute یادداشت وقایع
memorandum of understanding یادداشت تفاهم
annotates یادداشت نوشتن
annotated یادداشت نوشتن
annotate یادداشت نوشتن
commentary رشته یادداشت
footnote یادداشت ته صفحه
commentaries رشته یادداشت
annotating یادداشت نوشتن
scratch paper کاغذ یادداشت
minute مسوده یادداشت
chitty یادداشت-رسید
notepaper کاغذ یادداشت
put down یادداشت کردن
put-down یادداشت کردن
put-downs یادداشت کردن
tots یادداشت مختصر
record یادداشت نگارش
take down یادداشت کردن
record یادداشت کردن
set down یادداشت کردن
notes یادداشت سخنرانی
record یادداشت سخنرانی
counter memorial جواب یادداشت
noting خاطرات یادداشت
billet doux یادداشت عاشقانه
noting یادداشت کردن
noting تبصره یادداشت ها
adscript یادداشت اضافی
notebooks کتابچه یادداشت
notebook کتابچه یادداشت
notes یادداشت کردن
note خاطرات یادداشت
notes یادداشت درسی
note تبصره یادداشت ها
note یادداشت کردن
record یادداشت درسی
notes تبصره یادداشت ها
footnotes یادداشت ته صفحه
notes خاطرات یادداشت
memorability قابل یادداشت بودن
diaries دفتر یادداشت روزانه
diary دفتر یادداشت روزانه
to writes down واردکردن یادداشت کردن
message book دفتر یادداشت پیام
pads دفترچه یادداشت لایی
pad دفترچه یادداشت لایی
memorandums اقدام به یادداشت کند
memoranda اقدام به یادداشت کند
memorandum اقدام به یادداشت کند
commentated حاشیه نوشتن یادداشت کردن
commentate حاشیه نوشتن یادداشت کردن
refit book دفتر یادداشت وقایع دریایی
billets ورقه جیره یادداشت مختصر
billet ورقه جیره یادداشت مختصر
billeted ورقه جیره یادداشت مختصر
commentates حاشیه نوشتن یادداشت کردن
commentating حاشیه نوشتن یادداشت کردن
postscript یادداشت الحاقی اخرنامه یا کتاب
memorandums برگ خلاصه یادداشت مانند
postscripts یادداشت الحاقی اخرنامه یا کتاب
memoranda برگ خلاصه یادداشت مانند
callective note بیانیه یا یادداشت دسته جمعی
memorandum برگ خلاصه یادداشت مانند
field book دفترچه یادداشت نقشه بردار
billeting ورقه جیره یادداشت مختصر
papered یادداشت کردن با کاغذ پوشاندن
paper یادداشت کردن با کاغذ پوشاندن
papers یادداشت کردن با کاغذ پوشاندن
papering یادداشت کردن با کاغذ پوشاندن
folio دفتر یادداشت پوشه یاکارتن کاغذ
notate یادداشت برداشتن یاد داشت کردن
materials returned note یادداشت مواد عودت داده شده
memorial نامه یا یادداشت غیر رسمی عریضه
memorials نامه یا یادداشت غیر رسمی عریضه
[results were] satisfactory رضایت بخش [در یادداشت گزارش کنترل]
folios دفتر یادداشت پوشه یاکارتن کاغذ
bindery یات ایمنی کاربر را یادداشت کند
awareness اطلاع
notice اطلاع
appreciation [awareness] اطلاع
knowledge اطلاع
conscience [archaic for: consciousness] اطلاع
conscious mind اطلاع
conizance اطلاع
consciousness اطلاع
ill-informed <adj.> بی اطلاع
uniformed بی اطلاع
communication اطلاع
unaware بی اطلاع
unwitting بی اطلاع
unknowing بی اطلاع
unawares بی اطلاع
tip-off اطلاع
warning اطلاع
learning اطلاع
advice اطلاع
acquaintance اطلاع
intelligence اطلاع
word اطلاع
datum اطلاع
deep read با اطلاع
nescious بی اطلاع
unknowable بی اطلاع
unknowingly بی اطلاع
information اطلاع
uninformed بی اطلاع
notification اطلاع
well-read با اطلاع
well read با اطلاع
unimformed بی اطلاع
know how اطلاع
ill informed بی اطلاع
versed با اطلاع
trailed یات استفاده از یک سیستم با یادداشت کردن تراکنشها
trail یات استفاده از یک سیستم با یادداشت کردن تراکنشها
trails یات استفاده از یک سیستم با یادداشت کردن تراکنشها
trailing یات استفاده از یک سیستم با یادداشت کردن تراکنشها
prospectus اطلاع نامه
prospectuses اطلاع نامه
reports اطلاع دادن
a piece of information یک تکه اطلاع
tip-offs اطلاع نهانی
reported اطلاع دادن
tip-off اطلاع نهانی
tip off اطلاع نهانی
noticing توجه اطلاع
notices توجه اطلاع
noticed توجه اطلاع
notice توجه اطلاع
notifying اطلاع دادن
criticaster ناقد بی اطلاع
letter of a اطلاع نامه
notified اطلاع دادن
knowledge of results اطلاع از نتایج
preview اطلاع قبلی
previews اطلاع قبلی
inking اطلاع مختصر
informatics اطلاع رسانی
notify اطلاع دادن
notifies اطلاع دادن
misknow بی اطلاع بودن از
global knowledge اطلاع سراسری
attention اخطارجهت اطلاع به
unpolitical بی اطلاع ازسیاست
unadvised بدون اطلاع
attentions اخطارجهت اطلاع به
report اطلاع دادن
precognition اطلاع قبلی
information اطلاع دادن
I must make a special note of that. من باید یادداشت ویژه ای برای این مورد بکنم.
readings یادداشت مربوط به اعداد یا درجه ها , به ویژه درجههای یک اندازه
write down یادداشت کردن تنزل دادن بهای اسمی سهام
reading یادداشت مربوط به اعداد یا درجه ها , به ویژه درجههای یک اندازه
write بعنوان یادداشت و برای ثبت نوشتن درج کردن
sidekick برنامه مشهور که یک ماشین حساب کامپیوتری صفحه یادداشت
sidekicks برنامه مشهور که یک ماشین حساب کامپیوتری صفحه یادداشت
writes بعنوان یادداشت و برای ثبت نوشتن درج کردن
gibberish اطلاع بی معنا و بی استفاده
publicizing به اطلاع عموم رساندن
tipping انعام اطلاع منحرمانه
tip انعام اطلاع منحرمانه
publicized به اطلاع عموم رساندن
to pass on [information or news] به بقیه اطلاع دادن
notify the public به اطلاع عموم رساندن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com