Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 155 (8 milliseconds)
English
Persian
memorandum of understanding
یادداشت تفاهم
Other Matches
cordial understanding
تفاهم قلبی و صمیمانه حسن تفاهم
concert
تفاهم
rapport
تفاهم
concerts
تفاهم
understanding
تفاهم
understandings
تفاهم
misapprehension
سوء تفاهم
misunderstandings
سوء تفاهم
misunderstanding
سوء تفاهم
imbroglios
سوء تفاهم
misapprehensions
سوء تفاهم
memorandum of understanding
تفاهم نامه
imbroglio
سوء تفاهم
cross-purposes
عدم تفاهم
good understanding
حسن تفاهم
malentendu
سوء تفاهم
misunderstood
سوء تفاهم کردن
unmistakable
عاری از سوء تفاهم
misunderstands
سوء تفاهم کردن
council of entent
شورای حسن تفاهم
gaingiving
سوء تفاهم اشتباه
misunderstand
سوء تفاهم کردن
amity
روابط حسنه حسن تفاهم
unmistakable
خالی از اشتباه و سوء تفاهم بی تردید
unmistakably
خالی از اشتباه و سوء تفاهم بی تردید
to come to an explanation
سوء تفاهم یا اختلافی رارفع کردن
ententes cordiales
روابط حسنه دولتهای متحابه ودوست حسن تفاهم
ententes
روابط حسنه دولتهای متحابه ودوست حسن تفاهم
entente
روابط حسنه دولتهای متحابه ودوست حسن تفاهم
cosmopolitanism
سیستم " جهان وطنی " اعتقاد به لزوم حسن تفاهم واحترام متقابل بین کلیه ملل واقوام عالم
jottings
یادداشت
memoir
یادداشت
apostil
یادداشت
endnote
یادداشت
memoirs
یادداشت
chits
یادداشت
reminiscences
یادداشت
memoire
یادداشت
pro memoria
یادداشت
notes
یادداشت
noting
یادداشت
annotation
یادداشت
annotations
یادداشت
note
یادداشت
slips
یادداشت
memo
یادداشت
chit
یادداشت
memorandum
یادداشت
notations
یادداشت
memorandums
یادداشت
slip
یادداشت
slipped
یادداشت
memos
یادداشت
notation
یادداشت
reminiscence
یادداشت
memoranda
یادداشت
notes
یادداشت درسی
noting
یادداشت کردن
notebook
کتابچه یادداشت
record
یادداشت سخنرانی
record
یادداشت درسی
notebooks
کتابچه یادداشت
counter memorial
جواب یادداشت
billet doux
یادداشت عاشقانه
advice note
یادداشت اطلاع
adscript
یادداشت اضافی
annotating
یادداشت نوشتن
footnotes
یادداشت ته صفحه
footnote
یادداشت ته صفحه
commentary
رشته یادداشت
commentaries
رشته یادداشت
annotates
یادداشت نوشتن
annotated
یادداشت نوشتن
annotate
یادداشت نوشتن
notes
یادداشت سخنرانی
noting
تبصره یادداشت ها
set down
یادداشت کردن
take down
یادداشت کردن
tots
یادداشت مختصر
put-downs
یادداشت کردن
put-down
یادداشت کردن
put down
یادداشت کردن
notepaper
کاغذ یادداشت
chitty
یادداشت-رسید
record
یادداشت کردن
record
یادداشت بایگانی
minute
یادداشت وقایع
tot
یادداشت مختصر
scratch paper
کاغذ یادداشت
record
یادداشت نگارش
note
خاطرات یادداشت
note
تبصره یادداشت ها
note
یادداشت کردن
notes
خاطرات یادداشت
notes
تبصره یادداشت ها
notes
یادداشت کردن
noting
خاطرات یادداشت
notelet
یادداشت کوچک
minute
مسوده یادداشت
message book
دفتر یادداشت پیام
to writes down
واردکردن یادداشت کردن
diary
دفتر یادداشت روزانه
memorandums
اقدام به یادداشت کند
memorability
قابل یادداشت بودن
diaries
دفتر یادداشت روزانه
memorandum
اقدام به یادداشت کند
memoranda
اقدام به یادداشت کند
pads
دفترچه یادداشت لایی
pad
دفترچه یادداشت لایی
memorandum
برگ خلاصه یادداشت مانند
papering
یادداشت کردن با کاغذ پوشاندن
postscript
یادداشت الحاقی اخرنامه یا کتاب
papers
یادداشت کردن با کاغذ پوشاندن
papered
یادداشت کردن با کاغذ پوشاندن
paper
یادداشت کردن با کاغذ پوشاندن
memorandums
برگ خلاصه یادداشت مانند
postscripts
یادداشت الحاقی اخرنامه یا کتاب
memoranda
برگ خلاصه یادداشت مانند
billet
ورقه جیره یادداشت مختصر
billeted
ورقه جیره یادداشت مختصر
callective note
بیانیه یا یادداشت دسته جمعی
field book
دفترچه یادداشت نقشه بردار
commentate
حاشیه نوشتن یادداشت کردن
commentating
حاشیه نوشتن یادداشت کردن
commentates
حاشیه نوشتن یادداشت کردن
commentated
حاشیه نوشتن یادداشت کردن
billets
ورقه جیره یادداشت مختصر
refit book
دفتر یادداشت وقایع دریایی
billeting
ورقه جیره یادداشت مختصر
memorials
نامه یا یادداشت غیر رسمی عریضه
folios
دفتر یادداشت پوشه یاکارتن کاغذ
notate
یادداشت برداشتن یاد داشت کردن
materials returned note
یادداشت مواد عودت داده شده
folio
دفتر یادداشت پوشه یاکارتن کاغذ
bindery
یات ایمنی کاربر را یادداشت کند
[results were]
satisfactory
رضایت بخش
[در یادداشت گزارش کنترل]
memorial
نامه یا یادداشت غیر رسمی عریضه
trail
یات استفاده از یک سیستم با یادداشت کردن تراکنشها
trailed
یات استفاده از یک سیستم با یادداشت کردن تراکنشها
trailing
یات استفاده از یک سیستم با یادداشت کردن تراکنشها
trails
یات استفاده از یک سیستم با یادداشت کردن تراکنشها
I must make a special note of that.
من باید یادداشت ویژه ای برای این مورد بکنم.
readings
یادداشت مربوط به اعداد یا درجه ها , به ویژه درجههای یک اندازه
reading
یادداشت مربوط به اعداد یا درجه ها , به ویژه درجههای یک اندازه
write
بعنوان یادداشت و برای ثبت نوشتن درج کردن
writes
بعنوان یادداشت و برای ثبت نوشتن درج کردن
sidekicks
برنامه مشهور که یک ماشین حساب کامپیوتری صفحه یادداشت
write down
یادداشت کردن تنزل دادن بهای اسمی سهام
sidekick
برنامه مشهور که یک ماشین حساب کامپیوتری صفحه یادداشت
reference
نشانه چاپ شده برای نشان دادن وجه و یک یادداشت یا عدم وجود مرجع در متن
references
نشانه چاپ شده برای نشان دادن وجه و یک یادداشت یا عدم وجود مرجع در متن
counter memorial
یادداشت متقابل اخطار متقابل
pad
ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت
pads
ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com